|
||||||
پيوندها | مطالب شمارهء قبل | سال چهارم ـ شماره 960 ـ چهارشنبه 6 بهمن 1389 ـ 26 ژانويه 2011 | ||||
پيوند به نسخهء رايگان اينترنتی>>>>
=========== =========== نژادپرستی و تبعيض (حاوی پيوندها) =========== ============= ========== ========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== ============= =========== ============= ============= ============= ============ =========== ============= ============= =========== =========== =========== ============ =========== =========== =========== =========== =========== ===========
|
نتيجهء همه پرسی از مجمع عمومی فوق العادهء شبکه سکولارهای سبز ايران>>>
دوشنبه 27 دی 89 انجمن سکولارهای سبز سوئيس به رياست مهدی رضائی ـ تازيک اعلام موجوديت کرد>>>
شبکهء جهانی سکولارهای سبز ایران سرانجام انتخابات "شبکهء جهانی سکولار های سبز ایران" انجام و نتایج آن اعلان شد... انتحابات برای معین کردن دو رکن اداری "شبکه جهانی سکولار های سبز ایران" بود یکی برای "شورای هماهنگی شبکه" شامل ده نفر که هشت نفر عضو اصلی و دو نفر عضو علی البدل. و دیگری دو نفر برای "هیئت بازرسان" بود... در هر صورت از هر چشم اندازی به شکل گرفتن ارکان این شبکه نگاه کنیم این انتخابات یک موفقیت سیاسی دموکراتیک قابل ملاحظه و، مانند هر اولین قدمی برای کاری سترک، موفقیت آن قابل ستایش است. هرچند با در نظر گرفتن انبوه نویسندگانی که خود را مخالف رژیم حزب الله و طرفدار دموکراسی و حقوق بشر می دانند هموندان شبکه و شرکت کنندگان در انتخابات آن عددی نسبتاً کوچک را نشان می دهد اما، مطمئناً، دودلان پیوستن به شبکه و علاقمندان ناظر به ریختن پایه های شبکه تعداد فراوانی بودند با اینکه سایت های فراوانی آن را نادیده گرفتند.>>>
گزارش انتخابات داخلی شورای هماهنگی شبکهء سکولارهای سبز شورای هماهنگی شبکهء سکولارهای سبز ايران در جلسهء روز يکشنبه 19 دی ماه 1389 (نهم ژانويهء 2011)، طرح پيشنهادی «کميسيون تهيهء آئين نامهء داخلی شورا» (با سرپرستی آقای مهدی حاذق اعظم و عضويت آقايان دکتر فرخ زندی و آرمان نجم) برای تقسيم وظايف مختلف را مورد مطالعه قرار داده، جدول سازمانی آن را به تصويب رسانده و انتخابات خود را زير نظر آقای دکتر تقی آل رضا، بازرس شبکه، به انجام رساند. نتايج به شرح زير بود: سرپرست شورای هماهنگی: دکتر فرخ زندی معاون سرپرست شورا: دکتر رضا حسين بر سخنگوی شورا: دکتر آرام حسامی سرپرست امور اجرائی شبکه: دکتر اسماعيل نوری علا سرپرست امور اداری شبکه: خانم افسانه مهاجر ناظر بر امور مالی: آقای اسفنديار منفردزاده سرپرست امور تشکيلات و ارتباطات: آقای آرمان نجم سرپرست امور فنی و اينترنتی: آقای امير جعفری پيوند به جدول مصور سازمانی>>>
نامه ای از ايران؟ شبکه سکولارهای سبز ايران و نشريهء سکولاريسم نو هموطنان عزیز و گرامی، با سلام و احترام؛ فرض کنیم همه مردم ایران نظرات شما را تحت عنوان فرم و محتوای حکومت سکولار و آزادی بی قیدوشرط و همه پیشنهادات و تئوریهای شمارا پذیرفته اند. حالا برای براندازی این حکومت سرتاپا مسلّح و خونخوار که حامیانی چون تمام امپریالیسم شرق و غرب و حزب الله و حماس و غیره عملاً پشتیبانش هستند چه باید کرد؟ آیا منظور شما این است که اگر داشتن بهترین مدل سواری آخرین سیستم مقدور نیست اتوبوس هم نباید سوار شد؟!
