|
||||||
پيوندها | مطالب شمارهء قبل | سال چهارم ـ شماره 972 ـ چهارشنبه 4 اسفند 1389 ـ 23 فوريه 2011 | ||||
پيوند به نسخهء رايگان اينترنتی>>>>
=========== =========== نژادپرستی و تبعيض (حاوی پيوندها) =========== ============= ========== ========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== ============= =========== ============= ============= ============= ============ =========== ============= ============= =========== =========== =========== ============ =========== =========== =========== =========== =========== ===========
|
>>>
>>>
چاپ واشنگتن (فايل پی.دی.اف)>>>
21 بهمن 1389 اعلاميهء شورای هماهنگی سکولارهای سبز ايران بمناسب راهپيمائی ِ 25 بهمن 1389
20 بهمن 1389 مذاکرات هيئت اعزامی شورای هماهنگی شبکه با شخصيت های سياسی در زمينهء فراهم کردن مقدمات تشکيل کنگرهء ملی ايرانيان آغاز شد تفصيل اين خبر بزودی منتشر خواهد شد
انجمن سکولارهای سبز هلسينکی ـ در نروژ، با رياست محسن ذاکری
حضور گسترده اعضای انجمنسکولارهای سبز ایران - تورنتودر روز دفاع اززندانیان سیاسی>>>
اطلاعيهء شورای هماهنگی شبکهء سکولارهای سبز ايران
وقايع چه رابطه ای با ايران دارند؟ گفتگوی دکتر آرام حسامی، سخنگوی شورای هماهنگی سکولارهای سبز
نتيجهء همه پرسی از مجمع عمومی فوق العادهء شبکه سکولارهای سبز ايران>>>
دوشنبه 27 دی 89 انجمن سکولارهای سبز سوئيس به رياست مهدی رضائی ـ تازيک اعلام موجوديت کرد>>>
شبکهء جهانی سکولارهای سبز ایران
گزارش انتخابات داخلی شورای هماهنگی شبکهء سکولارهای سبز>>>
اسماعيل نوری علا سکولار سبز چه کسی است؟
ويدئو، فايل کوچک صدا
مراحل نظری وعملی آلترناتيوسازی (ويدئو)
جنبش سبز و نفی انزوای بینالمللیگفتگو با مهرداد درویش پورگفتگوگر سراجالدین میردامادیآمریکا و غرب، خیلی محتاطتر بودند. تجربه اما نشان داد اگر امریکا یا غرب سکوت کند یا نکند، مطلقاً در نحوهی واکنش جمهوری اسلامی ایران تأثیر نمیگذارد. یعنی بههرحال جمهوری اسلامی ایران، همیشه اعتراضهای دمکراتیک شهروندان ایرانی را به ضد انقلاب، امریکا، اسراییل و بیگانگان نسبت داده است. بنابراین چه امریکا بهطور رسمی از این حرکت حمایت کند و چه نکند، به گمان من، در بهانهی سرکوبی که حکومت به آن نیازمند است، تغییری ایجاد نمی کند.>>>
گذشته از نکات خوبی که میشود در یادداشت سبز «"برانداز" در مقابل سبز "مصونیتطلب"»، نوشتهء نیکآهنگ کوثر خواند، روی یک نکته اما بهتر است نقادانه تأمل کرد: «کسانی هم که تا دیروز مدعی بودند که جنبش سبز فاقد رهبر است، دیگر نمیتوانند چنین ادعایی کنند. وقتی دو نفر بیانیه میدهند و گروهی به همین خاطر به خیابان میآیند، پس به رهبری این دو نفر را پذیرفتهاند». به باور من، یکی از عوامل پراکندگی و منسجمنبودن اعتراضهای خیابانی در روزهای اخیر، حضور یک رهبری رادیکال و با برنامه در راس جنبش است. این درست باز میگردد به فقدان اعتماد بسیاری از مردم به موسوی و کروبی.
