آشتی
ارباب و رعيت و بخشش بی دليل
مجید محمدی
سخنان خاتمی در اين باب که "اگر ظلمی شده است، که شده است، همه
بياييم عفو کنيم و به آينده نگاه کنيم و اگر به نظام و رهبری ظلم
شده است به نفع آينده از آن چشم پوشی شود و ملت هم از ظلمی که بر
او و فرزندانش رفته است می گذرد و آن وقت همه به آينده بهتر رو
خواهيم آورد" نه در ميان اهل قدرت جايی پيدا می کند (رهبر عادل
چگونه می تواند ظلمی به رعيت روا داشته باشد؟) و نه در ميان شکنجه
شدگان و خانواده های مقتولان؛ خانوادههايی که حتی حضور در تدفين
عزيزان و يک مراسم سادهی عزاداری از آنها دريغ شده چگونه می
توانند قاتلان فرزندانشان را ببخشايند؟>>>

کشف وصیت نامه ندا آقا سلطان!
شيلا تنها
«اینجانب با تمام وجود از ظلم هایی که با شهید شدنم در حق نظام و
رهبری کرده ام طلب عفو می کنم. اماما! رهبرا! ای رهبر فرزانه! من
خیلی به شما ظلم کردم ولی چه کنم که دست خودم نبود. خودتون دستور
داده بودید و من نا خواسته عامل ظلم به شما شدم. من را ببخش. مجتبی
خامنه ای! من را ببخش. لاری جانی، ای سرپرست مجلس اسلامی نمایندگان
مجلس! مرا ببخشید.»


پيوند به ويدئوی تشييع پيکر دو برادر اعدام شده به دست عمال ولی
فقيه>>>
سخنان مادرشان در گورستان>>>

نامه
ای به آقای سيد محمد خاتمی
مهدی سحرخيز
آقای خاتمی!
شما خود حق انتخاب دارید که از جانب خودتان با شیطان بیعت کنید،
اما حق ندارید بیعت تان را به نام مردم، مهر بزنید. شما حق ندارید
از جانب عیسی سحرخیز، حرفی بزنید که او بارها خامنه ای را مسئول
مصایب رفته بر مردم دانسته است و حال که دست اش از دنیای آزاد
کوتاه است، من طنین صدایش خواهم بود، و حرف هایش را تکرار خواهم
کرد. نه تنها حرف های او، بلکه حرف های ابوالفضل قدیانی را هم بلند
بلند خواهم گفت. خواهم گفت که مسئول تمام این اتفاقات، شخص آقای
خامنه ای است، هم او که دستور کشتار را در جلوی چشمان حیرت زده
میلیون ها نفر در خطبه خون داد.>>>



چرا اديب برومند خود را رسوا کرده است؟
اشکان رضوی
در 28 اردیبهشت تارنمای ملیون گفتگویی را با عبدلعلی برومند انجام
داد که در نوع خود شاید گفت بی نظیر بوده و حاوی نکات تاریخی که
این گفتگو می تواند سندی برای ثبت در تاریخ مبنی بر وابستگی ایشان
و حرف شنویی ایشان از سوی سیستم امنیتی بوده؛ موردی که شوربختانه
در همهء این سال ها به دلیل رعایت مصالح جبهه ملی کسی هیچگاه
نخواست به آن بپردازد. اما خوشبختانه ایشان در این گفتگو به صراحت
به این نکته شرم آور اشاره داشت...>>>

از جبهه ملی ایران اعادهء حیثیت کنيد!
نامه سرگشاده شورای عالی جبهه ملی ایران-
اروپا به جبهه ملی ایران
اعضای محترم شورای مرکزی جبهه ملی ایران! ما هموندان جبهه ملی
ایران- اروپا ضمن اعلام وفاداری به جبهه ملی ایران، رفتار و کردار
آقای برومند و باند حامی وی را قویاً محکوم می کنیم و اعلام می
داریم که تمام ارتباطات خود را با این بخش از سازمان قطع کرده و از
شما نیز انتظار داریم برای دفاع از حیثیت جبههء ملی ایران عذر آقای
برومند و حامیان اش را بخواهید، از جبهه ملی ایران اعاده حیثیت
کرده، و از آسیب بیشتر به این درخت تنومند جلوگیری نمایید.>>>