اسماعيل نوری علا سکولار سبز چه کسی است؟
ويدئو، فايل کوچک صدا
مراحل نظری و عملی آلترناتيو سازی (ويدئو)
یکی از وظایف سخنگوی قوه قضاییه در ماههای اخیر، توجیه و تفسیر و حتی دفاع از سخنان احمد جنتی دبیر این شورا در خطبههای نماز جمعه بوده است. عباسعلی کدخدایی در تازهترین دیدار خود با خبرنگاران، ضمن تایید سخنان امام جمعه موقت تهران، آنها را توصیه اخلاقی نامید. به گزارش خبرآنلاین، علی رغم اینکه برخی اوقات کدخدایی به بهانه مسئولیتهای دیگر آیتالله جنتی از پاسخ به خبرنگاران خودداری میکند، در نشست خبری صبح شنبه تمام قد از مواضع دبیر شورای نگهبان چه در خصوص توصیه به نمایندگان مجلس در مورد نگرفتن وقت وزرا و چه توصیه به برخی سیاسیون که در انتخابات شرکت نکنند دفاع کرد. وی با اشاره به سخنان دبیر شورای نگهبان درباره این که نمایندگان وقت وزرا را با سوال کردن نگیرند گفت: «آن سخنان توصیه اخلاقی بوده و توصیه اخلاقی را میتوان به همه کرد آن هم از تریبون نماز جمعه». به گزارش مهر، سخنگوی شورای نگهبان در پاسخ به سئوال خبرنگاری درباره اعمال نظارت از سوی شورای نگهبان بر تعدد سئوالهای نمایندگان مجلس از وزرا نیز گفت: «در این رابطه عاملی برای اعمال نظارت از سوی شورای نگهبان وجود ندارد و اگر درقالب تفسیر سئوالی دراین رابطه مطابقتش با قانون اساسی مطرح باشد ما پاسخ خواهیم داد». کدخدایی با اشاره به مطالب منتشر شده به نقل از دبیر شورای نگهبان مبنی بر این که نیازی به حضور اصلاحطلبان در انتخابات نیست، گفت: «منظور آیتالله جنتی درست منعکس نشده است»...
1- استقلال در جمهوری اسلامی به معنای انزوای بین المللی، بی اعتنایی به هنجارهای بین المللی و تقابل با کشورهای غربی و بهم زدن نظم بین المللی است و هرگز مفهوم مثبت و ملی گرایانه ای نداشته است. 2- رژیم جمهوری اسلامی هرگز هیچ حقی از حقوق ملت ایران را به رسمیت نشناخته است مانند حق آزادی بیان، حق تجمعات مسالمت آمیز ، حق زندگی توام با رفاه و مبانی حقوق جهانشمول بشر پس چنین رژیمی با چنین ساختاری نمی تواند فقط از حق اتمی ملت ایران صحبت کند و سایر حقوق ملت را زیر پا بگذارد و نادیده بگیرد...
ف دوی کم و بیش می دانست که حضرت بقیة الله الاعظم، ارواحنا روحی فداه، امام غایب (عج) چندان هم که می گویند، غایب نیست؛ یعنی ، همین دور و برها می پلکند و اینجا و آنجا گاه، سر و گوش مبارک را نیزبه آب می دهند. این مطلب را فدوی، گفتن دارد، مدت ها ست دریافته لکن از شما خوانندگان محترم ضد انقلاب چه پنهان، که گیس و جان اضافه نداشت که دست برادران بدهد!..فلذا گوش خواباند تا بزرگان قوم در این باب پیشقدم شوند و فدوی هم آنرا با قید احتیاط، به قول عوامFollow up کند!..>>>
حالا واضح شد «کورش از تهران» کسی نیست جز عمویی، و «مبصر کیهان» هم، که پا منبری او را می کند و به مخالفین فراماسونری مارکسیست های روسی تشر می زند، کسی نیست جز «الاهه بقراط »! کورش، مثل عمویی، معتقد است که مصدق خودش علیه خودش کودتا کرد! >>>
|
پوسترتبليغاتی رياست جمهوری خامنه ای طرف از همان موقع می خواست هدايت «ذهن مردم» را به عهده بگيرد!
