|
||||||
پيوندها | مطالب شمارهء قبل | سال چهارم ـ شماره 961 ـ جمعه 8 بهمن 1389 ـ 28 ژانويه 2011 | ||||
پيوند به نسخهء رايگان اينترنتی>>>>
=========== =========== نژادپرستی و تبعيض (حاوی پيوندها) =========== ============= ========== ========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== ============= =========== ============= ============= ============= ============ =========== ============= ============= =========== =========== =========== ============ =========== =========== =========== =========== =========== ===========
|
نتيجهء همه پرسی از مجمع عمومی فوق العادهء شبکه سکولارهای سبز ايران>>>
دوشنبه 27 دی 89 انجمن سکولارهای سبز سوئيس به رياست مهدی رضائی ـ تازيک اعلام موجوديت کرد>>>
شبکهء جهانی سکولارهای سبز ایران سرانجام انتخابات "شبکهء جهانی سکولار های سبز ایران" انجام و نتایج آن اعلان شد... انتحابات برای معین کردن دو رکن اداری "شبکه جهانی سکولار های سبز ایران" بود یکی برای "شورای هماهنگی شبکه" شامل ده نفر که هشت نفر عضو اصلی و دو نفر عضو علی البدل. و دیگری دو نفر برای "هیئت بازرسان" بود... در هر صورت از هر چشم اندازی به شکل گرفتن ارکان این شبکه نگاه کنیم این انتخابات یک موفقیت سیاسی دموکراتیک قابل ملاحظه و، مانند هر اولین قدمی برای کاری سترک، موفقیت آن قابل ستایش است. هرچند با در نظر گرفتن انبوه نویسندگانی که خود را مخالف رژیم حزب الله و طرفدار دموکراسی و حقوق بشر می دانند هموندان شبکه و شرکت کنندگان در انتخابات آن عددی نسبتاً کوچک را نشان می دهد اما، مطمئناً، دودلان پیوستن به شبکه و علاقمندان ناظر به ریختن پایه های شبکه تعداد فراوانی بودند با اینکه سایت های فراوانی آن را نادیده گرفتند.>>>
گزارش انتخابات داخلی شورای هماهنگی شبکهء سکولارهای سبز شورای هماهنگی شبکهء سکولارهای سبز ايران در جلسهء روز يکشنبه 19 دی ماه 1389 (نهم ژانويهء 2011)، طرح پيشنهادی «کميسيون تهيهء آئين نامهء داخلی شورا» (با سرپرستی آقای مهدی حاذق اعظم و عضويت آقايان دکتر فرخ زندی و آرمان نجم) برای تقسيم وظايف مختلف را مورد مطالعه قرار داده، جدول سازمانی آن را به تصويب رسانده و انتخابات خود را زير نظر آقای دکتر تقی آل رضا، بازرس شبکه، به انجام رساند. نتايج به شرح زير بود: سرپرست شورای هماهنگی: دکتر فرخ زندی معاون سرپرست شورا: دکتر رضا حسين بر سخنگوی شورا: دکتر آرام حسامی سرپرست امور اجرائی شبکه: دکتر اسماعيل نوری علا سرپرست امور اداری شبکه: خانم افسانه مهاجر ناظر بر امور مالی: آقای اسفنديار منفردزاده سرپرست امور تشکيلات و ارتباطات: آقای آرمان نجم سرپرست امور فنی و اينترنتی: آقای امير جعفری پيوند به جدول مصور سازمانی>>>
نامه ای از ايران؟ شبکه سکولارهای سبز ايران و نشريهء سکولاريسم نو هموطنان عزیز و گرامی، با سلام و احترام؛ فرض کنیم همه مردم ایران نظرات شما را تحت عنوان فرم و محتوای حکومت سکولار و آزادی بی قیدوشرط و همه پیشنهادات و تئوریهای شمارا پذیرفته اند. حالا برای براندازی این حکومت سرتاپا مسلّح و خونخوار که حامیانی چون تمام امپریالیسم شرق و غرب و حزب الله و حماس و غیره عملاً پشتیبانش هستند چه باید کرد؟ آیا منظور شما این است که اگر داشتن بهترین مدل سواری آخرین سیستم مقدور نیست اتوبوس هم نباید سوار شد؟!
