حجاب
زنان و انتقال قدرت در ایران معاصر
آزاده دواچی
«حجاب زنان» در کشور ما به پدیده ای چند
وجهی و بسیار بغرنج تبدیل شده است. این پدیده حتی در جابجایی و
تثبیت دولت ها و حکومت های معاصر ایران نیز نقش بسزایی داشته و
بنابراین طبیعی است که به عنوان یکی از چالش برانگیزترین مسائل در
حوزه ی «قدرت سیاسی» طی نیم قرن اخیر تلقی گردد. بویژه که از اوایل
انقلاب تا کنون، مجموعه ی رفتار و حوزه های مختلف فعالیت روزمره
زنان را نیز به زیر سایه خود گرفته است . گرچه مسئله ی حجاب و پوشش
زنان مسلمان تنها محدود به ایران نیست اما اجباری بودن پوشش که
تنها در کشور ما ایران اعمال می شود اغلب تحلیل های مربوط به
«امنیت» زندگی نیمی از جمعیت جامعه و رابطه شهروندی آنها را با
دولت، تحت تأثیر قرار داده است.
>>>
تحدید
نسل، بدن زن و محافظه کاران نو
مزدک دانشور
از دیدگاه نمادین اگر به تفسیر کنش محافظه کاران نو
بپردازیم، می توان فرض کرد که بدن زن برای محافظه کاران ایرانی نه
تنها ملک طلق مردان که از نظر نمادین قلمرو حکمرانی حاکمانی است که
هم برای نمایش و هم بازتولید قدرت از "بدن زن" استفاده کرده، برای
آن پوشش تعیین می کنند، بود و باش جنسی، عاطفی و رفتاری آن را در
قلمروی آمرانه ی خویش می خواهند و با کنار رفتن گوشه ای از این
حجاب
ها قلمرو خود را تهدید شده می یابند. به همین سبب اگر کسی قلمروی
نمادین آنان را ترک کند، نه تنها خارج از حق محسوب شده بلکه شایسته
ی هر اتفاقی است که خارج از این قلمرو برایش واقع می شود.>>>
شلاق
خوردن سمیه توحیدلو به من چه؟
ف.م.سخن
من نمی دانم سمیه خانم را برای چه شلاق زده اند. خودش نگفته است،
دیگران هم نمی گویند. روی هوا حرف زدن و نوشتن برای من مشکل است.
اما می دانم که او را زده اند. با شلاق زده اند. به هر دلیل. به هر
دلیل. به هر دلیل. ولی وب لاگ او را که خوانده ام. مطالب مذهبی و
دینی اش را که از عمق جان بر آمده و بر صفحه ی وب لاگ اش نقش بسته
که دیده ام. گزارش اش از کتابخانه ملی و ماجرای حجاب خودش و سارا
خانم شریعتی را که مطالعه کرده ام. این را دیگر چرا شلاق زده اید؟
مگر سرقت مسلحانه کرده است؟ آی [...]! آی [...]! داخل کروشه هر فحش
بدی که می خواهید بگذارید. من که خیلی شدیدش را دادم.>>>
زنانی که سرکوب می شوند، زنانی که سرکوب می کنند
نباید فراموش کنیم که در این دانشگاه ها، یکی دیگر از مسائلی که
مستقیم و غیر مستقیم به جوان ها آموخته می شود تبعیض است؛ از تبعیض
جنسیتی گرفته تا تبیعض قومی و مذهبی. ما اثرات مخرب تبعیض جنسیتی
را حتی در انديشه ی خود زن ها نيز به راحتی می بینیم. دyه
ها نماینده ی مجلس زن و هزاران مدیر زن در ادارات مختلف سراسر
ایران از همان دانشگاه هایی فارغ التحصیل شده اند که زنان برابری
خواه و آزادی طلب جنبش زنان ایران نيز در آنها درس خوانده اند.
>>>
کنگره
ملی یا کنگره محفلی؟
امین موحدی
تشکیل کنگره ملی ایده بسیار خوبی است و هر ایرانی معتقد به آزادی
از آن حمایت میکند اما اولا این ایده، ایده جدیدی نیست که مثلا
آقای واحدی آنرا کشف کرده باشد و به دیگران برای حضور در آن شرط و
شروط تعیین نماید، و دوما اینکه این ما هستیم که باید از آقای
واحدی برای شرکت و حضور در جایی که نام ملی را با خود یدک میکشد
بخواهیم ملی بودن خود را ثابت نماید نه اينکه ايشان امتحان ورودي
براي اپوزيسيون بگذارند.
