|
||||||
پيوندها | مطالب شمارهء قبل | سال چهارم ـ شماره 962 ـ دوشنبه 11 بهمن 1389 ـ 31 ژانويه 2011 | ||||
پيوند به نسخهء رايگان اينترنتی>>>>
=========== =========== نژادپرستی و تبعيض (حاوی پيوندها) =========== ============= ========== ========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== ============= =========== ============= ============= ============= ============ =========== ============= ============= =========== =========== =========== ============ =========== =========== =========== =========== =========== ===========
|
وقايع چه رابطه ای با ايران دارند؟
گفتگوی دکتر آرام حسامی، سخنگوی شورای هماهنگی سکولارهای سبز
نتيجهء همه پرسی از مجمع عمومی فوق العادهء شبکه سکولارهای سبز ايران>>>
دوشنبه 27 دی 89 انجمن سکولارهای سبز سوئيس به رياست مهدی رضائی ـ تازيک اعلام موجوديت کرد>>>
شبکهء جهانی سکولارهای سبز ایران سرانجام انتخابات "شبکهء جهانی سکولار های سبز ایران" انجام و نتایج آن اعلان شد... انتحابات برای معین کردن دو رکن اداری "شبکه جهانی سکولار های سبز ایران" بود یکی برای "شورای هماهنگی شبکه" شامل ده نفر که هشت نفر عضو اصلی و دو نفر عضو علی البدل. و دیگری دو نفر برای "هیئت بازرسان" بود... در هر صورت از هر چشم اندازی به شکل گرفتن ارکان این شبکه نگاه کنیم این انتخابات یک موفقیت سیاسی دموکراتیک قابل ملاحظه و، مانند هر اولین قدمی برای کاری سترک، موفقیت آن قابل ستایش است. هرچند با در نظر گرفتن انبوه نویسندگانی که خود را مخالف رژیم حزب الله و طرفدار دموکراسی و حقوق بشر می دانند هموندان شبکه و شرکت کنندگان در انتخابات آن عددی نسبتاً کوچک را نشان می دهد اما، مطمئناً، دودلان پیوستن به شبکه و علاقمندان ناظر به ریختن پایه های شبکه تعداد فراوانی بودند با اینکه سایت های فراوانی آن را نادیده گرفتند.>>>
گزارش انتخابات داخلی شورای هماهنگی شبکهء سکولارهای سبز شورای هماهنگی شبکهء سکولارهای سبز ايران در جلسهء روز يکشنبه 19 دی ماه 1389 (نهم ژانويهء 2011)، طرح پيشنهادی «کميسيون تهيهء آئين نامهء داخلی شورا» (با سرپرستی آقای مهدی حاذق اعظم و عضويت آقايان دکتر فرخ زندی و آرمان نجم) برای تقسيم وظايف مختلف را مورد مطالعه قرار داده، جدول سازمانی آن را به تصويب رسانده و انتخابات خود را زير نظر آقای دکتر تقی آل رضا، بازرس شبکه، به انجام رساند. نتايج به شرح زير بود: سرپرست شورای هماهنگی: دکتر فرخ زندی معاون سرپرست شورا: دکتر رضا حسين بر سخنگوی شورا: دکتر آرام حسامی سرپرست امور اجرائی شبکه: دکتر اسماعيل نوری علا سرپرست امور اداری شبکه: خانم افسانه مهاجر ناظر بر امور مالی: آقای اسفنديار منفردزاده سرپرست امور تشکيلات و ارتباطات: آقای آرمان نجم سرپرست امور فنی و اينترنتی: آقای امير جعفری پيوند به جدول مصور سازمانی>>>
اسماعيل نوری علا سکولار سبز چه کسی است؟
ويدئو، فايل کوچک صدا
مراحل نظری و عملی آلترناتيو سازی (ويدئو)
همان بلایی که بورقیبه بر سر پادشاه تونس آورد، نخستوزیرش، زینالعابدین بنعلی بر سر او آورد و در سال شصت و شش وی را برکنار کرد. در دوران بن علی نیز قوانین اجتماعی مربوط به حقوق زنان، خانواده و ممنوعیت حجاب در خدمات دولتی به قوت خود باقی و فعالیت احزاب مذهبی و بنیادگرا با وجود فشار مذهبیها ممنوع ماند. اینک باید نخست دید هدف از «انقلاب» و منظور از «اصلاحات سیاسی» در این کشور چیست. از همین رو باید گفت تونس هنوز چیزی را نتوانسته و آینده تونس ممکن است گذشتهء بازگشت ناپذیر ایران باشد؛ گذشتهای که ما هنوز در آنیم!>>>