در
بارهء
جدايی از
«اتحاد
جمهوریخواهان ايران»
گفتگو با جمشيد اسدی
گفتگوگر:
سعيد قاسمی نژاد
به باور من دليل اصلی جدايی در درون اتحاد جمهوری خواهان اتفاق
افتاد – اين که جدايی موقتی است يا نه بحث است – همين ديدگاه جريان
"راه رشد غير سرمايه داری و غيردموکراتيک" بود...
سابقهء
فکری اين جريان همان "راه رشد غير سرمايه داری" است که در دوران
جنگ سرد مطرح شد. زبده اين تئوری اين بود که در جهان دو اردوی اصلی
وجود دارد يکی سرمايه داری و مرتجع به سرکردگی آمريکا و ديگری
مترقی و دولتی به فرماندهی شوروی. بر مبنای چنين ديدگاهی حکومتی که
اقتصادش دولتی باشد و به لحاظ سياسی در برابر آمريکا موضع بگيرد و
به ويژه اگر به شوروی نزديک شود مترقی است و نيروهای سياسی مترقی
بايد از آن حمايت کنند. حالا اگر رژيم غير دموکراتيک و رانت خوار
هم بود باشد. مثلا رژيم های "مترقی" الجزاير، سوريه، عراق و ديگر!>>>

سقوط کمونیست ها در رأی گیری استانی هندوستان
مارک مگنیر
ـ
در لوس انجلس تایمز
برگردان: کامبیز باسطوت
در کشوری که به داشتن شأن بزرگترین دموکراسی جهان مفتخر است، و در
مرزهاي غربی اش به چهار زبان یاد آوری می کند که از پاکستان به هند
وارد می شوید، حدود 115 میلیون شهروند برای 6500 نامزد انتخاباتی
در استان های «تامیل نادو» و «کرالا» در جنوب، «آسام» در شمال
خاوری، و بنگال باختری و اتحادیه سرزمین های «پوندر چری» در
انتخابات شرکت کردند؛ انتخاب های مردم توسط 4400 نفر شمرده و توسط
18000 پرسونل امنیتی مراقبت شد. دو نامزد انتخاباتی از زندان
مبارزه کردند در حالی که صدها نفر دیگر هم با وجود اینکه با اتهام
تبهکاری های جدی روبرو شده بودند در انتخابات شرکت کرده بودند.>>>


جفت دو، به نفع تماشاچی ـ شیوه
آخوند طناز ـ پاسخ ـ سوء تعبير
حمیدرضا رحیمی
فدوی از قول آن بزرگوار به تکرار گفته و نوشته است که "عیب می جمله
بگفتی هنرش نیز بگوی"! گفتن ندارد که «می» در مصرع فوق، از نظر
فدوی که نویسنده ای شدیداً مکتبی ست و اگر سرش برود ودکای شبانه اش
قضا نمی شود، می عرفانی ست و هیچ نسبتی با تنها افتخار اسلام و
مسلمین یعنی، ذکریا رازی نداشته و ندارد. فدوی هم چنین، به رعایت
عدل و انصاف معروف و به سایر صفاتی دراین راستا که شرح آن مستلزم
ذکر نام است، مُتـّصف است. این ویژگی، لامحاله موجب می شود که او
هرگز از جاده ی ناهموار عدل و انصاف خارج نشده و جانب اعتدال را
بهر قیمت، نگهدارد... خوانندگان محترم ضد انقلاب درست حدس زدند!
یعنی فدوی با ذکر مصیبت فوق، می خواست شما را برای شنیدن حمایت بی
قید و شرط او از حکومت شکوهمند اسلامی ما عموماً، و دولت خدمتگزار
خصوصاً، آماده کند!>>>