|
||||||
پيوندها | مطالب شمارهء قبل | سال چهارم ـ شماره 983 ـ دوشنبه 1 فروردين 1390 ـ 21 مارچ 2011 | ||||
اين سايت دوشنبه ها، چهارشنبه ها و جمعه ها به روز می شود
پيوند به نسخهء رايگان اينترنتی>>>>
=========== =========== نژادپرستی و تبعيض (حاوی پيوندها) =========== ============= ========== ========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== ============= =========== ============= ============= ============= ============ =========== ============= ============= =========== =========== =========== ============ =========== =========== =========== =========== =========== ===========
|
معتقدان به لزوم انحلال حکومت مذهبی و استقرار حکومتی سکولار و مبتنی بر اعلاميهء حقوق بشر در ايران دعوت می کند تا به آن بپيوندند.
چاپ واشنگتن (فايل پی.دی.اف)>>>
20 بهمن 1389 مذاکرات هيئت اعزامی شورای هماهنگی شبکه با شخصيت های سياسی در زمينهء فراهم کردن مقدمات تشکيل کنگرهء ملی ايرانيان آغاز شد تفصيل اين خبر بزودی منتشر خواهد شد
اسماعيل نوری علا سکولار سبز چه کسی است؟
ويدئو، فايل کوچک صدا
باز هم « بهمیدان آوردن نوجوانان» فرهاد جعفری ـ مشهد
سه شنبه شب ـ رفته بودم بیرون خرید. که دور یکی از میادین بزرگ شهر؛ یکدستهی بیستسینفره از نیروهای انتظامی را دیدم که درحال آمادهشدن و سازماندهیکردن خودشان بودند. احتمالاً برای مقابله با اجتماعات امشب. اما از آن فاصلهی یکصدمتری که من میدیدمشان؛ به طرز غریبی «کوتاه و ریزچثه» بهنظر میرسیدند. طوری که به چیزی که از دور میدیدم شک کردم. که مجبور شدم بروم نزدیکتر تا به چشم خودم ببینمشان. که دیدم «تعدادی نوجوان چهاردهپانزدهسالهی نحیف و ریزجثهی روستائی» هستند که لباس نیروی انتظامی بهشان پوشاندهاند. لباسهایی که چون قوارهی تنشان نبود؛ به تنشان گریه میکرد و بیش از آنکه هراسنده باشند، مضحک و خندهآور مینمودند!...
شهر، سرد و گرم زيادي را از فتنهء فتنهگران پشت سر گذاشت و آخرين موعد فتنهگران هم در آستانهء بهار ما خزان شد و سياهياش را تاريخ در ياد سپرد. ولي اين بهار را به بها به ما دادند نه به بهانه. بهايي كه «شما» پرداختيد. يكي در لباس ناجا و ديگري در لباس بسيج. كم نبودند بچههاي ناجا كه با چفيه پا به خيابان گذاشتند و كم به آسمان نرفت آيةالكرسيهايي كه پشت سر بچههاي بسيج خوانده شد و چه مادرها كه بر سر سجاده، فرزندانشان را كه مدافع راه ولايت بودند دعا كردند. و شهر در آبي اخلاصتان، دست و رويش را شست و مقاومت شما را در خاطرش سپرد.
یک هفته تمام حکومت از همه ابزارهایش استفاده کرد تا مردم را خانه نشین کند تا کسی برای چهارشنبه سوری به خیابان نیاید. اما مردم امدند وسعا هم امدند. پس این جنبش به ان اندازه رادیکال هست که تهدیدات حکومتی خانه نشینش نکند. از قبل روشن بود که در این روز دختران و پسران جوان آگاهانه قوانین اسلامی حکومت و بویزه جدا سازی جنسیتی را زیر پا خواهند گذاشت...