مشاهدات مهدی خزعلیدر خصوص تظاهرات25 بهمنويدئوئی از شهرام فريدونی>>>
از همان روز که رهبر جمهوری اسلامی در خطبههای عربی و فارسی نماز جمعه تهران سعی کرد هویت جنبشهای خاورمیانه را "انقلاب اسلامی" تعریف کند و جوهر قیام علیه دیکتاتور را در آنها کمرنگ نشان دهد میشد حدس زد که آقا ترسیده است مبادا موج تونس و مصر به ایران برسد؛ اما شواهد بیشتری نیاز بود تا این حدس به اطمینان تبدیل شود. بسیار زودتر از تصور، نخستین شاهد از راه رسید؛ او در خطبه عربی، با استناد به قرآن کریم (سوره انفال)، خطاب به مصریها گفته بود ...
برادران برای شنوایان و بینایان، با اتلاف وقت و هزینهء هنگفت ده ها جلد کتاب و مجله و نشریه و از این قبیل پیرامون احوال حضرت بقیة الله الاعظم، ارواحنا روحی فداه، منتشر کرده و می کنند و ملت ناچار نیز گریزی ندارند. لکن نابینایان و ناشنوایان گرامی در قبال ظلمی که طبیعت به آنان روا فرموده، دستکم این بخت را داشته اند که از استماع عرّ و تیز برادران، محروم باشند. قصور طبیعت را، برادران اما شدیداً جبران کرده و منشآت مذکور را، که هیچ مایه و پایه علمی و عقلی نیز ندارد، با شیوه و خط ویژه، به آن زبان بستگان نیز بعون الله خوراندند!.. خلاصه اینکه ، آنگاه که حضرات آیات و حجج اسلام، کثرالله امثالهم، برای شما "کار فرهنگی" تجویز می کنند، یعنی بی تعارف، قصد جانتان را کرده اند!... >>>
تقاضای کمک حسن داعی از مردم(پيام ويدئوئی)>>>
|
این جنایات قابل قیاس در تاریخ نیستدر ایران آمدند منصبی را به وجود آوردند به اسم «ولی فقیه» و ولی فقیه را به عنوان «فصل الخطاب» قرار دادند در حالی که در دیگر حکومتهای منطقه، چنین صحبتی نیست و چنین منصبی را ما نمیبینیم. این آقایان به صرف اینکه آقای خامنهای ولی فقیه است بر خودشان میبینند که هر جنایتی را برای ماندگاری این حکومت انجام بدهند و آقای خامنهای واقعا مثل اینکه امر به او مشتبه شده که یک شخصیتی است در حالی که نیست. و به همین دلیل با توجه به این قضیه فکر میکند که در جایگاه "حق" قرار دارد و در حال جنگ با "باطل" است و برای همین، مردم را سرکوب میکنند و ما از این تفکر به خدا پناه میبریم. >>>
تدفین مردگان در حکومت دیکتاتوران
تدفین مردگان و ادای احترام و وداع با خویشاوندی که به قلمروی مرگ رفته است از دوران باستان، مراسمی داشته است که در خلال تاریخ دیده ایم توسط دیکتاتورها مدام نادیده گرفته شده است، گویی دیکتاتور پس از مرگ هم دارد از جنازه دگراندیش و یا از بازماندگان مقتول انتقام می گیرد. در تراژدی آنتیگون، نمایش هنگامی آغاز می شود که برادرش پولینوس در نبرد با برادری دیگر کشته شده است و جنازه اش به دستور کرئون در بیرون شهر مانده است تا خوراک کرکسان شود. عاطفه و مهر خویشاوندی (قانون قلب) حکم می کند که آنتیگون از دستور کرئون سرپیچی کند و تنهایی به دفن جنازه برادر اقدام کند (اگر چه نگهبانانی مراقب اند تا این امر صورت نگیرد). تمام نمایشنامه در راه انجام مراسم سوگواری آنتیگون برای برادر و سرپیچی او از فرمان کرئون و قدرت زمانه استوار شده است. این تراژدی در ایران هر روز اتفاق می افتد. جوانان را می کشند و خانواده هایشان را از سوگواری منع می کنند. دیکتاتور از طریق رسانه ها و مهره هایشان، دیگران را به خیانت متهم می کند. دیکتاتوری خود را قادر برحق می بیند و هیچگونه نافرمانی را تاب نمی آورد و از سوی دیگر به هیچ مرامی پایبند نیست و از مرده ها انتقام می کشد و با انحصاری کردن جنازه و منع سوگواری آبرومندانه، و در واقع با تحقیر مقتول به تحقیر مضاعف دودمانش برمی خیزد. آیا می توان بر عواطف و رنج مردم حکمرانی کرد؟ بی حرمتی به انسان زنده و انسان مرده و توهین به مناسک مردمی و جلوگیری از انجام مراسم آبرومندانه، برای تسلط بر بازماندگان نشان دهنده میل رهبری و حاکمیت بر قلمرو زندگی و مرگ شهروندان است. گرچه آنتیگونه استوار است و از مهر به برادر لبریز، اما در پایان او را به جرم سرپیچی از فرمان، در غاری زنده زنده به گور می سپارند. در این تراژدی باستانی همه با هم خویشاوند اند و آنتیگونه نیز خواهرزاده کرئون است و به دستور دائی اش زنده به گور می شود. صدای پر از بغض برادر صانع یادآور تمامی این تراژدی بربریت بود. «جنازه اش را به ما تحویل نمی دهند. نمی گذارند جنازه اش را دفن کنیم». نگذاشتند آن جوان (صانع) که می خواست هنرمند باشد توسط دانشگاهیان و هنرمندان به خاک سپرده شود، برایش کارت جعلی بسیج درست کردند و بر دوش بسیجیان حمل شد و پسرخاله حراستی اش، آتش بیار معرکه بود. دیپلمات های باستان دانستند که تا ابدیت نمی توان خونخواهی کرد و حتا بر قلمرو مرگ نیز فرمان راند پس این تحقیر مردگان جای خود را به ادای دین نسبت به رقیب یا دشمن متوفی داد. در دوران جمهوری باستان فرمانروایان نسبت به دشمن و رقیب خود سوگی در خور مقام او روا می داشتند و از این رو بود که اسکندر مقدونی پس از مرگ داریوش، جسد او را به پاسارگاد برد و مراسمی درخور مقامش و با تشریفات رسمی به خاک سپرد و برخی از درباریانی که در برابرش نجنگیده بودند را به کار گماشت . در نمایشنامه هملت، نمایش هنگامی آغاز می شود که هملت مرگ پدر (قتل) را شنیده و برای شرکت در مراسم به خاکسپاری پدر مخفیانه به دانمارک برگشته تا در مراسم شرکت کند. تاریخ نمایش پر است از بی حرمتی به بشر، به بشر زنده، و به بشر مرده، و تئاتر با زبانی نمایشی این بیدادها را نشان می دهد. مرگ بر دیکتاتور.
پیکر بیجان «صانع ژاله» بيشتر از شهادتش رژیم را رسوا کرد امین موحدی>>>
عمل غیر انسانی «جنازه ربايي» و استفاده ابزاري از پیکر جانباخته بيست و پنجم بهمن ماه توسط رژیم اسلامی حاکم بر ایران ؛نه تنها سودی نصیب آنها ننمود بلکه در افشای ماهيت پلید و ضدّ انسانی حاکمیت تردیدی باقی نگذاشت. متعاقب اين حادثه شوم، سخنان شجاعانه «قانع ژاله» برادر جانباخته وباز تاب سخنان مظلومانه وي در رسانهها و افکار عمومی سبب جریحهدار شدن وسیع احساسات عمومی و محکومیت بیش از پیش حاکمیت گردید. بی شک اگر «جنبش سبز» ماهها برنامهریزی و اعلام تجمع میکرد هرگز نمیتوانست تا بدین حد در اثبات حقانیت جنبش و مظلومیت شهداي خويش موفق گردد که رژیم با این اشتباه در محاسبه و اقدام غیر انسانی خویش در دزدیدن «پيکر پاک جانباخته» ناخواسته، کمک بزرگی به جنبش سبز نمود تا انگیزه و عزم عمومی برای تداوم مبارزه با چنین حاکمیتی دوچندان شود. اینک"صانع ژاله" به عنوان شهید مظلوم جنبش سبز و نماد مظلومیت جنبش سبز بشمار میرود. همان گونه که «ندا» به عنوان سمبل شجاعت زنان و مردان ایران شناخته شد ژاله نیز سمبل حقانیت جنبش و مظلومیت شهدای این جنبش است که غیر از مچبندی سبز و حنجرهای مملو از آزادی سلاحی ندارند وحتی پیکرهای بیجانشان نیز از توهين