احمدینژاد واقعا حرف گوش میکند من این را باید به شما عرض کنم؛ با اطلاع و از نزدیک عرض میکنم. یک روزی توی این کشور تلاش میشد، - هم شعارش داده شد، هم عملاً تلاش شد - که حاکمیت دوگانه درست کنند. یعنی واقعاً برای این کار بنا کردند سرمایهگذاری کردن... مراد از حاکمیت دوگانه هم فقط این نیست که دو دستگاه در راس کشور قرار داشته باشند که هر کدام به نوبه خودشان تصمیمگیری کنند؛ ...معنایش این بود که منزلهء رهبری و ولایتفقیه و این حرفهایی که ماها داریم و انقلاب از اول داشته، اینها را از جایگاه تعیین کنندگی و فصل الخطاب بودن کنار بیندازند و برایش رقیب درست کنند. >>>
مقالهء ری تکيه در فايننشال تايمز
بازنده اصلی این تحول آیتالله خامنهای، رهبر سالخورده جمهوری اسلامی، است. آقای خامنهای در آغاز به این امید بسته بود که شاگرد وی سایر مدعیان قدرت را از سر راه برخواهد داشت و به این طریق قدرت سیاسی انحصاری آیتالله را تضمین خواهد کرد. اما آقای احمدینژاد به جای محدود ماندن در این نقش مافوق در پی ایجاد سیستمی است که در آن قدرت رئیسجمهور بدون هیچ محدودیتی از سوی قانون اساسی گسترش و تحکیم شود. اگر وی در این طرح خود موفق شود آیتالله خامنهای به شکل چشمگیری از ادارهء امور کشور کنار گذاشته خواهد شد. >>>
دمکراسی: تحلیلی از قدرت اجتماعی دکتر ژان آتلی ـ با همکاری تام آتلی برگردان به فارسی: داریوش افشار آزمون «مسئولیّت پذیری ِ مشروط قدرت» بدینگونه است که باید دید آیا کنترلی از جانب آنهائی که این قدرت بر آنان اعمال می شود وجود دارد یا نه؟ و یا آیا کسانی که قدرت خود را به نمایندگان خود واگذار می کنند توان پس گرفتن این قدرت از راه های معمول، قانونی و مراحل نهادینه شده را دارند؟ اگر چنین شرایطی موجود نباشند، باید نتیجه گرفت که چنین قدرت متمرکزی مسئولیت پذیر نیست و در مقابل قانون اساسی خود را ملزم به پاسخگوئی نمی داند. هیچ تفاوتی هم نمی کند که قدرت از روی دینداری باشد و یا اخلاقی مسئول. در طول تاریخ، دیکتاتورهای خیرخواه، شاهان و روحانیان حاکمی وجود داشته اند که فقط خود را ملزم به پاسخگوئی به باورهای درونی خود می دانستند و نه به مردم. اگرچه این امکان وجود دارد که، در مقایسه با دمکراسی های ناپخته و تقلاّ کننده، تحت حاکمیّت بعضی از ملایمترین اینگونه نظام ها مردم از وضعیّت بهتری برخوردار باشند، امّا به ندرت می توان چنین نظام هائی را در طول تاریخ یافت که برای مدّت های مدیدی دوام آورده باشند.>>>
