برای ما نخستین شرط اتحاد گسترده ای از جمهوریخواهان،
بعنوان گامی بسوی هـمآهنگی نیروهای آزادی خواه در جنبش سبز، داشتن
اراده لازم برای ایجاد یک بدیل جمهوری خواهی و نقد هر گونه اصلاح
طلبی با هدف حفظ ساختار موجود و بویژه مرزبندی با گرایشی است که با
تمکین به ولی فقیه، جنبش سبز را تنها وسیله ای برای گرفتن سهمی از
قدرت می
بیند. از دیدگاه ما هر نوع اصلاح و عقب نشینی رژیم فقط می
تواند محصول مبارزه مسالمت آمیز مردم و پایداری نهاد های مدنی برای
تحمیل خواست
های خود به نظام باشد. تنها یک جنبش اجتماعی خود بنیاد و سازمان
یافته می تواند مقاومت نظام را در برابر مطالبات مردم در هم بشکند.
اما فرادستی گرایش عرفی و جمهوریخواهانه در این جنبش بدون داشتن
راهبردی متمایز از برگزاری انتخاباتی رقابتی بین طرفداران نظام و
اجرای بی تنازل قانون اساسی، امکان پذیر نیست.
>>>
سکولاريسم نو، تأسيس
«سازمان جمهوریخواهان ایران»
را خجسته باد می گويد
نه
انتخابات آزاد یعنی این
و
نه شرکت نکردن در انتخابات کافیست!
رژیم برای به حرکت در آوردن احتمالی مردم در «انتخابات» به شکلی که
تا کنون برگزار شده، به همه نیروهای خودی از جمله اصلاحطلبان نیاز
دارد. ولی
حسابها زمانی غلط از آب در خواهد آمد که
یا حکومت بتواند مردم را بدون اصلاح طلبان به پای صندوقهای رأی
بکشاند، و یا با وجود مشارکت اصلاحطلبان، مردم حاضر نشوند به پای
صندوقهای رأی بروند! اصلاحطلبان چه در این دو حالت و چه با گردن
نهادن بر شرایط تا کنونی انتخابات، بازندهاند! پس پافشاری روی
انتخابات «واقعا» آزاد، تنها راهکار و آخرین فرصت آنهاست.>>>
از مسلمان سالاری تا مردم سالاری
احمد امینیان
مسلمانان چگونه میتوانند در نظام مسلمان سالار حقوق شهروندی را
به همهی مردم (نه تنها به امت بلکه به همهی هموندان جامعۀ ملی)
گسترش دهند؟ چگونه میتوانند به عنوان فرهنگی که ادعای جهان شمولی
و انسان خواهی دارد در جامعهی جهانی برای ساختن جامعهای اخلاقی
و سیاسی شرکت کنند؟ چگونه میتوانند محدودیتهای مسلمان سالاری را
حذف کرده، شهروند سالاری همگانی را دریابند؟ یعنی آن گونه از مردم
سالاری که بسته نباشد و اجازه دهد شهروندان بیانگر طرح های
گوناگون زندگی جمعی باشند؟ اینها پرسش هاییست که جنبشهای مسلمان
متدین یا مسلمان فرهنگی بایستی برایشان پاسخهای در خور خرد و
اندیشه بیابند.>>>
خودکامگی
و نبود آزادی، جواز مبارزهء مسلحانه؟!
شهباز نخعی
خمینی ضریب هوش بالا امّا منحرفی داشت و دلیل این که جنگ را "برکت
الهی" می دانست این بود که به یاری آن بتواند بر مشکلات فزاینده
داخلی غلبه کند و این کار را هم – اگرچه به بهای جان صدها هزار
انسان و هزار میلیارد دلار خسارت مالی – کرد. با نگاه به گذشته،
رابطه بین "برکت الهی" و "مشکلات فزاینده داخلی" ناشی از مطالبات
مردم را به وضوح می توان مشاهده کرد. به نظر می آید که مجموع شرایط
داخلی و بین المللی یکبار دیگر دارند نظام ولایت فقیه را دست به
دامن "برکت الهی" می کنند و تاریخ در شرف تکرار شدن است.>>>
تبلیغ عدم خشونت بدون روشنگری،
افشاگری و نافرمانی مدنی،
بی عملی و انفعال محض است
احد قربانی
ر نبود اپوزیسیونی کارا، که خود نتیجه سرکوب خشن و
نابود کردن بسیاری از احزاب و به قتل رساندن شخصیت ها از سوی
جمهوری اسلامی است، بخش بزرگی از جوانان و روشنفکران و مردم امید
به جنبش سبز امید بسته اند. سردمداران جنبش سبز نه تنها با مشروعیت
طلبی از یک نظام نامشروع با تناقضی بزرگ نقض غرض می کنند، بلکه با
تکمیل نکردن جنبش عدم خشونت با افشاگری، روشنگری و نافرمانی مدنی،
دست دشمن را باز و به او فرصت مانورهای مرگبار می دهند.>>>
ادامه دعواهای درونی حکومت اسلامی و رشد بی کاری و فقر!
بهرام رحمانی
بخش
اعظم و عامل اصلی معضلات و مشکلات اقتصادی امروز به ویژه در حوزه
اشتغال و بی کاری، نتیجه و محصول دزدی ها و ریخت و پاش های همه
سران و مقامات و ارگان های حکومت اسلامی، روی آوری به اقتصادی
دلالی و تجاری و ورشکستگی بسیاری از صنایع و عدم برنامه ریزی های
جدی دولت در عرصه اشتغال و سوء استفاده های اقتصادی مدیریت دولتی و
خصوصی است. این نمایندگان مجلس بودند که دست دولت های احمدی نژاد
را در شش سال اخیر با تصویب و تایید خود باز گذاشتند تا با سلیقه
های شخصی خود و اطرافیانش اقتصاد کشور و به خصوص صنایع را به
ورشکستگی بکشانند و آوار آن را نیز بر سر کارگران و خانواده های آن
ها با عدم افزایش دست مزدها و عدم پرداخت به موقع این دست مزدهای
ناچیز و اخراج سازی های وسیع ریخته اند.>>>
علت
خروج حزب الله از تهران به سوی دينکده های اروپا و امريکا کشف شد
به گزارش
مشرق، دربارهء
تهران و ری و
«زورا»
ـ
که برخی از محدثین آن
را تهران
می دانند ـ
در منتخب التواریخ ص 875 آمده است:
امام صادق،
علیه السلام،
فرمودند:
«ای
مفضل
آیا
می
دانی زورا کجا واقع شده است؟»
عرض کردم:
«خدا
و حجت
اش
داناترند».
فرمود:
«بدان
ای مفضل!
در حوالی ری کوه سیاهی ست که در دامن
آن
شهری بنا شده است که طهران نامیده شود و
آن
است زورا،
که قصرهایش مثل قصرهای بهشت و زن
هایش مثل حور العین است.
بدان ای مفضل!
آن
زن
ها متلبس به لباس کفار می
شوند و
در هیئت ظالمان می
باشند و به محل سکونت شوهر ها کفایت نمی
کنند و از ایشان درخواست طلاق می
کنند و مردها به مردها و زن
ها به زن
ها اکتفا می
کنند و مردها شبیه به زن
ها و زن
ها شبیه به مردها می
شوند.
پس اگر تو بخواهی دین
ات
را حفظ کنی در
این شهر سکونت مکن و مسکن برای خود قرار مده؛
چون محل فتنه است.
پس از
آنجا
به قلهء
کوه
ها و از سوراخی به سوراخی مثل روباه و بچه اش فرار کن».
آرشيو