وحمله «عملههاي استبداد» بينصيب نميماند. مبارزه جواناني چون صانع ژاله با مرگ آنان متوقف نميشود وآنها حتي با پیکرهای بیجان خويش، بر سر استبداد فریاد کشیده و ديکتاتور را رسوا ميکنند. بدون شک شهادت و تشییع جنازه صانع ژاله نقطه عطفی در سرعت بخشی و تداوم اعتراضات بحساب آمده وجمهوري اسلامي، تاوان سختی بابت اقدام زشت و نفرت انگيزخود خواهد پرداخت و صفوف مبارزین هر روز فشردهتر از قبل خواهد شد. در آخر باید گفت: سخنان برادر صانع ژاله با وجود مظلوميتي که در لحن وی موج میزد، اما آمیزه شجاعت و مظلومیت این «سخنان افشاگرانه» همانقدر توفنده و ویرانگر خواهد بود که خطابه شجاعانه توام با مظلومیت «حضرت زینب» بود که در بعد از «روز عاشورا» عليه عبيدالله بن زياد، حاکم ديکتاتور شهرکوفه، ايراد گرديد و طومار بنياميه را در هم پيچيد.
بخشی از وظیفه ی فعالین جنبش، بازنگری (مداوم) در روند جنبش و تلاش نظری برای فهم بهتر مختصات کنونی و به طور کلی ماهیت سیالِ جنبش است تا از بررسی دشواری ها و امکانات کوتاه مدت جنبش و چشم اندازهای میان مدت آن، جستجوی راهکارهای مناسب برای تحقق اهداف بلند مدت جنبش و نیز تحقق پتانسیل های درونیِ رهایی بخش جنبش میسر گردد. >>>
آنگاه که حاکمیت اعتراضات مسالمت آمیز مردم را غیر قانونی اعلام می کند، راهی جز رو در رویی با خشونت سازمان یافتهء لباس شخصی ها، نیروی بسیج و سپاه باقی نمی ماند. تجربهء یک سال و نیم گذشته همواره نشان داده است که این حاکمیت است که ابزار سرکوب را در اختیار دارد و اوست که خشونت اعمال می کند، چرا که وجود نامشروع خود را در خطر می بیند. از چنین حاکمیتی نمی توان انتظار داشت تا در برابر خشونت ورزی خود پاسخگو باشد. این نظام مخالفت از هر جنس را بی رحمانه سرکوب می کند. در چنین شرایطی اپوزیسیون در برابر یک پرسش تعیین کننده قرار می گیرد. >>>
|
من زند ه مانده ام تا شاهد و شریک انقلابی باشم که در مصر از 25 ژانویه شروع شد و تا امروز که این مطلب را می نویسم، یعنی ششم فوریه ادامه داشت. میلیون ها مصری، زن و مرد، مسلمان و مسیحی، از هر آیین و باوری، با هم علیه رژیم فاسد و ستمکار متحد شدند؛ علیه آن فرعون والا مقامی که تاج و تخت خود را حتی به قیمت ریختن خون مردم حفظ می کند؛ علیه دولت فاسد او که مزدورانش را برای کشتن جوانان استخدام می کند؛ علیه نمایندگان پارلمان خیانتکار و تقلبی اش که نمایاننده دارایی های غیر قانونی، مواد مخدر و رشوه هستند؛ علیه روشنفکرانی که تحصیل کرده نامیده می شوند اما آگاهی و قلم های خود را فروخته اند و آموزش، اخلاقیات و فرهنگ را چوب حراج زده اند و افکار عمومی و فردی را برای به دست آوردن منافع بزرگ و کوچک و تثبیت موقعیت حاکمان گمراه می کنند.>>>اين روزها در کنار بيداد و سرکوب و کشتار حکومت اسلامي نسبت به مردمان بي گناه و حق طلب و آزادي خواه سرزمين مان، و در کنار رفتارهاي وحشيانه ي اراذل و اوباش و مرگ طلب هاي «مجلس اسلامي» که، به نام دروغين نمايندگان مردم، بر صندلي هاي ضد مردم نشسته اند، حکمي بي سر و صدا در «دادگستري» حکومت اسلامی تصويب شد که بار ديگر نشان می دهد که اين حکومت، در کليت خود، دشمن هفتاد ميليون مردمي است که اشتباهي تاريخي يا تصادفي غير مترقبه آن ها را اسير چنين حکومتي کرده است. حکم مزبور در شعبه 79 دادگاه کيفري استان تهران، در همين هفته گذشته صادر شد؛ حکم برائت «عقرب سياه».>>>