اسماعيل نوری علا سکولار سبز چه کسی است؟
ويدئو، فايل کوچک صدا
مراحل نظری و عملی آلترناتيو سازی (ويدئو)
زنده باد دولت استبداد سکولار؟! «مدرنیته» جفت دمکراسی است و در هر کشوری که «مدرنیته» بدون دمکراسی تحقق یابد، پدیدهای ناقص است و موجب تحقق دولتهای مستبدی خواهد شد که همچون رژیم اتحاد جماهیر شوروی و یا حکومت جمهوری اسلامی میپندارند صاحب یگانه حقیقت مطلقند و هر نیروئی که در مشروعیت آنها تردید کند، «ارتجاعی» و «ضدانقلابی» است و سزاوار سرکوب و نابودی. شاهان پهلوی پیش از آن که بتوانند «مدرنیته» را در ایران انکشاف دهند، تنها کار «مثبتی» که انجام دادند، در جهت نوسازی زیرساخت و روبنای سیاسی جامعه ایران، یعنی تحقق دولت سکولار ناقص و یا دولت لائیسیته ضددمکراتیک گام برداشتند. عین همین روند را میتوان در همه کشورهائی که در دوران پیشاسرمایهداری قرار داشتند، دید. در روسیه شوروی و چین نیروهائی که با ایدئولوژی مارکسیستی توانستند به قدرت سیاسی دست یابند، روند نوسازی زیرساختها و نهادهای دولتی را «سوسیالیسم» و حتی «کمونیسم» نامیدند. اما همین احزاب با تمامی نیروی خود از تحقق عناصر دیگر «مدرنیته» جلوگیری کردند، زیرا ملاط «مدرنیته» تحقق انسانی است خردگرا، برخوردار از آزادی اندیشه، گفتار و کردار و حق تعیین سرنوشت فردی و اجتماعی خویش. >>>
و براي آنان كه عادت كرده اند پا برهنه و با چشم هاي بسته به تالار تاريخ وارد شوند!
عدم پذيرش قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران نيز نمي تواند راه جنبش سبز را به رهايي باز كند؛ چه، چنين راهبردي، هم مي تواند به انسجام جنبش سبز صدمه بزند و هم مي تواند دست جريان هاي مخالف را در سركوب تنه ي اصلي جنبش در داخل، باز بگذارد؛ و از اين دو مهمتر، تن دادن مشروط به شرايط موجود و توافق هاي واپسين، مي تواند نمودگار قانون گرايي و وفاداري عميق جريان هاي مترقي و مدرن مدعي به آزادي و برابري نيز باشد. همهء آن ها كه به جنبش سبز دل بسته اند بايد از خواب هاي شيرين خود بيدار شوند و به سفتي زميني كه بر آن ايستاده اند توجه كنند. تعهد ما به دمكراسي و آن چه ادعا داريم در مسيري نهادينه مي شود كه ما براي رسيدن به قدرت انتخاب مي كنيم. >>>توضيح سکولاريسم نو: آنچه در اين مقالهء آقای اکبر کرمی مطرح شده به هيچ روی مورد تأييد ما نيست و انتشار آن صرفاً برای آگاه کردن خوانندگان مان از نظرات مخالف با اصول سکولاريسم نو و شبکهء سکولارهای سبز ايران است.