پرسشگر: مجید خوشدل از سايت گفتگو وقتی واقعه بعد از انتخابات ۸۸ پیش آمد، ما دیدیم که در سراسر شهرهای دنیا هزاران نفر بیرون آمدند و پرچم سبز به دست گرفتند و همه آنها هم انسانهای زیر سی و پنج سال بودند. این ماجرا ما را با اپوزسیون جدیدی روبرو کرد که اصلاً اپوزسیون سنتی را بازنشسته کرد؛ چون آنها با واقعیتهای جامعه آشنا نیستند. به نظر من اصل کار در این است که ما چگونه خواهیم توانست به این اپوزسیون جوان بقبولانیم که شما می توانید نیرویی باشید که در سرنوشت آن کشور مؤثر باشد. اما آن نیرویی که این نیروی جوان را خطاب قرار دهد، هنوز متشکل نشده است. >>>
رهبران اصلاح طلبان نيز از سوی اصولگراها انتخاب شدند! رهبران اصلاح طلب و به اصطلاح سران جنبش سبز ايران در طول بيش از يک سال و نيم آنقدر بر روش سازشکاری و چانه زنی اصرار ورزيدند تا بتوانند خود را جزئی از بدنه اين نظام ديکتاتور مذهبی و ضد مردم سالارانه کنند که، در پايان، اصولگرايان به خود اين جسارت را دادند تا برای اصلاحات رهبرانی انتخاب کنند. دکتر عارف و حسن روحانی دو فرد پيشنهادی از سوی اصولگرايان (عسکر اولادی چهره ۷۷ساله) هستند که البته در صورت اثبات برادری مي توانند رهبری اصلاح طلبان را به دست گرفته و در بدنهء اين نظام جای بگيرند.>>>
«نبرد نظریه ها» در واقعیت اجتماعی همان «نبرد طبقات» است به نظر من آن چه در نظر شما «نبرد نظریه ها» ست در واقعیت اجتماعی همان «نبرد انسان ها بر حسب موقعیت های اجتماعی گوناگون» می باشد. ما به این هستی های اجتماعی مختلف در سطح یک کشور «طبقات اجتماعی» می گوئیم. تبدیل آنچه مبارزهء طبقاتی نامیده می شود به عنوان نبرد نظریه ها و تحلیل ها، یعنی به عناوین آکادمیستی، اگر خللی به مضمون آن وارد نیاورد، اشکالی ندارد. در مبارزه طبقاتی اما ما با عنواین دانشگاهی مواجه نیستیم و نگاه ها متوجه نبرد منافع گروهای اجتماعی در رد و تایید نظام ها و فرماسیون های اجتماعی است.>>>
به نام احترام به تاریخ و ثبت مسؤلانهء آن مروری درجعل تاریخ سیاسی جبههء ملی تاریخ سازی های هدفمند آقای زعیم تنها برای نشان دادن بی اساس حضور خودشان در فعالیت های سیاسی ای که در آن حضوری نداشته اند جعل می شود. اینگونه قلب تاریخ در عین آنکه اسباب تأسف است اسباب خندهء فعالین قدیم نیز می گردد... من پاسخگویی به شرکت فعال ایشان در میان رهبران جبههء ملی ایران در زمان انقلاب را به عهدهء فعالین جبهه ملی در ایران می گذارم . و با صجبت های ایشان از دوران کودکی اش و قرار دادن خود در مرکز فعالیت جبههء ملی ایران در دوران انقلاب متعجب نخواهم شد که روزی ایشان اعلام کند که در همان زمان نو جوانی پیشنهاد تشکیل جبههء ملی و ملی شدن صنایع نفت را ایشان به دکتر مصدق داده اند!>>> همراه با يادداشتی از اسماعيل نوری علا (با اظهار نظرهائی از بيژن مهر، هوشنگ آريان پور، منصور بيات زاده، وکورش زعيم)
سردار محسن رضائی>>> اگر امام (ره) در اوایل انقلاب بازرگان را بر سر کار نمیگذاشت شاید انقلاب به ثمر نمیرسید، بازرگان بزرگترین کلاهی بود که امام بر سر آمریکا گذاشت.
