دربارهء سکولاريسم | دربارۀ ما | تماس | آرشيو صفحه اول | جستجو | فيلترشکن | کوتاه و گويا | عکس و مکث | ويدئوها | کتابخانه | زنان | گروه ها | اسناد | نامه ها سال دوم ـ شماره 658 ـ شنبه 4 مهر 1388 ـ 26 سپتامبر 2009 فهرست الفبائی نام نويسندگان فهرست کليهء مقالات English Section |
||
طعم تهران در نيويورک... ================ جمعه گردی های اسماعيل نوری علا چند روزی از آخرين مکاتبهء بين مهندس ميرحسين موسوی و آيت الله حسينعلی منتظری می گذرد؛ مکاتبه ای که ديده ام بسياری از ناظران آن را تحولی بزرگ بسوی دموکراتيزه شدن حکومت اسلامی در ايران خوانده اند. اما من هرچه در اين مکاتبه می کاوم بيشتر می بينم که بين رابطه ای که ميان يک مدعی رياست جمهوری کشور و يک «آيت الله العظمی» برقرار است و رابطه ای که ميان رئيس جمهور فعلی (به تقلبی بودن و نبودنش کاری ندارم) و آيت الله خامنه ای وجود دارد، از لحاظ کارکردهای ساختاری حاکميت سياسی تفاوت مشهودی نيست.... ================ متن مکاتبهء مهندس ميرحسين موسوی ================
ملتی که امروز می بینیم سال ها ست که دارد تمرین می کند چگونه بی دولت زندگی کند. حالا دیگر حوصله اش سر رفته است. نمی تواند ببیند که همه عده و عده کشور با همین ملت سبز است و دولت غاصبانه او را نادیده می گیرد. تمام سی سال تبعیض و توهین و تحقیر در همین ادعای دروغ جمع است که معترضان اندک بودند و چند صد تنی بیش نبودند. این شاهد آن است که آنها ما را نمی بینند. اما مساله این است که اگر تا دیروز فکر می کردند نباید ببینند چون حق با آنها ست و روح انقلاب جهانی در آنها دمیده و ایشان برگزیده های خداوند قهارند، امروز که همه پر-و-پوش شان ریخته و چیزی جز اسکله های قاچاق برایشان نمانده و حلقهء متقلبان و حمایت آزادی ستیزانی چون روسیه و چین، به دروغ وا می نمایند که نمی بینند. ================ آقای هاشمی، مطالبات ما مشخص است:
همه و همه اين تاکتيک ها که از ستاد فرماندهی کودتا صادر می شد، به انواع مشخص به شکست منتهی شد و جز بی آبرويی، دستاوردی برای نظام در بر نداشت. اکنون اما استراتژيست های حاکميت دريافته اند که اگر هم کارت های محدودی بر بازی کردن در دست نظام باشد (که البته به عقيده اين حقير کارتی ديگر برای بازی وجود ندارد)، مهمترينش سرمايه گزاری بر روی شريان هايی از حرکت اعتراضي ست که استعداد تن داد به نوعی سازش، مصالحه و آشتی را داشته باشند. در حقيقت اعمال اين سياست از سوی نظام از آنروست که به خوبی دريافته اند ابتکار عمل از دست نظام به دست جنبش افتاده و اين طبعاً از ديد آنان خطری جدي ست که هويت نظام را با چالش مواجه می سازد. اما اين شريان ها کدامند، و افرادي که بدان متصل اند، کيستند؟ ================ شاهکار دوستان احمدی نژاد در آمریکا
در آستانه سفر احمدی نژاد به نیویورک، موسسه آمریکائی معروف و با نفوذ «افکار عموی جهانی» نتیجهء آخرین نظر سنجی خود از مردم ایران را منتشر نمود. ..