ويدئو همراه با فايل کوچک صدابرای دانلود>>>
آقای آنتی سکولار! جنابعالی به شدت از نهضت به اصطلاح آزادی دفاع می کنید اما عملکرد غلط این نهضت را نمی بینید، اصولا نمی خواهید به عملکرد نادرست آقای سنجابی و ملی گرایانی اشاره کنید که سی و دو سال پیش در چنین ایامی در پاریس دور خمینی جمع شده بودند و به «آقا» مشاوره می دادند. چرا هرگز نمی گویید همین جبهه ای ها و مصدقی ها هنگام ورود خمینی گفتند خورشید از غرب طلوع کرده؟ چرا کارهای حقارت آمیز سنجابی را از یاد برده اید؟ چرا نمی گویید همین جبهه ای ها حاضر نشدند با همپیمانی با دکتر بختیار جلوی فاجعهء ظهور خمینی و اسلام سیاسی را بگیرند؟ اساساً تفکر ملی مذهبی دقیقاً چه بار معنایی در علوم سیاسی مدرن دارد؟
سکولارهای نو در مورد تونس ساکت اند! اول بچه مرشد ها را فرستاده اند جلو تا جنجال کنند که در تونس انقلاب شد و کارگری است و ضد اسلامی اما «ما نتوانستیم!» خود نوری علا هنوز آفتابی نشده. چون «بن علی» هم سکولار فاشیست و از جنس خودش است. متحد قذافی و اسد است و ضد «اسلام گرایان» ـ چه مسلمان اخوان المسلمینی باشد و چه لیبرال مثل ترکیه. بیکاری و فقر هم دروغ بود برای تبلیغ کمونیستی. چون رشد اقتصادی تونس بالا بود و بیکاری آن در حد اسپانیا! با این کار در حقیقت به حساب موسوی رسیدند چون به رفیق چائوشسکو و عمو سیبیلو استالین اینها برای اولین بار اشاره کرده بود به عنوان توتالیتر. حالا که گرد و خاک ها خوابید و دارد معلوم می شود مثل الجزایر و نوار غزه و عراق، دموکراسی واقعی (یک نفر یک رای) به حاکمیت اسلام گرایان منجر خواهد شد، در مصر و اردن و الجزایر نیز اخوان المسلمین سر کار خواهند آمد، در لبنان حزب الله دولت سکولار مورد حمایت عربستان و امریکا را ساقط و دولت خودش را به کرسی می نشاند نشاند، در یمن القاعده مستقر خواهد شد، خاندان سعودی به دست سلفی های ضد امریکا در خواهد آمد، بحرین و کویت به دست هواداران شیعه جمهوری اسلامی خواهد افتاد و خواهد شد آنچه نباید می شد، از ترس به میدان آمده و به تونسی ها رهنمود می دهند! خنده دار نیست؟
|
در جدال سی سالهء بين جمهوری خواهان و پادشاهی طلبان در خارج از کشور، اغلب، به طرزی شگفتی آفرين، شعارهائی مشابه به نتيجه گيری هائی متفاوت رسيده اند. يعنی اگر به استدلال های طرفين دعوا گوش کنيم (چنانکه گويا قرار است، پس از انحلال حکومت اسلامی و طی دوران گذاری سازنده، مردم به ادعاها و برنامه های گروه های مختلف گوش کنند) بلافاصله متوجه می شويم که چقدر مفروضات پايه ای اين دو گروه بهم نزديک و چقدر شعارهای حاشيه ای و بی اهميت شان از هم دوراند. حال آنکه، در طی همين سی ساله، ديده ايم که اين حاشيه های کم اهميت سد اصلی راه اتحاد نيروهای اپوزيسيون حکومت اسلامی بوده اند. >>>