تقاضای کمک حسن داعی از مردم
|
روايت صوتی کامل شاهنامهء فردوسی با صدای آقای اسماعیل قادر پناه>>>
>>>
شمارش معکوس تا لحظهء تحويل>>>
...يکباره اين واقعيت را به ياد می آورم که همسايه هامان نيز می دانند که بهار از راه رسيده است اما هيچ نمی دانند که وقتی موکب بهار به ما می رسد نوروز ما، سال نوی ما، و روز نوی ما نيز آغاز می شود. آنها روز عيد ندارند، ساعت تحويل ندارند، هفت سين و چهارشنبه سوری و سيزده به در ندارند، رسيدن بهار را به هم تبريک نمی گويند و به جوان هاشان عيدی نمی دهند و ماهی قرمز و گل لاله نمی خرند و تيک تاک ساعت تحويل را نمی شنوند. و می بينم که ساعت دل من با وقت ديگری کوک است؛ ساعتی که اينجائی نيست؛ ساعتی که خبر از لحظهء تحويلی می آورد که فقط در تقويم های وطن من جا دارد.>>>
آن گروهی از جمهوری اسلامی که از مدتی پیش نوبت حذفشان رسید و خود در برابر حذف و کشتار «دیگران» سکوت کردند، در مقام و مسئولیت خود ماندند، بدون آنکه «مسئولیت» آن مقام را در برابر مردمی که از صحنه سیاسی و اجتماعی حذف میشدند، بپذیرند و نه به آرزوی «بهار» سیاوش کسرایی: «در این بهار... آه/ چه یادها/ چه حرفهای ناتمام/ دل پر آرزو/ چو شاخ پرشکوفه باردار میشود» بلکه حتا به سخن سعدی نیز نیندیشیدند که قرن ها پیش سرود: «تو کز محنت دیگران بی غمی/ نشاید که نامت نهند آدمی!»>>>
تا چند روز دیگر، سال 1389 به پایان می رسد؛ سالی تعیین کننده که در آینده تاریخ نگاران درباره آن بسیار خواهند نوشت؛ سالی که ملّت ایران یکپارچه به پا خاست و افسون اهریمنی آیت الله خمینی و جانشین اش برای ساختن "امّت" را باطل کرد؛ سالی که خط و مرزها مشخّص شد، حنای شیّادانی که به هزار مکر و افسون می خواهند نظام درحال فروپاشی را حفظ کنند، رنگ باخت و ملّت ایران با بازیابی هویت ملّی خویش ققنوس وار از خاکستر خویش سربرآورد و آبروی از دست رفته را بازپس گرفت؛ سالی که حکم محکومیت و خلع و عزل ولایت مطلقه فقیه در دادگاه ملّت صادر شد و به بخش اجرای احکام ابلاغ گردید تا در سال نو به اجرا درآید.>>>
رضا پهلوی: پذيرش سکولاردموکراسی ويدئوی برنامهء افق در صدای امريکا>>>
حدود 11650 روز از عمر جمهوری اسلامی میگذرد. ما در تمام این 11650 روز درد کشیده و رنج برده ایم. شاید، بیش از 500 روز، به صورت های متفاوت مبارزه و تظاهرات کرده ایم؛ ولی از 500 روز، 5 روز، پشت سر هم و ممتد و پیوسته، تظاهرات نکرده ایم. یعنی حاضر شده ایم درد و رنج را به مدت 11650 روز، پیوسته و پشت سر هم، تحمل کنیم اما حاضر نشدیم، 10 روز ممتد، بطور روزانه در میدان بمانیم. ترس از درد و رنجی بود که بهر حال، آنها را در خانه می کشدیم. اگر حاضر شده بودیم که همین درد و رنج را در میدان ها و خیابان ها بکشیم، سال ها پیش، از این همه درد و رنج آسوده می شدیم و این همه، بدبختی ما و خرابی کشور و تباهی ارزش ها ادامه نمی یافت.>>>
با وجود نيروگاه بوشهر، حکومت اسلامی نيازی به بمب اتمی ندارد!