سخنرانی در سازمان ملل پيام
سخنرانیِ آقای احمدی نژاد در شصت و چهارمین نشستِ مجمع عمومی سازمان ملل بار دیگر ضرورت شرط تحصیلات یک رئیس جمهور در رشتۀ علوم سیاسی و روابط بین الملل را بیش از پیش نشان داد. من که به عنوان یک دانشجوی علوم سیاسی سخنان ایشان را با دقت و ظرافت گوش کردم، به صورت کاملاً آشکار و البته دردآور، متوجه این موضوع مهم شدم که ایشان و مشاورین شان هیچ آگاهی و تصور درستی از مناسبات و اصول روابط بین الملل ندارند. ایشان پس از خواندن دعای فرج و پرداختن به سخنان تکراری و خسته کنندۀ گذشته که موجب شد هیئت های نمایندگیِ اکثر کشورهای جهان، مجمع را ترک کنند، تنها سخن جدیدی که با خود در این سفر همراه آورده بود جمله ای بود که در آن به صورت کاملاً بچگانه سعی کرد مشروعیت خود و دولت برآمده از انتخابات جنجالیِ ریاست جمهوریِ اخیرِ ایران را توجیه نماید... (بقيه در آرشيو کوتاه و گويا)
================ |
من برای پس گرفتن رأي ام به اينجا نيامده ام آمده ام تا کشورم را پس بگيرم
جنبش سبز و راه طولانی تا رسیدن به سکولاریسم در چنین شرایط خطیری برخورد درست و مسئولانه نیروهای مخالف رژیم با وضعیت جاری و بهره گیری درست از پتانسیل های آزاد شده در سطح کشور بسیار حائز اهمیت است، یکی از موضوعات اختلاف برانگیز بین اپوزیسیون خارج کشوری، نزدیکی به مراجع مذهبی و روحانیون برای جلب حمایت آنان از جنبش مردم است... از یکطرف به دلیل تعلقات دینی و فرهنگ، مردم هنوز هم پیوندهای قابل توجهی بین مردم و مراجع مذهبی وجود دارد و مردم برای دادخواهی به آنان مراجعه می کنند و از آنان می خواهند که با حمایت از قیام آنان امکان تغییر در شرایط کشور را با هزینه کمتر میسر سازند. از طرف دیگر بعضاً عناصری از اپوزیسیون خارج هر نوع نزدیکی به مراجع و روحانیت مخالف رژیم را به مثابه دادن کارت دعوت به دین برای دخالت در سیاست ارزیابی کرده و این امررا با اصول سکولاریزم ناسازگار می دانند و معتقدند که این امر گرایش نوپا به سکولاریسم در جنبش را تضعیف می کند...
چرا انقلابیون خیانتکار می شوند؟ آنچه که امروز با آن دست به گریبان هستیم بدون تردید نتیجهء منطقی همان انتخاب نابجای مردم در آبان 1358 است. آقایان هرچه باشند "خائن" نیستند. ولی سوال اینست که، پس، چه سودی از این اعمال "خائنانه" می برند؟ آیا احمدی نژاد و اعضای کابینه اش هر روز گرد هم می آیند که دستور خیانت آن روز را تنظیم و دیکته کنند؟ انتخاب احمدی نژاد توسط اتاق فکر قدرت در ایران دلایل دیگری داشته است که بیان آنها توسط عاملان و مجریان غیر ممکن است؛ حداقل در سطح افکار عمومی. اما از رفتار و کنش دستگاه حکومتی اهداف انتخاب احمدی نژاد قابل روئیت است. حذف سوبسید ها، خصوصی سازی اقتصاد و برقراری رابطه با آمریکا از اهم این اهداف به نظر می رسند...
من نمیدانم این یک نامه گویای نظرات چه در صدی از ایرانیان است. ولی احتمالاً همان گلی است که نشان بهار میشود: بیزاری از فرهنگی که تا چند سال پیش مایهء سربلندی بالا و پائین ملتی بود؛ بجای مهاجرت کردن به جهان اول کوشش برای رساندن کشور به جهان اول؛ و سبز شدن به معنای هر چیز خوبی شدن. شنیدن این سخنان از ایران که صحنهء نخستین انقلاب ارتجاعی و قرون وسطائی بود خبر از دگرگونیای میدهد که پنجاه سال کوشش شکست خورده پشت سر آن است. اکنون نسلی که برفراز آن شکستها نشسته است و هر چه بیشتر از آن پنجاه سال فاصله میگیرد دارد درست سخنانی را تکرار میکند که کلید گشایش است و سرانجام ملت ما را از آخوند بازی در سیاست، از فرو رفتن در چاه جمکران، از فلسطین و لبنان و روسیه، از خشونت و تبعیض به عنوان نخستین درسهای زندگی، از نگرش جنسیتی به اخلاق و روابط اجتماعی، از بینوائی همه سویهی نشسته بر دارائیهای استثنائی، آزاد خواهد کرد.