مارکسیست ها همواره یک دروغ را در مورد شاه تکرار می کنند: شاه کمونیست ها را سرکوب کرد اما مذهبی ها را آزاد گذشت. دروغ بودن این ادعا محرز است چون او با سرکوب ایت الله خمینی و هوادارانش در 15 خرداد و کشتار روستائیان ورامین و دستگیری و زندانی کردن و شکنجه روحانیون هوادار ایت الله خمينی (مثل: غفاری، سعیدی، منتظری... می توان پی برد که شاه فقط با اسلام و روحانیت غیر سیاسی (و بعضاً هوا دار سلطنت ) مشکل نداشت! از آن طرف با کمونیست هایی که مسلحانه علیه رژیم او نمی جنگیدند، و یا مستقیماً جاسوس شوروی نبودند، هم مشکلی نداشت.
|
مردم ایران در کابوس «ماشين زمان» من قصه نمی گویم، غلو هم نمی کنم. حتی از سی و دو سال بدبختی و عقب ماندگی نمی گویم. فقط خواهش می کنم به چند خبر رسمی که اخیرا در رسانه های خود جمهوری اسلامی هست توجه و قضاوت کنید که آيا این تصاویر و خبرها می توانند متعلق به مردمان قرن بیست و یکم باشند؟ حتی متعلق به کشورهایی توسعه نیافته؟ یا اينکه متعلق به مردمان صد سال و دویست سال و هفتصد هشتصد سال پیش اند؟ مجسم کنید که اگر به جای اتومیبل و ترن و هواپیما وسيله ی نقليه در کشورمان اسب و الاغ و شتر بود، و چیزی به نام تکنولوژی مدرن از آن جامعه حذف می شد، ديگر چه چیز آن جامعه شباهتی با جوامع انسان امروز داشت؟>>>
در مبحث "بیگانگی" (Alienation) می توان به اشکال مختلفی از آن اشاره کرد، نظریه ها و صورتبندی های مختلفی نیز از مفهوم بیگانگی قابل ارائه است. آنچه مد نظر این مقاله است بررسی مفهوم بیگانگی در رابطه با زنان و مطالعه شکل خاص جنسیتی ازخود بیگانگی آنها در جامعه می باشد. زنان از همان ابتدای طفولیت در محیط خانه، مراکز آموزشی و بعدها در محیط کار، در فرهنگ و در امیال جنسی با تجربه ای از نوعی بیگانگی روبه رو هستند. نگرش جنسیتی به زنان و فرافکندن احساسات جنسی زنانه و سایر مشخصه های زندگی زنان گرفته تا جنسی کردن کار و دستمزدشان، همه از عواملی به شمار می آیند که به موجب آن بیگانگی زنان پدید آمده و در حال تنیدن است. >>>
وعاملین ومقامات دولتی در قانون اساسی با آنکه در قانون جزای اسلامی حکم اعدام، قصاص و قطع عضو بعنوان اشد مجازات، اما با در نظر گرفتن شرایط خاصی که حصول آن به سادگی ممکن نیست، و تعزیراتی چون شلاق یا شکنجه بدنی پیش بینی شده است، اما بر خلاف تصور عده ای، این به معنی «قانونی بودن» همهء احکامی که در این موارد صادر می شود نیست. چرا که پیش بینی یک مجازات سنگین، حتی در قانون جزای اسلامی، تا صدور حکم آن بدون رعایت کلیهء مراحل و شرایط قانونی و در نظرگرفتن عواقب و ضایعات اسفبار صدور چنین احکامی توسط قاضی یا دستگاه قضایی، ممکن نیست. گذشته از اينکه قانون جزای اسلامی از بدو استقرار جمهوری اسلامی بطور آزمایشی به اجرا در آمده است.>>>