|
طرح اختصاصی علیرضا درویش برای رادیو فردا>>> مردم ایران در کابوس «ماشين زمان» من قصه نمی گویم، غلو هم نمی کنم. حتی از سی و دو سال بدبختی و عقب ماندگی نمی گویم. فقط خواهش می کنم به چند خبر رسمی که اخیرا در رسانه های خود جمهوری اسلامی هست توجه و قضاوت کنید که آيا این تصاویر و خبرها می توانند متعلق به مردمان قرن بیست و یکم باشند؟ حتی متعلق به کشورهایی توسعه نیافته؟ یا اينکه متعلق به مردمان صد سال و دویست سال و هفتصد هشتصد سال پیش اند؟ مجسم کنید که اگر به جای اتومیبل و ترن و هواپیما وسيله ی نقليه در کشورمان اسب و الاغ و شتر بود، و چیزی به نام تکنولوژی مدرن از آن جامعه حذف می شد، ديگر چه چیز آن جامعه شباهتی با جوامع انسان امروز داشت؟>>>
در مبحث "بیگانگی" (Alienation) می توان به اشکال مختلفی از آن اشاره کرد، نظریه ها و صورتبندی های مختلفی نیز از مفهوم بیگانگی قابل ارائه است. آنچه مد نظر این مقاله است بررسی مفهوم بیگانگی در رابطه با زنان و مطالعه شکل خاص جنسیتی ازخود بیگانگی آنها در جامعه می باشد. زنان از همان ابتدای طفولیت در محیط خانه، مراکز آموزشی و بعدها در محیط کار، در فرهنگ و در امیال جنسی با تجربه ای از نوعی بیگانگی روبه رو هستند. نگرش جنسیتی به زنان و فرافکندن احساسات جنسی زنانه و سایر مشخصه های زندگی زنان گرفته تا جنسی کردن کار و دستمزدشان، همه از عواملی به شمار می آیند که به موجب آن بیگانگی زنان پدید آمده و در حال تنیدن است.>>>
مسؤولیت قضات، مجازات آمرین وعاملین ومقامات دولتی در قانون اساسی وقانون جزای جمهوری اسلامی با آنکه در قانون جزای اسلامی حکم اعدام، قصاص و قطع عضو بعنوان اشد مجازات، اما با در نظر گرفتن شرایط خاصی که حصول آن به سادگی ممکن نیست، و تعزیراتی چون شلاق یا شکنجه بدنی پیش بینی شده است، اما بر خلاف تصور عده ای، این به معنی «قانونی بودن» همهء احکامی که در این موارد صادر می شود نیست. چرا که پیش بینی یک مجازات سنگین، حتی در قانون جزای اسلامی، تا صدور حکم آن بدون رعایت کلیهء مراحل و شرایط قانونی و در نظرگرفتن عواقب و ضایعات اسفبار صدور چنین احکامی توسط قاضی یا دستگاه قضایی، ممکن نیست. گذشته از اينکه قانون جزای اسلامی از بدو استقرار جمهوری اسلامی بطور آزمایشی به اجرا در آمده است.>>>
برخورد «فاشیستی» با مذهب و قومیت در ایران پرسشگر: محسن کاکارش از راديو زمانه «ملت ایران» در قاموس رسمی خود حاکمان تاکنون از افرادی تشکیل میشود که همزمان از صفات ذیل برخوردار باشند. به عبارتی ديگر مؤلفههای «ملت ايران» تاکنون به قرار ذيل بودهاند: يک- زبان: تنها فارسی؛ دو- دین: تنها اسلام؛ سه- مذهب: تنها شیعه؛ چهار- تابعیت: تنها حکومت اسلامی؛ پنج- اعتقاد: تنها ولایت مطلقهی فقیه؛ شش- جنسیت: تنها مرد. وای به حال کسی که همزمان مثلاً کرد باشد، غیر مسلمان یا سنی باشد، طناب تابعیت جمهوری اسلامی بر گردن اش نباشد، به ولایت فقیه هم اعتقادی نداشته باشد و زن باشد!>>>
دو تکه از يک مقالهء بلند ژالهء وفا>>> مهمترین درس مقاومت این سه صنف در این است که دولت کودتایی در شرایطی نیست که در مقابل اعتراضات متشکل و سراسری مردم که با عزمی جزم بیان شوند تاب بیاورد و مجبور به عقب نشینی خواهد بود. خودسوزی یک دانشجوی فارغ التحصیل تونسی که از فرط فساد اقتصادی در تونس به سبزی فروشی روی آورده بود، جرقه اعتراض را به وجدان جمعی مردم تونس زد. مردم ایران نیز بایستی پاشنه آشیل نظام ولایت فقیه را در تمامی وجوه سیاسی-اقتصادی و اجتماعی بیابند و به توان خود و ترس نظام از انسجام آنها واقف گردند.ضعف رژیم حاکم در نیازش به سرکوب است که حتی در سرکوب مخالفان یک طرح اقتصادی هم اصرار دارد. و قوت مردم در ایستادگیشان بر حقوشان. امااز یاد نبریم که این سنت تاریخ است که پیوسته انعظاف ناپذیری مردم در موضع حقوق ، همیشه بر انعطاف ناپذیری نظامهای استبدادی در موضع قدرت پیروز است.نمونه مقاومت ملت ایران در انقلاب ۵۷ و نیز مقاومت مردم تونس که مدعیند درسهای مقاومت خود را از مردم ایران فرا گرفته اند. شاهد این مدعاست.پس بر همه ماست که دراعتراضی منسجم به سیطره نظام مافیایی مالی- نظامی بر میهن خود جنبش خود را اعتلا بخشیده تا رسیدن به سر منزل مقصود دست از مقاومت برنداریم...