نامه به رئيس شورای مرکزی جبههء ملی ايران سرور گرامی: شادمانم که پس از 91 روز در زندان جمهوری اسلامی در ایران، دوباره فرصت ادامهء ادای دین به میهنم که افتخار ایرانی بودن را به من اعطا کرده پیدا کرده ام. ولی این بار آهنگ آن را ندارم که با اندیشه ها و راهکارهای خود برای باززنده سازی، گسترش و مردم گرایی جبهه ملی ایران، مزاحم روش های سی ساله و زمان آزمودهء هموندان گرامی شورای مرکزی جبهه ملی ایران باشم و دوستان عزیزم را آزرده کنم. من بر خلاف سیاست حاکم بر شورا، زمان را بسیار سرنوشت ساز، ملت ستمدیده ایران را در فشار، وقت را کم و کشور را در خطری دهشتناک می بینم و کاهلی ما مبارزان راه آزادی را پشیمانی آور می پندارم. آزادی شخصی و جان ما آنقدر ارزش نگهداشت، به ویژه برای آیندهء مبهمی که در انتظار ماست، ندارد. من باید راهی را که باور دارم برای نجات میهن ضروری است بروم...
نمايندگان ملل از ترس اينکه امام زمان آنها را بر صندلی ها ميخکوب نکند شتابان جلسهء سازمان ملل را ترک می کنند
بدنام در پیشگاه جهان عبدی کلانتری روز ۲۳ سپتامبر ۲۰۰۹ (اول مهر ۱۳۸۸) محمود احمدی نژاد در اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل در نیویورک گفت: «ملت ایران با پشت سر گذاشتن انتخاباتی بسیار باشکوه و کاملاً آزاد، فصل نوینی را برای شکوفایی ملی و تعاملات گستردهتر جهانی رقم زده و با رأی قاطع، بار سنگین مسئولیت را بر دوش اینجانب نهادهاند.» تنها چیزی که باعث می شد حضار سازمان ملل به گفتههای احمدینژاد قهقهه نزنند، آن بود که شنوندهای در سالن باقی نمانده بود! احمدینژاد سخنانش را خطاب به صندلیهای خالی تالار مجمع عمومی ایراد کرد. اکثر رهبران و نمایندگان کشورهای جهان به نشانه اعتراض به کذب حضور محمود احمدینژاد در مقام رهبر مشروع با دیدگاههای معتبر، سالن را ترک کرده بودند. اگر آقای احمدینژاد برای کسب مشروعیت نزد جامعه جهانی به نیویورک آمده بود، سالن خالی مجمع عمومی از یک سو و حدود پنج هزار تن ایرانی معترض با پیراهن یا پرچم سبز بیرون ساختمان سازمان ملل از سوی دیگر، به خوبی نشان داد میزان مشروعیت و محبوبیت او و دولتش تا چه اندازه است. از زمان بحران رژیم شاه در سال ۱۳۵۶ تا کنون چنین تجمع گسـتردهای از ایرانیان مخالف با دیکتاتوری در ایالات متحده سابقه نداشته است. امواج بزرگ سبز متشکل از هزاران هزار پیر و جوان ایرانی را دیگر نمیتوان همچون دفعات قبل «دستههای صهیونیست» و «عوامل انقلاب مخملی» خطاب کرد. محمود احمدی نژاد از «تحقیر انسانها، تجاوز و اشغالگری و فریبکاری» انتقاد کرد و این رفتار را به کشورهایی نسبت داد که به زعم او، رهبرانشان ایمان به خدا و تعلیمات انبیاء را فراموش کردهاند. این سخنان را در حالی میگفت که نام خود او نزد شهروندان ایران و جهان تبدیل به نماد تجاوز، فریب، و تحقیر حقوق شهروندی شده است. آقای احمدینژاد که سخنرانیاش را با آیات قرآن آغازید، به نیابت ارباب و ولی نعمتش آیتالله خامنهای - آیتاللهی که شکنجه را شرعی اعلام کرد و گفت اقرار اسیر علیه خود اعتبار و حجت فقهی دارد - در مقام معلم اخلاق جهانی بالای منبر رفت و برای بهبود اوضاع جهانی نسـخه پیچید؛ نسخهای که به باور او «با اهداف خلقت جهان و انسان» منطبق است. نخستین نشانهء عوامفریبی درست آنجا آشکار می شود که رئیس یک کشور با لحن حق به جانب برای تمامی مصائب بشری دل بسوزاند؛ به جز درد و مسکنت مردم کشور خودش. در همان اجلاس مجمع عمومی، معمر