«ملت ایران» در قاموس رسمی خود حاکمان تاکنون از افرادی تشکیل میشود که همزمان از صفات ذیل برخوردار باشند. به عبارتی ديگر مؤلفههای «ملت ايران» تاکنون به قرار ذيل بودهاند: يک- زبان: تنها فارسی؛ دو- دین: تنها اسلام؛ سه- مذهب: تنها شیعه؛ چهار- تابعیت: تنها حکومت اسلامی؛ پنج- اعتقاد: تنها ولایت مطلقهی فقیه؛ شش- جنسیت: تنها مرد. وای به حال کسی که همزمان مثلاً کرد باشد، غیر مسلمان یا سنی باشد، طناب تابعیت جمهوری اسلامی بر گردن اش نباشد، به ولایت فقیه هم اعتقادی نداشته باشد و زن باشد!>>>
دو تکه از يک مقالهء بلند ژالهء وفا>>>
مهمترین درس مقاومت این سه صنف در این است که دولت کودتایی در شرایطی نیست که در مقابل اعتراضات متشکل و سراسری مردم که با عزمی جزم بیان شوند تاب بیاورد و مجبور به عقب نشینی خواهد بود. خودسوزی یک دانشجوی فارغ التحصیل تونسی که از فرط فساد اقتصادی در تونس به سبزی فروشی روی آورده بود، جرقه اعتراض را به وجدان جمعی مردم تونس زد. مردم ایران نیز بایستی پاشنه آشیل نظام ولایت فقیه را در تمامی وجوه سیاسی-اقتصادی و اجتماعی بیابند و به توان خود و ترس نظام از انسجام آنها واقف گردند. ضعف رژیم حاکم در نیازش به سرکوب است که حتی در سرکوب مخالفان یک طرح اقتصادی هم اصرار دارد. و قوت مردم در ایستادگی شان بر حقوق شان. امااز یاد نبریم که این سنت تاریخ است که پیوسته انعظاف ناپذیری مردم در موضع حقوق ، همیشه بر انعطاف ناپذیری نظامهای استبدادی در موضع قدرت پیروز است.نمونه مقاومت ملت ایران در انقلاب ۵۷ و نیز مقاومت مردم تونس که مدعیند درسهای مقاومت خود را از مردم ایران فرا گرفته اند. شاهد این مدعاست.پس بر همه ماست که دراعتراضی منسجم به سیطره نظام مافیایی مالی- نظامی بر میهن خود جنبش خود را اعتلا بخشیده تا رسیدن به سر منزل مقصود دست از مقاومت برنداریم...
نقدی کوتاه در مورد مقالهء خانم بقراط خانم بقراط شما می نویسید: «اگر آقایان موسوی و کروبی این شناخت و ارزیابی را از نظام خود می داشتند که قطعاً احمدینژاد در مقام خود ابقا خواهد شد، تن به معامله انتخابات نمی دادند!» حتا شما به عنوان یک ژورنالیست تیز هوش هم متوجه این اتفاق بسیار مهم در بازی انتخابات نشدید. به نظر من در ایران از بيست سال گذشته به اینور جنگ بر سر کل قدرت و کل ثروت بین دو پدرخوانده مافیایی به نامهای خامنهای و رفسنجانی برقرار بوده است. همه اصلاح طلب ها، چه چپ و چه راست، پشت رفسنجانی قرار می گیرند و همهء رادیکال ها، چه چپ و چه راست، پشت خامنهای. خامنهای و دوستان اش بيست سال برنامه ریزی کرده اند تا در یک روز مشخص یکبار برای همیشه با یک کودتای نظامی رفسنجانی و همه اصلاح طلب ها را دستگیر کرده به زندان انداخته و با شکنجه، اعدام و اعتراف گیری پشت تلویزیون رژیم، کار راه یکسره کنند. یعنی اینکه قدرت و ثروت را یکپارچه در دست خود بگیرند. >>>