وجود جریان های قوی منتقد رهبری سران فتنه ديدند در حوزه، دو جريان، زمينه و استعداد مقابله با نظام و رهبري را دارد. يكي جريان تحجر است كه با هر حركتي در جريان نظام و ولايت مقاومت ميكند و اگر بتوانند اين جريان را منسجم كنند و به آنها جرات مقابله بدهند، ميشود چنين جرياني را در درون حوزه راه انداخت. جريان دوم، جريان روشنانديش غربگراي حوزه است كه تحت تاثير انديشههاي غربي و به اصطلاح يك جريان نو انتقادي با صبغه ديني هستند و معتقدند كه با رهبري و ولايت مخالفاند و مباني نظام، مباني غيرقابل قبولي است و اگر به اينها امكان مقابله با رهبري را بدهند، ميتوانند به صورت يك جريان درآيند. رئوس نظام از نظر آنان قابل قبول نيست و به صورت يك انديشه فاسد، ميشود با دادن امكانات آن را به صورت جريان درآورد.>>>
و بسته شدن کامل دفتر انقلاب است حاصل اين تقابل و تضاد، آن فرصتی است که بموجب آن هر فرد و یا هر دولت و یا هر نظامی که روحانیت را بکلی از صحنه حذف کند، با استقبال و تائید مردم روبرو می شود. چنان که حتی بخشی از جامعه ممکن است به وی یا به افراد تشکل وابسته آن رای بدهند. هدایت کنندگان این توطئه، تمام مدت آنچه را روحانیت ارتجاعی و قشر از جنایت و دروغ و تقابل با مردم می گوید و می کند خواست و آرمان انقلاب 57 معرفی می كنند و بدین ترتیب آخرین آجرها را از زیر پای نیروهای طرفدار آرمان های واقعی انقلاب می کشد. این توطئه که ما آن را دراین مرحله توطئه حذف روحانیت از صحنه سیاسی ایران می شناسیم، بشکل بسیار دقیق و مرموزانه ای بدست خود روحانیت پیش برده می شود و سخنگویانی مانند خود رهبر و منصوب شدگان وی در شورای نگهبان، در نماز جمعهها و در نمایندگیهای وی دارد. ما به حسن نیت و یا سوء نیت این و یا آن روحانی و سکاندار حاکمیت کاری نداریم، با نتیجه ای که می خواهد به آن دست پیدا کنند کار داریم.>>>
مقایسهء وقایع تونس و مصر با آنچه که بعد از تقلب انتخاباتی سال گذشته در ایران رخ داد از نظر وسعت و آمار جمعیت معترض نشان می دهد که رهبری یک حرکت مهمتر از تعداد حاضرین در آن حرکت میباشد. در تونس با اینکه رهبری مشخصی در میان نبود اما همین که کسی یا کسانی نتوانستند آنچه را که خود میخواستند به جای آنچه مردم میخواستند بر افکار عمومی قالب کنند، سبب سرعت گرفتن حرکت و غیر قابل کنترل شدن آن گشت. با نگاهی به حرکت های اعتراضی سالهای اخیر ایران میتوان دریافت که هر گاه این حرکت ها می رود تا از کنترل رژیم خارج شود کسانی به نام اصلاح طلب پیدا شده و خود را متولی حرکت های اعتراضی معرفی و پس از آن با دادن آدرسهای غلط سبب رکود و سکون حرکت و کنترل آن به دست حاکمیت شده اند.
مردم ايران با روحيه اي خسته ودرمانده ومستاصل، ودرعين حال اكثريتي بزرگ درموقعيت واماندگي ازتامين اوليه ترين احتياجات اهل وعيال خود در چنين ايامي كه هرلحظه هم شيب وشتاب آن فزوني مي يابد، بايد به استقبال نوروزي بروند كه سفره ها شان تهي ازنان، جيب هاشان خالي ازپول، ولاجرم نشستن برسفره هفت سين شان با كوهي ازغم واندوه ورنج ودرد توام خواهد بود. نسل اولي ها ي انقلاب سازو انقلاب كرده و انقلاب ديده ومغلوب درمقابل فريب بزرگ بهمن پنجاه و هفت خوب بياد دارند كه درساليان اوليه انقلاب كه شعوروفهم و ادراك درچنبره يك عوام فريبي تاريخي گرفتار آمده بود، درچنين ايامي سرود بهاران خجسته باد گوش فلك را كر مي كرد و حاكمان اسلامي نيز در پناه سرودهائي از اين دست همواره پيام آور در راه بودن مدينه فاضله در سايه حكومتي بودند كه در آستانه سي و دومين سال از عمر منحوس اش بجز نكبت و بدبختي و فقر و فلاكت و فحشا و سيه روزي هيچ ارمغاني در پي نداشته، و بطور قطع در سال آينده اين وضعيت نيز هزاران بار بدتر از آن خواهد شد كه هم اكنون مشاهده مي شود.