نقدی کوتاه در مورد مقالهء خانم بقراط «بعداً نگوئید ما خبر نداشتیم» خانم بقراط شما می نویسید: «اگر آقایان موسوی و کروبی این شناخت و ارزیابی را از نظام خود می داشتند که قطعاً احمدینژاد در مقام خود ابقا خواهد شد، تن به معامله انتخابات نمی دادند!» حتا شما به عنوان یک ژورنالیست تیز هوش هم متوجه این اتفاق بسیار مهم در بازی انتخابات نشدید. به نظر من در ایران از بيست سال گذشته به اینور جنگ بر سر کل قدرت و کل ثروت بین دو پدرخوانده مافیایی به نامهای خامنهای و رفسنجانی برقرار بوده است. همه اصلاح طلب ها، چه چپ و چه راست، پشت رفسنجانی قرار می گیرند و همهء رادیکال ها، چه چپ و چه راست، پشت خامنهای. خامنهای و دوستان اش بيست سال برنامه ریزی کرده اند تا در یک روز مشخص یکبار برای همیشه با یک کودتای نظامی رفسنجانی و همه اصلاح طلب ها را دستگیر کرده به زندان انداخته و با شکنجه، اعدام و اعتراف گیری پشت تلویزیون رژیم، کار راه یکسره کنند. یعنی اینکه قدرت و ثروت را یکپارچه در دست خود بگیرند.
بمناسبت سوم بهمن، سالروز تولد ندا آقا سلطان
پیشگویی اوضاع و احوال کنونی ایرانی در صد سال پیش مردم، ما را نایبان امام زمان(عج) می دانند و وقتی که حکومتی بر پا کنیم و خود در راس تشکیلات حکومت قرار بگیریم، توقع دارند حکومت ما همانگونه باشد که حکومت آن بزرگوار خواهد بود،ما هم که نایب او هستیم، اگر در راس تشکیلات حکومت باشیم مردم انتظار دارند که در همه جا عدل و انصاف حاکم باشد و گرگ و میش از یک جوی آب بخورند، اگر این انتظار برآورده نشود، اعتقاد مردم نسبت به استقرار عدالت در عصر امام زمان(ع) و بلکه نسبت به ظهور و شخصیت آن بزرگوار متزلزل خواهد شد و این مدعا بدیهی است و نیازی به دلیل ندارد.>>>
زنده باد دولت استبداد سکولار؟! «مدرنیته» جفت دمکراسی است و در هر کشوری که «مدرنیته» بدون دمکراسی تحقق یابد، پدیدهای ناقص است و موجب تحقق دولتهای مستبدی خواهد شد که همچون رژیم اتحاد جماهیر شوروی و یا حکومت جمهوری اسلامی میپندارند صاحب یگانه حقیقت مطلقند و هر نیروئی که در مشروعیت آنها تردید کند، «ارتجاعی» و «ضدانقلابی» است و سزاوار سرکوب و نابودی. شاهان پهلوی پیش از آن که بتوانند «مدرنیته» را در ایران انکشاف دهند، تنها کار «مثبتی» که انجام دادند، در جهت نوسازی زیرساخت و روبنای سیاسی جامعه ایران، یعنی تحقق دولت سکولار ناقص و یا دولت لائیسیته ضددمکراتیک گام برداشتند. عین همین روند را میتوان در همه کشورهائی که در دوران پیشاسرمایهداری قرار داشتند، دید. در روسیه شوروی و چین نیروهائی که با ایدئولوژی مارکسیستی توانستند به قدرت سیاسی دست یابند، روند نوسازی زیرساختها و نهادهای دولتی را «سوسیالیسم» و حتی «کمونیسم» نامیدند. اما همین احزاب با تمامی نیروی خود از تحقق عناصر دیگر «مدرنیته» جلوگیری کردند، زیرا ملاط «مدرنیته» تحقق انسانی است خردگرا، برخوردار از آزادی اندیشه، گفتار و کردار و حق تعیین سرنوشت فردی و اجتماعی خویش.>>>