قذافی میتواند برای دموکراسی در فلسطین و آمریکا و لبنان سینه چاک دهد، اما پاسخگوی این پرسش بدیهی نباشد که چرا در لیبی هرگز انتخابات آزاد برگزار نشده است. این رهبران «جهان سـومی» از تسلط ابرقدرتها بر سازمان ملل شکوه دارند؛ اما خود که به این محل پا میگذارند، مجری یک نمایش روحوضی از شهیدنمایی و بیپرنسیپی میشوند. این شهیدنمایی را اگر با وقاحتی جمع بزنیم که مدعی است «اهداف خلقت جهان و انسان» را هم بهتر از هر کس دیگری دریافته، آنگاه تعجب نخواهیم کرد که چرا حاضران مجمع عمومی تاب نشستن و گوش سپردن به هذیانهای یک دماگوگ حرفهای را نیاوردند. نماینده حکومت اسلامی در پشت تریبون جهانی خود را قیم محرمان وانمود و گفت «سرمایهداری لجامگسیخته و بیعاطفه» محکوم است. او از «منطق نظامیگری» از «اندیشه لیبرالیستی» و «اهداف استعماری» آنها انتقاد کرد و با غرور اعلام داشت «مارکسیسم به لطف خدا به تاریخ پیوسته است.» برخی واکنشها طبیعی است. اگر شاهد سخنرانی جلادی میشدید که از «زیبایی و مهرورزی برای آحاد ملتها و انسانها» و از «پاکی و عشق و علم و معرفت» داد سخن میراند، بدون آنکه بخواهد حتی لکههای خون تازه را از آستین خود بزداید، بدون شک شما نیز تاب نمیآوردید و سالن را ترک میکردید.
آرشيو روزانهء يک هفتهء گذشته: شماره 657 ـ جمعه 3 شهريور 1388 ـ 25 ماه سپتامبر 2009 شماره 656 ـ پنج شنبه 2 شهريور 1388 ـ 24 ماه سپتامبر 2009 شماره 655 ـ چهار شنبه 1 شهريور 1388 ـ 23 ماه سپتامبر 2009 شماره 654 ـ سه شنبه 31 شهريور 1388 ـ 22 ماه سپتامبر 2009 شماره 653 ـ دو شنبه 30 شهريور 1388 ـ 21 ماه سپتامبر 2009 شماره 652 ـ يک شنبه 29 شهريور 1388 ـ 20 ماه سپتامبر 2009
|
================ ================ ================ ================ ================ ================ ================ ============= ============= ============= ============= ============= ============= ============= ============= ============= ============= ============= ============= ============= ============= ============= ============ =========== =========== ========== ========== =========== ===========
=========== =========== ============= ============= ============= =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== ============= ============= =========== =========== =========== =========== =========== مخالفان خود را بشناسيم دولت نهم روند بسيار خطرناک غربزدگی و گرايش های سکولاريستی را که متأسفانه در حال نفوذ در بدنه مديريتی کشور بود، سد کرده است. ======
سکولارها در ایران جایگاهی ندارند! حضور پر شور ملت ایران در بيست و دوم بهمن عامل شکست کامل سکولارها در کشور است. ======
اسلام با فرهنگ لائيك و بى دينى مخالف است. دشمنان با استفاده از ترويج فرهنگ لائيك درصدند تا زنان را از خط عفاف و حجاب و كرامت منحرف كرده و سنت هاى اصيل اسلامى را از بين ببرند. ====== آيتالله مکارم شيرازی
نقش تلويزيون در ايجاد تحولات سياسي، اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي بسيار مهم است. هر چند که در ساليان اخير برنامههاي ديني و مذهبي در تلويزيون گسترش يافته ولي کساني در آنجا لانه کردهاند تلويزيون را به سوي سکولاريسم سوق مي دهند». ======
====== ====== |
© 2009 ـ New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fax: 509-352-9630 |