دو نامه به سردبير سکولاريسم نو در پی انتشار مقالهء آقای دکتر محسن قائم مقام در مورد مطالبی که پيرامون تاريخچهء جبههء ملی ايران در خارج کشور در دائرة المعارف اسلامی آمده است و آقای قائم مقام محتوای آن را برداشته از نوشته ها و گفته های آقای مهندس کورش زعيم محسوب داشته بودند، و نيز واکنش های طرفين و ديگران نسبت به مطالب آن مقاله، که سکولاريسم نو با اکراه تمام و به دليل اشارات متعدد نويسندگان به اين نشريه منتشرشان کرد، دو نامه از آقايان کورش زعيم و محسن قائم مقام خطاب به سردبير ما رسيده است که آنها را يکجا می خوانيد.با همهء احترامی که برای کوشندگان معتقد به سکولاريسم قائليم، اميدواريم اين دو نامه پايان جريان دل شکنی باشد که چندين سال است در داخل جبههء ملی ادامه دارد و حاصل آن تفرقه و اختلاف دشمنانه ای شده که اين نهاد سياسی را به فلج دائم مبتلا ساخته است.>>>
آقای نوری علا، شما هم به ولایت معتقد هستید، گیرم که از نوع مثلاً سکولار آن. وقتی در مقدمهء مقالهء دکتر کرمی (و یا هرکس دیگر و با هر اندیشه دیگر) مینویسید که با ایشان موافق نیستید و فقط برای آشنایی با ...... این مقاله را چاپ میکنید، دارید به من خواننده می گوئید: "مواظب باش! گول نخوری، طرف از ما نیست!" و یا هر چیز دیگری که ممکن است به ذهن خواننده برسد و مورد قبول شما نباشد. این بدترین شکل توهین به خوانندهای است که هیچگونه قیمومیتی را بر نمی تابد و به هیچ نوع ولایتی باور ندارد. با احترام ـ
|
در گراميداشت خاطرهء داريوش همايون هموطنان گرامی؛ با کمال تأسف از خبر درگذشت آقای دکتر داريوش همايون، مشاور عالی حزب مشروطه ايران (ليبرال دموکرات)، با خبر شده و از بابت اين ضايعه سخت اندوهگين و انديشناکيم. بهر حال، در اين شکی نيست که داريوش همايون يکی از رجال مهم سياسی کشورمان بوده است که نه تنها با قلم کنجکاو تحليل گرش از نخستين روزهای حدوث انقلاب نکبت بار اسلامی در ايران کوشيده است تا ما را در فهم آنچه چنين به خطا و عليه منافع ملی رخ داده کمک کند بلکه، به همان ميزان با اهميت آنکه او، در زمانه ای که روحيهء شکست و نوميدی بر صفوف مبارزان سياسی غلبه داشت، دامن همت به کمر بسته و، با ايجاد تشکيلاتی حزبی و فعال، جان تازه ای بر پيکر ضعيف اپوزيسيون حکومت اسلامی دميده است. او، با بازی کردن نقش معلمی فکری و تأثيرگذار، در زمينهء کشاندن جامعهء استبدادزدهء ما به سوی دموکراسی و ليبراليسم، سنتی استوار را پايه نهاده است...>>>
جنبش سبز، نمادی برای هر چه که خوب و مخالف جمهوری اسلامی است! گفتگو با داریوش همایون، سه ماه پس از آغاز جنبش سبز جنبش سبز، تبدیل به نمادی شده برای هر چه که خوب است و مخالف جمهوری اسلامی است. یعنی تبدیل به سمبل برتر دانستن ایران، الویت دادن به منافع ملی ایران، دنبال کردن آرمانهای دموکراتیک و حقوق بشری شده است. شعارهایی که داده شد به کلی همه سیاستها و فلسفه وجودی رژیم جمهوری اسلامی را لغو کرد. خیلی مهم بود که در روز به اصطلاح قدس، مردم شعار بدهند «نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران». این امر باید برای جمهوری اسلامی خیلی پر معنا باشد.>>>
پيام داريوش همايون بمناسبت 29 اکتبر روز کورش بزرگ، نحستين هوادار حکومت عرفی (سکولار)>>>