پیشگویی اوضاع و احوال کنونی ایرانی مردم، ما را نایبان امام زمان(عج) می دانند و وقتی که حکومتی بر پا کنیم و خود در راس تشکیلات حکومت قرار بگیریم، توقع دارند حکومت ما همانگونه باشد که حکومت آن بزرگوار خواهد بود،ما هم که نایب او هستیم، اگر در راس تشکیلات حکومت باشیم مردم انتظار دارند که در همه جا عدل و انصاف حاکم باشد و گرگ و میش از یک جوی آب بخورند، اگر این انتظار برآورده نشود، اعتقاد مردم نسبت به استقرار عدالت در عصر امام زمان(ع) و بلکه نسبت به ظهور و شخصیت آن بزرگوار متزلزل خواهد شد و این مدعا بدیهی است و نیازی به دلیل ندارد.>>>
|
تشابهات فراموش شده و اختلافات هميشه در صحنه در جدال سی سالهء بين جمهوری خواهان و پادشاهی طلبان در خارج از کشور، اغلب، به طرزی شگفتی آفرين، شعارهائی مشابه به نتيجه گيری هائی متفاوت رسيده اند. يعنی اگر به استدلال های طرفين دعوا گوش کنيم (چنانکه گويا قرار است، پس از انحلال حکومت اسلامی و طی دوران گذاری سازنده، مردم به ادعاها و برنامه های گروه های مختلف گوش کنند) بلافاصله متوجه می شويم که چقدر مفروضات پايه ای اين دو گروه بهم نزديک و چقدر شعارهای حاشيه ای و بی اهميت شان از هم دوراند. حال آنکه، در طی همين سی ساله، ديده ايم که اين حاشيه های کم اهميت سد اصلی راه اتحاد نيروهای اپوزيسيون حکومت اسلامی بوده اند.>>>
وجود جریان های قوی منتقد رهبری در حوزهء علمیهء قم سران فتنه ديدند در حوزه، دو جريان، زمينه و استعداد مقابله با نظام و رهبري را دارد. يكي جريان تحجر است كه با هر حركتي در جريان نظام و ولايت مقاومت ميكند و اگر بتوانند اين جريان را منسجم كنند و به آنها جرات مقابله بدهند، ميشود چنين جرياني را در درون حوزه راه انداخت. جريان دوم، جريان روشنانديش غربگراي حوزه است كه تحت تاثير انديشههاي غربي و به اصطلاح يك جريان نو انتقادي با صبغه ديني هستند و معتقدند كه با رهبري و ولايت مخالفاند و مباني نظام، مباني غيرقابل قبولي است و اگر به اينها امكان مقابله با رهبري را بدهند، ميتوانند به صورت يك جريان درآيند. رئوس نظام از نظر آنان قابل قبول نيست و به صورت يك انديشه فاسد، ميشود با دادن امكانات آن را به صورت جريان درآورد.>>>
حزب توده نگران حذف روحانيت و بسته شدن کامل دفتر انقلاب است حاصل اين تقابل و تضاد، آن فرصتی است که بموجب آن هر فرد و یا هر دولت و یا هر نظامی که روحانیت را بکلی از صحنه حذف کند، با استقبال و تائید مردم روبرو می شود. چنان که حتی بخشی از جامعه ممکن است به وی یا به افراد تشکل وابسته آن رای بدهند. هدایت کنندگان این توطئه، تمام مدت آنچه را روحانیت ارتجاعی و قشر از جنایت و دروغ و تقابل با مردم می گوید و می کند خواست و آرمان انقلاب 57 معرفی می كنند و بدین ترتیب آخرین آجرها را از زیر پای نیروهای طرفدار آرمان های واقعی انقلاب می کشد. این توطئه که ما آن را دراین مرحله توطئه حذف روحانیت از صحنه سیاسی ایران می شناسیم، بشکل بسیار دقیق و مرموزانه ای بدست خود روحانیت پیش برده می شود و سخنگویانی مانند خود رهبر و منصوب شدگان وی در شورای نگهبان، در نماز جمعهها و در نمایندگیهای وی دارد. ما به حسن نیت و یا سوء نیت این و یا آن روحانی و سکاندار حاکمیت کاری نداریم، با نتیجه ای که می خواهد به آن دست پیدا کنند کار داریم.