ياداشتي براي امروز و فردا، و براي آنان كه عادت كرده اند پا برهنه و با چشم هاي بسته به تالار تاريخ وارد شوند! عدم پذيرش قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران نيز نمي تواند راه جنبش سبز را به رهايي باز كند؛ چه، چنين راهبردي، هم مي تواند به انسجام جنبش سبز صدمه بزند و هم مي تواند دست جريان هاي مخالف را در سركوب تنه ي اصلي جنبش در داخل، باز بگذارد؛ و از اين دو مهمتر، تن دادن مشروط به شرايط موجود و توافق هاي واپسين، مي تواند نمودگار قانون گرايي و وفاداري عميق جريان هاي مترقي و مدرن مدعي به آزادي و برابري نيز باشد. همهء آن ها كه به جنبش سبز دل بسته اند بايد از خواب هاي شيرين خود بيدار شوند و به سفتي زميني كه بر آن ايستاده اند توجه كنند. تعهد ما به دمكراسي و آن چه ادعا داريم در مسيري نهادينه مي شود كه ما براي رسيدن به قدرت انتخاب مي كنيم.>>> توضيح سکولاريسم نو: آنچه در اين مقالهء آقای اکبر کرمی مطرح شده به هيچ روی مورد تأييد ما نيست و انتشار آن صرفاً برای آگاه کردن خوانندگان مان از نظرات مخالف با اصول سکولاريسم نو و شبکهء سکولارهای سبز ايران است. مارکسیست ها همواره یک دروغ را در مورد شاه تکرار می کنند: شاه کمونیست ها را سرکوب کرد اما مذهبی ها را آزاد گذشت. دروغ بودن این ادعا محرز است چون او با سرکوب ایت الله خمینی و هوادارانش در 15 خرداد و کشتار روستائیان ورامین و دستگیری و زندانی کردن و شکنجه روحانیون هوادار ایت الله خمينی (مثل: غفاری، سعیدی، منتظری... می توان پی برد که شاه فقط با اسلام و روحانیت غیر سیاسی (و بعضاً هوا دار سلطنت ) مشکل نداشت! از آن طرف با کمونیست هایی که مسلحانه علیه رژیم او نمی جنگیدند، و یا مستقیماً جاسوس شوروی نبودند، هم مشکلی نداشت. به همین دلیل است که این همه نویسنده و روشنفکر و کتاب و انتشارات و هنرمند و شاعر (به ادعای همین مارکسیست ها) چپ و مارکسیست بودند و هستند! در هیچ کشور استبدادی دیگری مارکسیسم نزد روشنفکران و گروه های سیاسی این همه رشد نداشته است. در حالیکه، بر عکس، در میان مردم درصد هواداران کمونیسم (به دلیل رواج فرهنگ غربی و توسعهء اقتصادی زمان شاه ) بسیار کمتر از دیگر کشور هاست.
|
|||
© 2007 ـ New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fax: 509-352-9630 |