آیندهای که او در پیش روی ما میگذارد برای یک فرد و گروه، سازمان سیاسی، حزب و دستهای سیاسی نیست، بلکه آیندهای درخشان برای تمامی افراد جامعه است. از کارگر زحمتکش گرفته تا ثروتمندترن فرد جامعه میتوانند و حق دارند در جامعهء مدنی که او به تعریف میکشد بعنوان شهروند ایرانی حضور داشته باشند. به همین دلیل او را شخصی فراحزبی مینامند و حزب مشروطه ایران را برای او کوچک میانگارند.>>>
زینالعابدین بنعلی (وسط) و حسنی مبارک (چپ) یکی مهار قدرت را رها کرد و دیگری به دنبال کنترل اعتراض هاست
اسلامگرایی در جنبشهای سیاسی خاورمیانه غائب است آنچه در همهء جنبشهای اخیر به چشم میخورد خلاصی از رؤسای جمهور مادامالعمر (در تونس، مصر و یمن)، فساد ناشی از نظام مبتنی بر امتیاز و تبعیض و نقض حقوق ابتدایی بشر از جمله بیکاری گسترده، فقدان چتر حمایتی، و فقدان حداقلهای یک زندگی شرافتمندانه و کرامتمندانه است. جوانان و زنان و تحصیل کردگان دانشگاهی عمدهترین نیروهای این جنبشها هستند و تقاضاهای طبقه متوسط شهری را بیان میکنند. همانند انقلاب بهمن پنجاه وهفت ایران، هیچ اثری از درخواست حکومت دینی یا اجرای احکام شریعت در شعارها و فریادهای مردمی که در خیابانها حاضر میشوند وجود ندارد.>>>
جنبش مردم ایران علیرغم سرکوب خشن و وحشیانه رژیم در بعد از کودتای انتخاباتی و با وجود حکومت نظامی اعلام نشده، در ابعاد و اشکال گوناگون علنی و مخفی و... همچنان ادامه و پایدار می باشد. استمرار حضور جنبش را قبل از هر چیز در رفتار و حرکاتِ خود رژیم میتوان آشکارا دید که علیرغم تبلیغات شبانه روزی خود در رفع فتنه و برگشت اوضاع به حال عادی، هنوز دارها را جمع نکرده و بساط شکنجه و اعدام همچنان برقرار است. تمامی اقدامات سرکوبگرانه رژیم، تنها ناشی از ترس و لرز آخوندها از زمین لرزه خرداد 88 و تکان های بعدی آن می باشد که هنوز بقا و ادامهء حکومت را – آن هم بعد از سه دهه – نمی تواند بدون شکنجه و اعدام ادامه دهد.>>>
در زمانی که اصلاح طلبان در قدرت بودند بعضی تحلیل گران معتقد بودند که اگر اصلاح طلبان خود را به ولی فقیه نزدیک کنند، مردم به آنها رای نخواهند داد و اگر به دنبال خواسته های مردم باشند، ولی فقیه و شورای نگهبان آنها را تایید نخواهد کرد. این پیش بینی آنها درست بود و انتخابات دورهء هفتم و هشتم مجلس و دورهء نهم و دهم ریاست جمهوری این را ثابت کرد. امروز جنبش سبز و اصلاح طلبان در همان برزخ قرار دارند. در یک طرف مردم و خواسته های آنهاست که هر روز عمیق تر می شود و در طرف دیگر ولی فقیه و قانون اساسی جمهوری اسلامی است که مانع اصلی است. هر چه اصلاح طلبان بخواهند جنبش را به نظام نزدیکتر کنند، حمایت مردم را از دست خواهند داد و هر چه در مقابل نظام بیاستند، حمایت بیشتری خواهند داشت.>>>