>>> همانبلایی که بورقیبه بر سر پادشاه تونس آورد، نخستوزیرش، زینالعابدین بنعلی بر سر او آورد و در سال 1966 وی را برکنار کرد. در دوران بن علی نیز قوانین اجتماعی مربوط به حقوق زنان، خانواده و ممنوعیت حجاب در خدمات دولتی به قوت خود باقی و فعالیت احزاب مذهبی و بنیادگرا با وجود فشار مذهبیها ممنوع ماند. اینک باید نخست دید هدف از «انقلاب» و منظور از «اصلاحات سیاسی» در این کشور چیست. از همین رو باید گفت تونس هنوز چیزی را نتوانسته و آینده تونس ممکن است گذشتهء بازگشت ناپذیر ایران باشد؛ گذشتهای که ما هنوز در آنیم!>>>
ويدئو همراه با فايل کوچک صدا برای دانلود>>>
اصلاح طلبان؛ ترمزدستی جمهوری اسلامی ایران مقایسهء وقایع تونس و مصر با آنچه که بعد از تقلب انتخاباتی سال گذشته در ایران رخ داد از نظر وسعت و آمار جمعیت معترض نشان می دهد که رهبری یک حرکت مهمتر از تعداد حاضرین در آن حرکت میباشد. در تونس با اینکه رهبری مشخصی در میان نبود اما همین که کسی یا کسانی نتوانستند آنچه را که خود میخواستند به جای آنچه مردم میخواستند بر افکار عمومی قالب کنند، سبب سرعت گرفتن حرکت و غیر قابل کنترل شدن آن گشت. با نگاهی به حرکت های اعتراضی سالهای اخیر ایران میتوان دریافت که هر گاه این حرکت ها می رود تا از کنترل رژیم خارج شود کسانی به نام اصلاح طلب پیدا شده و خود را متولی حرکت های اعتراضی معرفی و پس از آن با دادن آدرسهای غلط سبب رکود و سکون حرکت و کنترل آن به دست حاکمیت شده اند.
مردم ايران با روحيه اي خسته ودرمانده ومستاصل، ودرعين حال اكثريتي بزرگ درموقعيت واماندگي ازتامين اوليه ترين احتياجات اهل وعيال خود در چنين ايامي كه هرلحظه هم شيب وشتاب آن فزوني مي يابد، بايد به استقبال نوروزي بروند كه سفره ها شان تهي ازنان، جيب هاشان خالي ازپول، ولاجرم نشستن برسفره هفت سين شان با كوهي ازغم واندوه ورنج ودرد توام خواهد بود. نسل اولي ها ي انقلاب سازو انقلاب كرده و انقلاب ديده ومغلوب درمقابل فريب بزرگ بهمن پنجاه و هفت خوب بياد دارند كه درساليان اوليه انقلاب كه شعوروفهم و ادراك درچنبره يك عوام فريبي تاريخي گرفتار آمده بود، درچنين ايامي سرود بهاران خجسته باد گوش فلك را كر مي كرد و حاكمان اسلامي نيز در پناه سرودهائي از اين دست همواره پيام آور در راه بودن مدينه فاضله در سايه حكومتي بودند كه در آستانه سي و دومين سال از عمر منحوس اش بجز نكبت و بدبختي و فقر و فلاكت و فحشا و سيه روزي هيچ ارمغاني در پي نداشته، و بطور قطع در سال آينده اين وضعيت نيز هزاران بار بدتر از آن خواهد شد كه هم اكنون مشاهده مي شود.
