|
||||||
پيوندها | مطالب شمارهء قبل | سال چهارم ـ شماره 968 ـ دوشنبه 25 بهمن 1389 ـ 14 فوريه 2011 | ||||
پيوند به نسخهء رايگان اينترنتی>>>>
=========== =========== نژادپرستی و تبعيض (حاوی پيوندها) =========== ============= ========== ========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== ============= =========== ============= ============= ============= ============ =========== ============= ============= =========== =========== =========== ============ =========== =========== =========== =========== =========== ===========
تقاضای کمک حسن داعی از مردم
|
وحدت ملت ما، جدائی از خصومت حافظ مذهب ما، جدائی از حکومت
اعلاميهء شورای هماهنگی سکولارهای سبز ايران بمناسبت برنامهء راهپيمائی ِ روز 25 بهمن 1389 هموطنان عزيز ِ باورمند به ضرورت برقراری حکومتی سکولار ـ دموکرات در ايران ـ شبکهء سکولارهای سبز ايران، بعنوان حامی سکولارهای جنبش سبز که در سراسر ايران و جهان بيشترين تعداد شرکت کننده در مبارزات را تشکيل می دهند، همراه با استقبال از استقلال راهپيمائی ها و تظاهرات ضد ديکتاتوری 25 بهمن از مناسبت های مربوط به تقويم حکومت سرکوبگر، اميدوار است که از اين پس سکولارهای کشورمان مصممانه بتوانند، با در دست گرفتن هدايت مبارزات و نشان دادن وزن سنگين خود، مسير اين فداکاری ها را از محدودهء سرافکندگی آور ِ تلاش برای نجات اساس اين حکومت ضد مردمی خارج کرده و آن را به سوی آيندهء آزاد و آباد و بی تبعيض کشورمان سوق دهند. در اين راستا پيشنهاد می کند که، در عين حفظ همبستگی خود با ديگر هم ميهنانی که هنوز از لحاظ نظری در مورد ضرورت جدائی ايدئولوژی های مذهبی و غير مذهبی از حکومت توجيه نشده اند، سکولارها شعارهای خود را در مسير اينگونه روشنگری ها، و با توجه به پيشنهادات نمونه ای زير، تنظيم کنيم: وحدت ملت ما، جدائی از خصومت حافظ مذهب ما، جدائی از حکومت تو کشور نفت و گاز، بی کاری و فقيری؟ سی سال پس ازانقلاب، شکنجه و اسيری؟ کليد آزادگی، به دست انحلاله حکومت ملتی، بدون اون محاله با درود به زنان و مردان سکولار و مبارز ايران شورای هماهنگی شبکهء سکولارهای سبز 21 بهمن 1389
20 بهمن 1389 با نزديک شدن زمان تشکيل نخستين همايش شبکه سکولارهای سبز در آخر ماه آوريل در تورنتو مذاکرات هيئت اعزامی شورای هماهنگی شبکه با شخصيت های سياسی در زمينهء فراهم کردن مقدمات تشکيل کنگرهء ملی ايرانيان آغاز شد تفصيل اين خبر بزودی منتشر خواهد شد
انجمن سکولارهای سبز هلسينکی ـ در نروژ، با رياست محسن ذاکری
حضور گسترده اعضای انجمنسکولارهای سبز ایران - تورنتودر روز دفاع اززندانیان سیاسی>>>
اطلاعيهء شورای هماهنگی شبکهء سکولارهای سبز ايران
وقايع چه رابطه ای با ايران دارند؟ گفتگوی دکتر آرام حسامی، سخنگوی شورای هماهنگی سکولارهای سبز
نتيجهء همه پرسی از مجمع عمومی فوق العادهء شبکه سکولارهای سبز ايران>>>
دوشنبه 27 دی 89 انجمن سکولارهای سبز سوئيس به رياست مهدی رضائی ـ تازيک اعلام موجوديت کرد>>>
شبکهء جهانی سکولارهای سبز ایران
گزارش انتخابات داخلی شورای هماهنگی شبکهء سکولارهای سبز>>>
اسماعيل نوری علا سکولار سبز چه کسی است؟
ويدئو، فايل کوچک صدا