خاتمی و انتخابات مجلس شورای اسلامی می توان از خاتمی بعنوان معدود افراد سياسی نام برد که وقتی بر کرسی سخن گفتن می نشيند با گفته های دو پهلوی خودش طرفدارانش را دچار سردرگمی کرده و هميشه راهی برای انتخاب مسيرهای مختلف و توجيه عملکرد خود باقی می گذارد. در يک گزينه از سه مورد اعلام شدهء او، خواسته شده تا همگان، بخصوص مسئولان، به قانون اساسی پای بند باشند و بر اجرای همه جانبه قانون اساسی تاکيد کرده است، اين خواسته بقدری گسترده است که نه می توان آن را رد و نه می توان آن را پذيرفت، حتی خاتمی نخواسته تا بصورت واضح و روشن بر روی يکی از گزينه ها، مثلاً، حذف نظارت استصوابی و يا در مورد خصوصيات رد و قبول صلاحيت کانديداها اشاره داشته باشد و حتی در بيان شرط هم راهی برای برون رفت خود و پاسخگويی به دولت و هم به مردم باز گذاشته است.>>>
آيا آينده نگری مي تواند تأثيری در نتايج جنبش سبز داشته باشد؟ بد نيست به دو نقطهء معين در انقلاب 57 و در جنبش سبز نگاهی بياندازيم، يعنی دو اظهار نظر؛ يکی در جريان آغازين انقلاب 57 با مقالهء توهين آميز روزنامهء اطلاعات دربارهء آيت الله خمينی، و ديگری در جريان جنبش اخير با توهين آيت الله خامنه ای به آيت الله منتظری، بعد از درگذشت وی، آنجا که نوشت: «در اواخر دوران حيات مبارك امام راحل امتحاني دشوار و خطير، پيش آمد كه از خداوند متعال مي خواهم آن را با پوشش مغفرت و رحمت خويش بپوشاند و ابتلائات دنيوي را كفاره ي آن قرار دهد». اگر نوشتهء روزنامهء اطلاعات همهء پيروان آيت الله خمينی و حتی نزديکان وی را در سال 57 به خشم توفان مانندی کشيد، اين جملات آيت الله خامنه ای نيز همهء پيروان آيت الله منتظری و حتی نزديکان وی را دچار خشمی شديد کرد. اما نتايج متفاوت از آب در آمد. چرا؟>>> دکتر مسعود نقره کار اتحاد جمهوری خواهان با انشعاب های بی سروصدا و جدایی ها ریزش کرده است. یکی از عوامل جدایی ها و ریزش نیز همان رهبران "خطا کار و آسیب رسان"، به ویژه آقای فرخ نگهدار بوده است؛ فردی که بی آنکه کوچکترین نقدی به عملکرد سیاسی و سازمانی اش داشته باشد در زمرهء کسانی جا زده شد که: "سفر دور و درازی در نقد گفتمان سنتی، رادیکالیسم کور و رمانتیسم سیاسی پشت سر دارند". آقای نگهدار، به همراه باندش - یا به قول یاران اش در اتحاد جمهوری خواهان و سازمان اکثریت، به همراه نیروهای " کفن پوش" اش – در واقع پیشاهنگ نفوذ و تخریب و تسخیر اتحاد شد، و به دلیل سوء سابقه اش در کار سیاسی و سازمانی و تدوام همان نگاه نظری، سیاسی و سازمانی سابقه ساز و فاجعه آفرین، اندک اندک اتحاد را کوچک تر کرد - و کوچک ترین نیز خواهد کرد ...بقيه در آرشيوایز گم کردن ـ ریخت و پاش ـ پرسش توصیهء وزارت خارجهء حضرات به مقامات مصری، به نقل از خبرگزاری وابستهء تابناک، جالب تر از همه است که فرموده: «وزارت امور خارجه كشورمان به مقامات مصري تاكيد كرد كه از هرگونه برخورد خشونتآميز با موج مردمي اين كشور احتراز نمايند!» از علائم بالینی آنفولانزای مزمن آخوندی آن است که اجازه نمی دهد که عملهء طرب مذکور، نحوهء برخورد فوق خشونت آمیز اعلیحضرت العظما بن علی(ع) خامنه ای، دام الذله، و توابع با نخستین جنبش ضد استبدادی خاورمیانه که به همت مردم ایران آغاز شد را، بیاد بیاورند و در ادامه می گوید: «...مناسب تر به نظر ميرسد مقامات اين كشور ضمن تمكين به خواستههاي به حق مردم خود از هرگونه برخورد خشونتآميز نيروهاي نظامي و امنيتي با اين موج مردمي احتراز نمايند!»>>>
|
|||
© 2007 ـ New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fax: 509-352-9630 |