تظاهرات صدها هزار زن علیه برلوس کنی روز چهاردهم فوریه صدها هزار نفر از زنان ایتاليا در شهرهای این کشور علیه رسوایی اخیر «سیلویو برلوس کنی» نخست وزیر پوپولیست ایتالیا به خیابان آمدند؛ اقدامی بیسابقه از سوی سازمانها و جمعیتهای زنان علیه نخست وزیر هفتاد و چهارسالهء شهوتران! زنان دراین گردهمایی سراسری خواستار محاکمه «برلوس کنی» بخاطر آخرین رسوایی سکسی او، یعنی داشتن رابطهء جنسی با «روبی» دختری هفده ساله شدند. آنها بخاطر بیحرمتی نخست وزیر به زنان و نيز ترویج پیش داوریهای سنتی از طریق شبکههای تلویزیونی در اختیار او که زنان را در تبلیغات تنها به یک «شیئ جنسی» تقلیل میدهند، به این تظاهرات وسیع و سراسری اقدام کردند.>>>
دولت با انتقال نزاعهای اجتماعی به داخل خانواده و بیتوجهی به زنان (که به دلیل عدم دسترسی به منابع قدرت نخستین قربانیان و آسیبدیدگان جامعه هستند)، بر شهروندان مسلط میشود و آنها را از این طریق کنترل میکند. بدینترتیب در پی حذف خشونت خانگی نیست و بر بقای قوانینی که متناسب با نیازمندیها و مشکلات زنان نیست، تاکید میکند و اینگونه در پی خشونت خانگی، خشونت دولتی نیز طبیعی میشود. بهگونهای که درون خانواده آنقدر قتل، آزار، آسیب، هتک حرمت و ... تکرار شود که قتل، آزار و شکنجه از سوی دولت غیر طبیعی به نظر نرسد.>>>
سه تأمل در مورد غياب روز حقوق بشر در تقويم اسلامی هر ساله نوزدهمین روز از ماه آذر روز حقوق بشر است. روز 16 آذر ماه نيز روز دانشجو است. همچنين روز 26 ذی الحجه از تاریخ هجری قمری، که 12 آذرماه تاریخ ایرانی است، روز تصویب قانون اساسی جمهوری اسلامی محسوب می شود. در اين ميان، هرچه نگاه کردم، در صفحهء آذرماه تقویم حکومت اسلامی – عربی ايران روزی را اختصاص يافته به روز حقوق بشر نيافتم.>>>
افزایش فروش دختران ایرانی به مردان افغان ازدواج دختران ايرانی با افاغنه در مرزهای شرقی کشور رو به افزايش است و برخی از خانوادهها در خراسان و سيستان که دچار فقر شديد هستند، با گرفتن شيربهايی اندك و کم کردن یک نان خور، سرپرستی دختر خود را به فرد ديگری واگذار می کنند که نه صلاحيت ازدواج دارد و نه قانون چنين اجازهای را صادر کرده است. به گزارش رسانه ها، بر پایه طرح شناسایی، در سال 80، 5 هزار و 163 پرونده زناشويی برای مردان افغان که با زنان ايرانی ازدواج کرده اند تشکيل گردیده که از اين تعداد برای 2653 مورد پروانه ازدواج صادر شده است. اين آمار در 9 ماهه اول سال88، 327 رقم بود که در سال 89 با 24 درصد افزايش به 407 نفر رسيد. گفته می شود که نيمی از جمعيت ياد شده 2 هزار و 653 نفر پروانه اقامت را از نيروی انتظامی دريافت کرده اند که البته به معنای امکان دریافت تابعيت جمهوری اسلامی ايران نخواهد بود. به گفته کارشناسان، ازدواج شرعی زنان ایرانی با اتباع افغانستان مشکلاتی در پی دارد که از جمله عبارتند از: نبود ضمانت نامه قانونی و رسمی برای پايبندی زوج به ادامه زندگی و پرداخت نفقه، نامشخص بودن وضع حضانت و قيموميت فرزندان در صورت فوت زوج يا زوجه يا هر دو، بلاتکليفی وضع هويتی فرزندان آنان، پيگيری نکردن مسائل حقوقی و اقامه دعوی از سوی زوجه عليه زوج به سبب ثبت نشدن ازدواج. به لحاظ قانونی نیز اين گونه ازدواجها از ثبت ازدواج، صدور شناسنامه برای فرزندان و تابعيت زوجين درپی ازدواج و غيره برخوردار نيستند.