امیدوارم رهبران جنبش سبز ما عادت بدی را که دارند ترک کنند. آن عادت این است که وقتی مردم جان شان به لب شان می رسد و به شکل خودجوش به خیابان ها می ریزند، آن ها کاری می کنند که مردم برگردند خانه هایشان و آرام بگیرند و وقتی مردم در خانه هایشان نشسته اند و دارند زندگی شان را می کنند، زور می زنند که مردم را به صورت غیرِخودجوش به خیابان ها بکشند؛ وقتی قوای مجریه و مقننه را در اختیار دارند کاری نمی کنند؛ وقتی با تیپا آن ها را از دایره ی قدرت بیرون انداختند دوباره می خواهند به داخل دایره باز گردند. این عادت بد را ترک کنند زحمت ما هم در نوشتن این گونه مقالات که احتمال دارد کیهان پسند شود کم می شود.>>>
هر جبنبش یا قیام یا انقلابی، مانند هر چیز دیگری که در این جهان روی میدهد، ابتکارها و نوآوری ها و درس هایی برای آموختن دارد. بدین سان است که آنچه در جایی دیگر ممکن است به شکست بیانجامد در جایی به پیروزی میرسد. جنبش کنونی مصر نیز از این قاعده مستثنا نیست. یکی از چیزهایی که در جنبش کنونی مصر بسیار ابتکاری و نوآورانه است «تصرف خیابان» است. در میان جنبش های اعتراضی تاکنون رسم بر این بوده است که معترضان به خیابان بریزند، ساعت هایی را در خیابان سپری کنند، و بعد به خانههایشان بروند و استراحتی بکنند. روز بعد، یا چند روز بعد، یا به مناسبتی دیگر باز به میدان آیند و همین روال را تا جای ممکن ادامه دهند. اما این شیوه، اگر زمانی کارساز بود، دیگر کارساز نیست.
حسنی مبارک، دلیل خودش را برای چسبیدن به قدرت و کشتار مردم، اینگونه بیان کرده است: «اگر بروم هرجومرج میشود؛ هرگز فرار نمیکنم». در اینجا جا دارد که انسان این استدلال مبارک برای منحرف کردن افکار را با استدلال اصلاح طلبان و مخالفین سکولاریسم، دمکراسی و حقوق بشر مقایسه کند. ا طرفداران تداوم حکومت اسلامی چنين استدلال می کنند: «شما فکر نکنید که اگر از دین خلع ید کردید، مشکل حل می شود؛ زیرا اتفاقاً دست افراد پرورش نیافته را باز می گذارید که، فارغ از هر گونه ترس از خدا و معاد، به جان مردم بیفتند و هر آنچه را که می خواهند و می توانند بکنند!
|
اگر بيست و دوم بهمن پنجاه و هفت را آغاز يک اتمام حجت تاريخی بدانيم، آنگاه معياری در دست خواهيم داشت تا بسنجيم که ملت ما سی سال پس از آن فاجعه در کجای تاريخ خود ايستاده و کدام گزينه ها را در پيش رو دارد و چرا درست همين لحظه که در آنيم برای ما لحظهء حياتی انتخاب بين مرگ و زندگی است؛ بخصوص که، ديگر راه بازگشت به استبدادهای کلاسيک نيز بسته است و از اين پس يا اصولاً ايرانی در کار نخواهد بود که دلواپس آيندهء آن باشيم و يا وطنی خواهيم داشت که گرد و خاک استبدادی کهن را از پيکر خود پاک می کند تا، بالاخره، پس از صد سال انتظار و تجربه های تلخ، بتواند به قافلهء ملل متمدن جهان بپيوندد...>>>