|
جوانان ایرانی؛ شاخصترین و تاثیرگذارترین «چهره همگانی» سال انتخاب هفته نامهء ايرانيان ـ چاپ واشنگتن این چهارمین سالی است که هفتهنامه «ایرانیان» اقدام به انتخاب «شخصیت ایرانی سال» میکند. نخستین انتخاب این نشریه (سه سال پیش) خانم سیمین بهبهانی و آقای فیروز نادری، به عنوان زن و مرد ایرانی سال، دومین انتخاب آن (دو سال پیش) استاد احسان یارشاطر، و سومین انتخاب (پارسال) «چهره همگانی» زن ایرانی بود. سال پیش، یک چنان انتخابی با توجه به این واقعیت صورت گرفت که سال گذشته در یک چنین روزهایی بخاطر اوج گرفتن جنبش زنان در ایران انتخاب یک چهره زن یا مرد بعنوان «شخصیت ایرانی سال» کاری تقریبا محال و نشدنی بود؛ زیرا به هر سو که مینگریستی «چهره» برجستهای که پیش چشم هویدا میشد مجموع «زنان ایرانی» بودند. امسال هم ما، باز، با یک چنین وضعیتی روبرو هستیم؛ زیرا بخاطر گسترش و اوجگیری تلاشها و مبارزات حقجویانه و آزادیخواهانه جوانان ایران، همه مشاورهها و پرس و جوهای ما برای انتخاب یک چهره زن و یا مرد سال راه به جایی نبرد جز این که تقریبا تمامی کسانی که مورد مشاوره قرار گرفتند عقیده بر این داشتند که در حال حاضر «جوانان ایرانی» در خور نامگذاری به عنوان «شاخصترین و تاثیرگذارترینهای سال» هستند. در نتیجه ما بر آن شدیم که امسال «جوانان ایرانی» را در مجموع بعنوان «چهره همگانی» سال انتخاب کرده و به این ترتیب درودی بفرستیم به آنان و ادای احترامی بکنیم به همه جوانانی که برای رسیدن به آزادی و رفع تبعیض از جامعه ایرانی نه فقط از هیچ گونه تلاشی باز نمیایستند بلکه جان و هستی خود را نیز در این راه هزینه کرده و از هر دو در میگذرند.
سردمداران حکومت اسلامی تحولات انقلابی تونس و مصر را حرکتی اسلامی و الهام گرفته از «انقلاب اسلامی» دانستند و حاکمان اين کشورها را به خويشتنداری و پرهيز از خشونت در مقابل تظاهرات آرام مردم توصيه و دعوت کردند. اين درخواست توسط سردمداران حکومتی عنوان می شد که روزانه تهدید و آدم کشی می کنند و دست شان به خون ده ها هزار مردم آغشته است. حکومتی که مردم بی گناه و حق طلب را در آرام ترين تظاهرات خیابانی به خاک و خون کشيده و در زندان هایش نیز شکنجه گران زندان را حتی زیر شکنجه و تجاوز به قتل رسان دهاند. روزی نیست که خبر اعدام چندین زندانی در زندان ها و یا در ملا عام به گوش نرسد. اما ادعای اسلامی بودن تحولات مصر و تونس، توسط سازمان ها و شخصيت های سياسی هر دو کشور تکذيب شد و آن را تحولاتی در جهت آزادی و برابری و نه اسلامی دانستند.>>>
پيشنهاد بهره وری از انرژی های جايگزين و انصراف از انرژی اتمی برای ايران اعلاميهء دکتر حسن شريعتمداری (فايل پی.دی.اف)>>>
