جامعه مالزی پس از به دست آوردن استقلال خود از بریتانیای کبیر در
سال هزار و نهصد و چهل و شش در دورانی از ناآرامی پیوسته قرار
داشت. این نا آرامی از جمله شورشهای نژادی هزار و نهصد و شصت و نه
میان مالزیایی های بومی و غیر بومی، نوسازی سریع و صنعتی شدن، و
سیاستهای اقتصادی و اجتماعی ملی که مسلمانان مالزیایی فقیر را در
شرایط محرومیت قرار می داد به صورت کاتالیزورهایی برای احیای اسلام
در مالزی در اواخر دههی هفتاد عمل می کردند. تحولات تدریجی دولت
در اجرای سیاستهای اسلامگرا که توسط جنبش دانشجویی داکوا نشر می
یافت موجب تغییر مالزی به یک دولت اسلامی در اوایل دههی هزار و
نهصد و هشتاد شد. تحول ایدئولوژیک در مالزی به معنای آن بود که
مسلمانان می خواستند تحت دستورات شریعت زندگی کنند یعنی همان نظام
حقوق اسلامی که به سرعت قوانین وضع شده در قانون اساسی مالزی را
پشت سر می گذارد. از زمان احیای اسلامی، حقوق زنان از سوی یک نظام
قضایی که زنان را از حقوق ابتدایی انسانی محروم و مردان را قادر به
توجیه سوء رفتار با همسران و ازدواجهای چند همسری کرده بود مورد
حمله واقع شده است.>>>
مانیفست زنان برای برابری و شهروندی زنان تونس
گزارش و ترجمه از: سوده راد
گروههای فمینیستی در تونس، با انتشار مانیفستی خواستههایشان را
اعلام کردند. آنها ضمن ابراز خوشحالی از سرنگونی دیکتاتوری و
افتخار به میراث مشترک اصلاح طلبانه در تونس، بر ادامهی مبارزه
برای بهبود شرایط زندگی شخصی و عمومی زنان تاکید کردهاند متن
مانیفست زنان تونس در زیر آمده است: ما زنان تونسی، در راه
دموکراسی، برابری و عدالت اجتماعی، امروز با شادی انقلاب برای شأن
انسانی را که با تلاش زنان و مردان به پیروزی رسید، جشن میگیریم.
ما با احترام یاد ملت تونس را که دیکتاتور را سرنگون کرد گرامی
میداریم و در پیشگاه شهدای جوان، زنان و مردان، سر تعظیم فرو
میآوریم...>>>
حقوق زنان و دوچرخه سواری
سپیده لرستانی
راههای بسیاری هست که بدانیم هر فرد چه موضعی دربارهء حقوق زنان
دارد. اما در میان زنان سیاستمدار که تعدادشان البته زیاد نیست،
موضعگیری آنها در قبال دوچرخه، در افشای موضعشان دربارهء
حقوق زنان، تعیین کننده و اساسی است. دوچرخه سواری زنان موضوعی است
که نام خانم «فائزه هاشمی» را در اذهان موافقان و مخالفان وی تداعی
میکند. فائزه هاشمی نخستین بار پیش از انتخابات مجلس شورای
اسلامی، موضوع دوچرخه سواری زنان را مطرح کرد و به عقیدهء بسیاری
این موضع گیری او باعث شد که بتواند به عنوان نماینده دوم مردم
تهران وارد مجلس شود. >>>
هر
مظلومی حق دارد اما لزومأ بر حق نيست
شکوه ميرزادگی
اگر اختلاف بين خامنه ای و احمدی نژاد را جدی بگيريم و باور داشته
باشيم که اين يکی ديگر شبيه همه ی جنگ های زرگری و بازی های 32
ساله ی حکومت اسلامی نيست (بازی هايی که رهبر و موسس اين حکومت
يعنی آيت الله خمينی با عناوينی چون «خدعه» و «تقيه» به پيروان خود
آموخته است)، بايد گفت که ما در يکی از حساس ترين و مهم ترين لحظه
های تاريخی سرزمين مان هستيم که کوچکترين اشتباه می تواند به
سرازير شدن سرزمين مان در جاده ای بيانجامد سخت مهيب تر و خطرناکتر
از آنچه در اين سی و دو سال بر آن گذشته است.>>>
باز هم درباره هموارکنندگان کودتای نظامی در ايران
ب. بینياز (داريوش)
اين که چرا امروز و در اين شرايط «نئوحجتيه» مثلاً رو میشود، فقط
و فقط در اين است که، همان گونه که در نوشتار پيشين گفتهام،
صاحبان قدرت سرمايه در ايران، يعنی اوليگارشها، در حال مهندسی
کردن و هدايت انفجارهای آينده در ايران هستند. هستهی مهندسی سياسی
آنها اين است: اختلافات رئيس دولت و رهبر را پورسيونبندی شده
عرضه کنند، نفت بر آتش مشکلات اتنيک (قومی) بريزند، و يک التهاب
مهندسی شده در کشور بوجود آورند تا بتوانند به کودتای خود
«مشروعيت» ببخشند.
>>>
سه
جناح در رابطه با آينده روحانيت در جمهوری اسلامی
سام قندچی
يکی از بزرگترين اشتباهات احزاب و سازمان های سياسی اپوزيسيون
ايران در دوران سلطنت پهلوی اين بود که نه تنها مبارزه برای
سکولاريسم را بعنوان يکی از حقوق بشر به کنار گذاشتند بلکه براحتی
با جناح های مختلف روحانيت حتی بقيمت بزير پای گذاردن دفاع از ديگر
ارکان حقوق بشر، اقدام کردند. در ارتباط با سرکوب آزادی بيان احمد
کسروی، هم حزب توده و هم جبهه ملی در سالهای 20 تا 32 بخاطر
ملاحظات خود در همکاری هايشان با روحانيت، نه تنها از اين بزرگترين
موضوع حقوق بشر يعنی آزادی بيان دفاع نکردند، بلکه حتی پس از ترور
کسروی بدست اسلامگرايان، هيچکدام از اين دو تشکيلات سياسی اصلی
اپوزيسيون در آن دوران، حتی برای محاکمه و مجازات عاملان جنايت نيز
اقدامی به عمل نياوردند. حتی يکی از رهبران جبهه ملی که به تازگی
فوت کرد همان روز قتل احمد کسروی در دادگستری شخصاً حضور داشت و از
همه ماجرا کاملاً مطلع بود اما تا آخر عمر نيز در اين مورد سکوت
کرد و اين سکوت وی نيز موضوعی شخصی نبود بلکه انعکاسی از سياست
هميشگی جبهه ملی در اين زمينه بود.>>>
زوریه!
شهباز نخعی
در طول دو ماه و اندی گذشته، رفتار حکومت اسلامی با مسئله
رویدادهای سوریه آیینه تمام نمایی از عیار بالای تزویر و ریاکاری
آمیخته به قساوت و شقاوت بوده و همچنان هست. در نخستین ماه، حکومت
اسلامی در حالی که سقوط دیکتاتورهای تونس و مصر را به بیداری
اسلامی و تأثیر پذیری از انقلاب 1357 تعبیر می کرد، بدون آنکه
تناقض موجود در رفتارش را به روی خود بیاورد، در مورد سوریه روش
سکوت را برگزید و رویدادهای آن را بطور کامل سانسور کرد.>>>