کسانی هستند که انقلاب ايران را انقلابی مدرن ارزيابی کرده اند، به اين دلايل که انقلاب يک انقلاب فراگير توده های شهری بود که منجر به در هم شکستن سد تاريخی سلطنت، به عنوان کهن ترين نهاد استبدادی در ايران شد. شعار های آغازين اين انقلاب هم، مثل آزادی و استقلال و عدالت اجتماعی انقلاب را به مدرن بودن نزديک می کرد اما ديديم که از دل اين فراگيری و سد شکنی تاريخی و شعار ها چه جانور عقب مانده ای بيرون زد و چه لمپنيسم اسلامی ای پس افتاد. من شخصاً ترديد دارم انقلاب 57 انقلابی مدرن بوده باشد، نمی تواند خواست نيروهای بر پا کننده ی انقلابی مدرن، و نيرو های شرکت کننده در آن مدرن بوده باشند اما عجيب الخلقه ی مرتجعی از دل آن بيرون بيايد. نه فقط نيرو های مذهبی حتی ما چپ ها و نيرو های سکولار نيز درک درستی از آزادی،دموکراسی، حقوق بشر، مدنيت، مدرنيت و توسعه در عرصه های گوناگون نداشتيم...>>>
انتقال بیست و دو به بیست و پنج! در روزهای گذشته، جوانان مبارز ایران کارزار آگاهی رسانی نسبتا وسیعی را برای فراخوان قشرهای هرچه وسیع تر مردم به راهپیمایی 25 بهمن آغاز کرده اند و دور از انتظار نیست که در این روز گروه های پرشماری از مردم تهران و دیگر شهرها در این راهپیمایی شرکت کنند. اگر این راهپیمایی مردمی با استقبال چشمگیرمواجه شود – که امید بسیار هست که چنین شود – و از نظر شمار شرکت کنندگان گوی سبقت را از راهپیمایی حکومتی و فرمایشی 22 بهمن برباید، آنگاه می توان امیدوار شد که این امر گام نخست در وادارکردن نظام ولایت مطلقه فقیه به عقب نشینی باشد و گام نخست ناگزیر گام های بعدی را درپی خواهد داشت.>>>
نبود بینش ملی خاورمیانه را به انقراض می کشاند کسی که نداند به کجا می رود ولی بهر حال قصد رفتن دارد، احتمالاً به جایی می رسد که از رسیدن به آنجا احساس پشیمانی می کند. این هم درست است که گفته اند: "تنها کسی به مقصد می رسد که مقصد را بداند و هزینهء رسیدن به مقصد را بپردازد." اما نه مردم تونس مقصد را می دانستند و نه مردم مصر می دانند که می خواهند به کجا بروند. هیچ چیز خطرناک تر از این نیست. مردم ایران هم نمی دانستند به کجا می روند و درست به همان جا رسیدند که هرگز نمی خواستند.>>>
سی سال پس از زمزمهء پايان عصر سلطنت، اکنون «جمهوری» های متزلزل افریقای شمالی یکی پس از دیگری در حال سرنگون شدن اند تا عملاً به ما نشان دهند که محتوای یک نظام از شکل آن مهمتر است. رئيس جمهور را می توان به تدريج و به آسانی به سلطان تبديل کرد اگر راه و رسم آن را از اروپائيان بياموزيم!>>>
قیام مردم تونس منجر به فرار دیکتاتور بن علی شد. عده ای از انقلاب در تونس گفتند و نوشتند و این در حالی ست که تعدادی از اعضای کابینه دولت سابق رژیم بن علی امروز همچنان در دولت موقت حضور دارند و - این دولت قرار است که گذار موافقیت آمیز به دمکراسی را محقق سازد. اما آیا در تونس انقلابی به وقوع پیوسته است؟ برای پاسخ به این سوال می بایست تعریفی از واژهء انقلاب در آغاز ارائه نمود، به عبارت دیگر، تعریفی برای انقلاب یافت؛ از آنجائی که انقلاب واژهء کشداری ست و بر سر تعریف انقلاب هم، مانند خیلی واژه های دیگر بین نویسندگان، تئوریسین ها و کنشگران سیاسی اختلاف نظر وجود دارد...>>>
بازرگان بزرگترین کلاهی بود که امام بر سر آمریکا گذاشت! سردار محسن رضائی>>>
بيست و دوم بهمن هر سال یادآور یک شکست ملی و تحقیر فرهنگی برای ایرانیان است و آغاز حاکمیت یکی از عقب افتاده ترین و واپسگراترین سیستم های سیاسی حال حاضر دنیا، اگر یک نگاه کلی به این سی و دو سال بیاندازیم ایران در تمامی زمینه ها درجا زده است.