>>>
اپوزیسیون
ایرانی ، کدام اپوزیسیون؟
سیروس ملکوتی
سرنوشت سیاسی کشورمان بیشک تصویرگر ابهام و هراس است، زیرا مدعیان
بیشمار آزادی و دمکراسی طی بیش از سه دهه نتوانسته اند فراتر از
اعتراض بر بود نکبت نظام، چالشی جدی را پدید آورند. آنچه به نام
اپوزیسیون ـ چه در وجوه حقیقی و چه مجازی آن ـ تظاهر دارد، مجموعه
ای از نیروهای مدعی دمکراسی و گذار از نظام را شکل می دهند که نه
پذیرای دمکراسی هستند و نه فراتر از بیان اعتراض بر هستی نظام به
سازماندهی سیاسی خود می اندیشیند. سی و چهار سال است که اپوزیسیون
خود را در بستر پیشا بلوغ سیاسی اسیر نموده و با تمکین به خودبینی
و خودخواهی های درونی شدهء خود وعده های سرانجام ناپذیرش را تکرار
می نماید.>>>
فاجعه
در بيمارستان شرکت نفت تهران
سایت انتخاب
چند
هفته
پيش
اتفاقاتی در بیمارستان شرکت نفت تهران افتاد که متاسفانه با بایکوت
خبری محض نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی همراه شد. ماجرا از این
قرار بود که در یک روز کلیه افرادی که در این بیمارستان تحت عمل
جراحی قرار می گیرند بعد از عمل هرگز به هوش نیامده و ساعاتی بعد
فوت کردند. سپهر ملک احمدی نوجوان 13 ساله از جمله همین بیماران
بود. وی از ناحیه قفسه سینه تحت عمل جراحی قرار گرفته بود و به
گفته پزشک معالج عمل کاملا موفقیت آمیز و بدون هیچ مشکلی به پایان
رسید اما سپهر هرگز به هوش نیامد. در همین روز حتی بیمارانی که تحت
عمل زیبایی بینی نیز قرار گرفته بودند نیز به هوش نیامده و
متاسفانه همگی از دنیا رفتند. داروی تقلبی بیهوشی چینی علت اصلی مرگ این افراد اعلام شده
است. به گواه همسایگان خانواده مرحوم سپهر ملک احمدی تنها 6 روز پس
از این حادثه با فشارهای اطلاعات در شهر اراک خانواده ملک احمدی
مجبور به جمع آوری بنرها، اعلامیه های و پیام های تسلیت اقوام و
دوستان خود از روی دیوار شدند که تحمل این درد را برایشان بیشتر
نیز کرده است.
مسئولین بیمارستان بدون هیچ پاسخی تنها در برابر این فاجعه سکوت
کرده اند و به خانواده های داغدیده هیچ توضیحی داده نمی شود این در
حالی است که بیمارستان با تایید چینی بودن آمپول های بیهوشی به
تقلبی بودن آنها اعتراف کرده اند. جای تاسف باقیست که مسئولین
وزارت بهداشت ایران و قوه قضاییه به جای بررسی این موضوع و رسیدگی
به شکایات خانواده های داغدیده به بایکوت خبری آن پرداخته اند و
مانع از انتشار آن شده اند. گویا روابط با چین و ورود داروهای
تقلبی برای آقایان از طریق آقازاده ها ارزش بیشتری از جان مردم
دارد. از هموطنان عزیز تقاضا می شود نسبت به ارسال اخبار تکمیلی
اقدام نمایند.
بقيه در آرشيو
شکنجه ی مشروع و باقی قضايا
حمیدرضا رحیمی
اسلام
عزیز و ملحقات آن، از جمله رمضان و عواقب آن!، که به عون الله ، یک
روز دو روز هم نیست و پیامبر گرامی(ص) برای اقامه ی آن، البته
دلائل موجّه روزگار خودش را داشته است، در جهان پیچیده ی امروز و
شرایط طاقت فرسای برخی اقالیم، بویژه ایران سابق، مسائل غیر قابل
تحمل خودش را دارد، که البته، ابدا مورد توجه برادران نیست و، بقول
هلندی ها، «کک شان هم نمی گزد!»؛ و اهالی محبوس در ممالک محروسه ی
ولایت مطلقه ی فقیه، چاره ای جز اطاعت و یا صرف شلاق ندارند!.. و
رعایت شؤنات شرعی، اگر موجب تعطیل مملکت، که فدوی در زمان اقامت در
وطن سابق، بارها شخصاً شاهدآن بوده است نیز بشود، باکی نیست ...
در این راستا، به بریده ای از این شکنجه ی مشروع ، بعنوان مستوره،
بنقل از آفتاب، توجه کنید:...>>>