دو نامه به سردبير سکولاريسم نو در پی انتشار مقالهء آقای دکتر محسن قائم مقام در مورد مطالبی که پيرامون تاريخچهء جبههء ملی ايران در خارج کشور در دائرة المعارف اسلامی آمده است و آقای قائم مقام محتوای آن را برداشته از حساب آقای مهندس کورش زعيم محسوب داشته بودند، و نيز واکنش های طرفين و ديگران نسبت به مطالب آن مقاله، که سکولاريسم نو با اکراه تمام و به دليل اشارات متعدد نويسندگان به اين نشريه منتشرشان کرد، دو نامه از آقايان کورش زعيم و محسن قائم مقام خطاب به سردبير ما رسيده است که آنها را يکجا می خوانيد.با همهء احترامی که برای کوشندگان معتقد به سکولاريسم قائليم، اميدواريم اين دو نامه پايان جريان دل شکنی باشد که چندين سال است در داخل جبههء ملی ادامه دارد و حاصل آن تفرقه و اختلاف دشمنانه ای شده که اين نهاد سياسی را به فلج دائم مبتلا ساخته است.>>>
آقای نوری علا، شما هم به ولایت معتقد هستید، گیرم که از نوع مثلاً سکولار آن. وقتی در مقدمهء مقالهء دکتر کرمی (و یا هرکس دیگر و با هر اندیشه دیگر) مینویسید که با ایشان موافق نیستید و فقط برای آشنایی با ...... این مقاله را چاپ میکنید، دارید به من خواننده می گوئید: "مواظب باش! گول نخوری، طرف از ما نیست!" و یا هر چیز دیگری که ممکن است به ذهن خواننده برسد و مورد قبول شما نباشد. این بدترین شکل توهین به خوانندهای است که هیچگونه قیمومیتی را بر نمی تابد و به هیچ نوع ولایتی باور ندارد. با احترام ـ
روش «آنتی سکولار» ها: اتهام زنی به جای نقد استدلالی آقای آنتی سکولار! جنابعالی به شدت از نهضت به اصطلاح آزادی دفاع می کنید اما عملکرد غلط این نهضت را نمی بینید، اصولا نمی خواهید به عملکرد نادرست آقای سنجابی و ملی گرایانی اشاره کنید که سی و دو سال پیش در چنین ایامی در پاریس دور خمینی جمع شده بودند و به «آقا» مشاوره می دادند. چرا هرگز نمی گویید همین جبهه ای ها و مصدقی ها هنگام ورود خمینی گفتند خورشید از غرب طلوع کرده؟ چرا کارهای حقارت آمیز سنجابی را از یاد برده اید؟ چرا نمی گویید همین جبهه ای ها حاضر نشدند با همپیمانی با دکتر بختیار جلوی فاجعهء ظهور خمینی و اسلام سیاسی را بگیرند؟ اساساً تفکر ملی مذهبی دقیقاً چه بار معنایی در علوم سیاسی مدرن دارد؟ سکولارهای نو در مورد تونس ساکت اند! اول بچه مرشد ها را فرستاده اند جلو تا جنجال کنند که در تونس انقلاب شد و کارگری است و ضد اسلامی اما «ما نتوانستیم!» خود نوری علا هنوز آفتابی نشده. چون «بن علی» هم سکولار فاشیست و از جنس خودش است. متحد قذافی و اسد است و ضد «اسلام گرایان» ـ چه مسلمان اخوان المسلمینی باشد و چه لیبرال مثل ترکیه. بیکاری و فقر هم دروغ بود برای تبلیغ کمونیستی. چون رشد اقتصادی تونس بالا بود و بیکاری آن در حد اسپانیا! با این کار در حقیقت به حساب موسوی رسیدند چون به رفیق چائوشسکو و عمو سیبیلو استالین اینها برای اولین بار اشاره کرده بود به عنوان توتالیتر. حالا که گرد و خاک ها خوابید و دارد معلوم می شود مثل الجزایر و نوار غزه و عراق، دموکراسی واقعی (یک نفر یک رای) به حاکمیت اسلام گرایان منجر خواهد شد، در مصر و اردن و الجزایر نیز اخوان المسلمین سر کار خواهند آمد، در لبنان حزب الله دولت سکولار مورد حمایت عربستان و امریکا را ساقط و دولت خودش را به کرسی می نشاند نشاند، در یمن القاعده مستقر خواهد شد، خاندان سعودی به دست سلفی های ضد امریکا در خواهد آمد، بحرین و کویت به دست هواداران شیعه جمهوری اسلامی خواهد افتاد و خواهد شد آنچه نباید می شد، از ترس به میدان آمده و به تونسی ها رهنمود می دهند! خنده دار نیست؟
|
|||
© 2007 ـ New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fax: 509-352-9630 |