|
عشق و آزادی، دو گمشده در سرزمین ما! روشن نیست که فراخوان دو تن از رهبران مذهبی جنبش سبز برای راهپيمائی در روز 25 بهمن (14 فوریه) برای پشتیبانی از مردمان تونس و مصر، و انتخاب همان روز برای تظاهرات آزادی خواهانه از سوی گروه های متفاوت اپوزیسیون، ارتباطی با «روز جهانی عشق» دارد یا این فقط یک تصادف است. هر چه هست باید این همزمانی را به فال نیک گرفت، چرا که بی هیچ تردیدی عشق و آزادی دو روی یک سکه اند و هر آن کسی که معنای واقعی آزادی را دریافته باشد از ستایش عشق و بزرگداشت روز عشق نمی پرهیزد.>>>
اینک اما جنبش مبارز ایران با پدبده دیگری مواجه شده است؛ خیزش با شتاب ملت مصر ـ با شعار سرنگونی کلیت و تمامیت رژیمی استبدادی ـ پدیده ای است که در مدتی بس اندک فرمول ها و هنجارهای درونی شدهء سیاست گام به گام رهبرانی که سال ها به کج راهه رفتنه اند را در درهم شکسته است. اینکه اکنون انقلاب مصر در برزخ رهبری چه می کند به هوشیاری و خرد سیاسی آن ملت مربوط مي شود. اینکه آیا 22 بهمن در انقلاب تاریخی و سیاسی ملت مصر پژواکی ار تکرار دگربارهء انقلات 22 بهمن ابران است و یا آغازی به سمت یک حکومت کثرتگرا، موضوعی است حساس و سرنوشت ساز نه تنها در مصر بلکه در کل منطقه. اما آنچه مسلم است حاکمیت 30 سالهء رهبری که در راس هرم بود فروریخت؛ مبارک از قدرت کنار رفت اما نه در برابر سیاستی سازشکارانهء گام به گام صبر و انتظار...>>>
رهبران جنبش سبز همواره تاکید داشته اند که قصد ساختارشکنی نداشته و حفظ نظام و قانونگرایی را سرمشق کار سیاسی خود قرار داده اند. اما حتی از این افق نیز تقلیل کنش سیاسی به درخواست مجوز از وزارتخانه ای که خود، آن را زیرمجموعۀ دولتی کودتایی و نا مشروع می دانند بسیار متناقض و بحث برانگیز است. با این وجود حمله، جنگ روانی و رسانهای حکومتی به موسوی و کروبی، امکان انتقاد را بر کنشگران منتقد درون جنبش به این استراتژی بیش از پیش دشوار می کند، چرا که در فضای احساسی ممکن است هر گونه نقدی به تفرقه افکنی و یاس پراکنی تعبیر شود. اما باید توجه داشت که به ویژه در این شرایط با نگاه از زاویه منافع دراز مدت مردم و جنبش نباید اجازه داد که شرایط احساسیغالب، سایر جوانب رو بپوشاند. بر این اساس استفاده از فرصتها و امکانات موجود مستلزم نادیده گرفتن افقها و به تعویق انداختن نقد و روشنگری نیست. همچنین باید در نظر داشت که خلاقیت در حوزه ی سیاسی لازمه پایبند بودن به اصل تغییر است.>>>
اختلاف نظر ژرف، میان آمریکا و عربستان یک تارنمای امور اطلاعاتی و امنیتی و ضد تروریستی وابسته به منابع اسرائیلی گزارش داده که گفتگو های بامداد پنجشنبهء گذشته میان پادشاه عربستان سعودی و رئیس جمهور آمریکا آقای اوباما، یکی از تلخ ترین گفتگو های میان یک رئیس جمهور آمریکا با یکی از سران عرب بود. برخورد شدید و خشمگین پادشاه عربستان با آقای اوباما از نظر کارشناسان پنهان نماند. منابع نزدیک به خاندان سعودی فاش کردند که خشم پادشاه عربستان از سیاست آقای اوباما درباره مصر و حسنی مبارک، به اندازه ای بود که پس از یک گفتگوی تلفنی با اوباما، به پادشاه عربستان که دوران نقاهت خود را پس از یک عمل جراحی در کاخ خود در مراکش می گذراند، حمله قلبی دست داد و شایعه مرگ وی در سراسر جهان پخش شد...>>>