فراخوان به مخالفت فعال با سياست اتمی جمهوری اسلامی در همه جا وجدانهای آگاه و مسئول خواهان بازنگری جدی در پروژههای اتمی شدهاند. جمهوری اسلامی در مقابل، چنان رفتار میکند که انگار خبرهايی که از فاجعه فوکوشيما میآيد، به ما مربوط نيست و بوشهر و ديگر مراکز اتمی ايران، از هر نظر امن هستند. ادعا کردهاند که زلزله بوشهر را تهديد نمیکند. اين در حالی است که زلزله و تسونامی اخير در ژاپن ثابت کرد که محاسبات خوشبينانهای که مبنای گزينش منطقهای برای برپا کردن نيروگاه اتمی بودهاند، قابل اعتماد نيستند. نيروگاه بوشهر، اتفاقاً در جايی است که به دليل نزديکیاش به چند گسل فعال شناختهشده در معرض خطر جدی زلزله قرار دارد. اگر محاسبات واقعبينانه مبنای تمهيدات ايمنی در نيروگاهی مثل بوشهر قرار گيرد، هزينهی نوسازی آن چنان بالا میرود که توجيه آن ديگر با هيچ گونه عوامفريبی ممکن نيست.>>>
هدف عطاالله مهاجرانی فشارگذاری بر طیف سکولار ـ دمکراتیک جنبش و به حاشیه راندن آنها درون جنبش سبز است. مهاجرانی و یارانش به خوبی میدانند که ادامه تظاهرات خیابانی، به موازات سرسختیهای بلوک قدرت در برابر جنبش سبز، خط سکولار را در جنبش تقویت میکند و در نهایت، نظام دینی را در خطر قرار میدهد. آنها به نادرستی بر این پندارند که قادرند بدون مشارکت بخش سکولار، جنبش سبز را در موقعیت فائقه برای امتیازگیری از خامنهای قرار دهند. تاکید او بر «اصلاح» در برابر «انقلاب» بیان همین طرز تفکر است. البته، نباید از خاطر دور داشت که مهاجرانی با فریبکاری، هر گونه قاطعیت در برخورد با نظام ولایت فقیه را «انقلاب» میخواند.>>>
گفتگوی تلويزيونی با دکتر آرام حسامی گفتگوگر: شهرهء عاصمی، مدير تلويزيون ايران ما>>>
دستور کشتار دگرانديشان بوسيلهء خمينی ويدئو>>> زمین های ورزشی، مثل فوتبال یا بسکتبال را بی گمان دیده اید که دز آن بازیکنان چگونه به اصطلاح خودشان "یارگیری" می کنند. یعنی در آرایش صحنه، هر بازیکنی، به مراقبت از یکی دیگر از بازیکنان تیم حریف گماشته شده و فی الواقع، به طرف سنجاق می شود! و از این طریق، امکان هرگونه تحرک و مانور را از حریف سلب می کند. "یارگیری"... حالا حکایت برادر حسین(ع) ساجدی نیا در اظهارات بالاست. براین پایه، وقتی به ازای هر نفر که بخواهد چهارشنبه سوری را جشن بگیرد، یک نفر از مؤمنین نیروی انتظامی، بسیجی و لباس شخصی گماشته شود، آماری که برادر حسین(ع) ساجدی نیا داده است (95%) کاملا درست در می آید!>>>
هپلی همچنان در سايت ايران ليبرال مراسم شکرخوران دارد هپلی پس از تهدیدات واصله از سکولارهای نو مدتی مخفی شد و بعد که از پناهگاه در آمد قسم خورد و توبه کار شد که اصلا دور و بر سکولارهای سبز قدسی مآب نگردد، گو این که قبلاً هم احتیاط می کرد که یهو رنگی نشود. اما چیزی نگذشت که دوستی مقاله ای جدید از آقای اکفا (EKFA مخفف نام اسمال کوری فرد اعلا ست که چون اعتراض شده از ذکر آن خودداری می کنیم) فرستاد که در آن چنین خواندم...
|
|||
© 2007 ـ New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fax: 509-352-9630 |