از «حق ویژه» تا «ضرورت خودآگاهی» "حق ویژه" برای یک گروه و یا یک خانواده، مغایر با قانونمندی و در تضاد با عدالت اجتماعی و نقطۀ مقابل مردمسالاری است. اولین قدم در راه رهائی و نجات، حذف کامل و بدونِ چون و چرای "حق ویژه"؛ یعنی حذف رژیم های برتر از قانون که مشروعیت الهی دارند یا بعبارت دیگر "الله سالارند"، نه مردمسالار، می باشد. در سیستم مردمسالار، همۀ شهروندان، زن و مرد، دارا و ندار، شهری، روستائی و ایلاتی، همه برابر و آزاد بوده و از حقوق یکسان برخودار هستند. نتیجۀ منطقی و عقلانی این نگرش، برپائی دولت بر اساس حقوق انسانی و نه قوانین الهی است.>>>
انتخابات مجلس در اسفند 86 در راه بود. گفتم آقای همایون، اینها نیامدهاند که در یک انتخابات دیگر جایشان را به گروهی دیگر بدهند. شرکت در «انتخابات» فقط به نفع رژیم میشود بدون آنکه چیزی را تغییر بدهد. گفت ما که به کسی نمیگوییم برود در انتخابات شرکت کند ولی باید هر کاری کرد تا جنگ نشود. با جابجایی یک نیروی معتدل و کمتر بد که بتواند با آمریکا و غرب سازش کند، شاید بتوان سایه جنگ را دور کرد. دو سال بعد، تابستانی را پشت سر نهاده بودیم که رنگ و بوی دیگری به زندگی همه ما بخشیده بود. گفتم آقای همایون، تمام این سال ها آرزو داشتم روزی را ببینم که مردم در اعتراض به این حکومت به خیابان بریزند. حالا هیچ مشکلی ندارم اگر همین فردا بمیرم! گفت حالا تازه وقت زندگی است، خانم!>>>
آزادی مطبوعات فراتر از تحمل نظر دیگران است؛ آزادی مطبوعات پایه و رکن حقوق بشر و دموکراسی است. برخی تصور می کنند که با رای دادن و مشارکت در انتخابات دموکراسی حاصل می شود در حالی که آزادی بیان و آزادی مطبوعات مکمل آزادی های سیاسی است و بدون آنها دموکراسی و آزادی تحقق نمی یابد. شهروندان افزون بر آزادی انتخاب شدن و انتخاب کردن باید آزادی پیشنهاد کردن و آزادی مخالفت کردن نیز داشته باشند. پیشنهاد کردن و مخالفت کردن موجب می شود که نسبت به امور آگاهی بیشتری پیدا شود؛ اگر صدای مخالفان را خاموش کنیم نه تنها اصل مشارکت مردم را نفی کرده ایم بلکه شجاعت اخلاقی را نیز در جامعه کشته ایم.>>>
گزارشی از نشريهء ايرانيان، چاپ واشنگتن (فايل پی.دی.اف)>>> تشبيه ـ سردر گم ـ شتر چموش ولایت برادر علی(ع) اکبر(ع) ولایتی که بلاهت گرانقدر او مشهور خاص و عام است و البته در حال حاضر به مصداق "کوری که عصاکش کور دگر شود"، مشاور عالی مقام معظم رهبری، صدمه الله تعالی ست، در یک قیام و قعود، انقلاب مردم مصر را بقول عوام down grade فرمود و گفت: «حرکت مردم مصر انقلاب مخملی نیست، از جنس انقلاب اسلامی است!» فدوی مردم مصر را نمی داند، لکن شخصاً دوست تر می داشت که برادر ولایتی بهمان "مخملی" اکتفا می فرمود و انقلاب مردم مصر را به انقلاب اسلامی که در مقایسه با مخمل، جنس بسیار نامرغوبی ست، تشبیه نمی فرمود، حالا عکس العمل اخوان المسلمین که ضمن آن مقام معظم رهبری دام الذله را جلو خورشید کباب کرد، به کنار!..>>>
آقای گنجی شما شخص آزادهای نیستید! آقای گنجی، در مورد گفتگویتان با آقای کلانتری دوست داشتم فقط به دو مطلب بپردازم که در این مناظره بیان شد. شما با آزاده بودن و آزاد اندیشیدن مشکل بسیار بزرگی دارید! شما با یک حالت فلسفی، جامعه شناسانه به خود گرفته در وقایع دستکاری کرده تا اندیشهٔ غیر واقعی و غیر منطقی خودتان را به کرسی بنشانید. آخر چگونه می شود هلوکست را با پیغمبر اسلام مقایسه کرد؟! چگونه می شود یک کاریکاتوریست نازیست دوران هیتلر فاشیستی، نازیستی را با دانمارک دمکراتیک و کاریکاتوریست آن مقایسه کرد؟! شما هلوکست را بایستی با قتل عام 68 ایران خودمان مقایسه بکنید و نتیجه بگیرید که آیا کسی اجازه دارد به این قتل عام توهین کند یا خیر...
|
|||
© 2007 ـ New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fax: 509-352-9630 |