دوشنبه 21 فوریه، روز جهانی زبان مادری بود. 59 سال پیش در چنین روزی دانشجویان بنگلادش، که در آن زمان کشورشان بخشی از پاکستان بود، برای برسمیت شناختن زبان بنگالی که از نظر تعداد متکلمین زبانی در ردهء ششم جهان قراردارد، به تظاهرات پرداختند. ارتش پاکستان که زبان رسمی آن اُردو می باشد و از نظر تعداد متکلمین زبانی در رده بیستم جهان قراردارد، جواب این خواسته طبیعی و حق "مادرزادی" را با سرب مذاب داد و تجمع مسالمت آمیز دانشجویان را به خاک و خون کشید. پاکستان در آن زمان از پنج ایالت عمده بنام های بنگال (بنگلادش)، پنجاب، سرحد (پشتونستان)، سند، و بلوچستان تشکیل شده بود. اُردو زبان مادری حدود پنج درصد پاکستانی ها بود. تقربیاً نیم قرن طول کشید تا کنفرانس عمومی یونسکو در نوامبر سال 1999 میلادی آن سالروز خونین را "روز جهانی زبان مادری" بنامد. >>>
نمودها و نشانه های آشکاری در دست است که رژیم جمهوری اسلامی در پی بهانه برای سرکوب گسترده تر خلق های میهن مان و برافروختن آتش جنگ داخلی و برادرکشی بویژه در منطقه ی کردستان ایران است. امپریالیست ها، دشمنان پیرامون ایران و مزدوران شان نیز زمانی بس دراز به زمینه چینی در این باره سرگرم بوده و هستند. این نیروها، با صورتکی از دمکراسی خواهی بر چهره، در کردار، دستیار رژیم جمهوری اسلامی هستند. منطق حکم می کند که دیگر نمی توان بسیاری از رخدادهای ناگوار کنونی بویژه در کردستان را به پای نابخردی یا نادانی رژیم نهاد. به دار آویختن جوانان بیگناه و ترورهای خیابانی در کُردستان و دیگر جاها، نشانه هایی روشن از دانسته (عمدی) بودن چنین کردارهایی را دربردارند.>>>
کسی که در یک برج پرارتفاع ساکن است، بسته به این که در چه طبقه ای باشد، وقتی به پایین می نگرد، مردمی را که در سطح زمین حرکت می کنند، به صورت موجوداتی خرد و کوچک می بیند و هنگامی که آن کوچکی را با قد و قواره خود، که از نزدیک می بیند، مقایسه می کند، خود را نیز به مراتب بزرگتر از آنچه که هست می پندارد. این خودبزرگ بینی و خرد و حقیر پنداشتن مردم پدیده ای است که در نهایت سرنوشت سیاه و عاقبت شرّ دیکتاتور را رقم می زند و او زمانی به خطای خود پی می برد که براثر خروش و عصیان مردمی که به دلیل ارتفاع نمی توانسته آنها را ببیند و صدایشان را بشنود، به زیر و سطح زمین کشیده می شود و در باتلاق خودکرده های بی تدبیرش سقوط می کند و از بین می رود. >>>
اين دشمنی از کجا سرچشمه می گيرد؟ اخيراً سايت ايران ليبرال، متعلق به تشکل سياسی آفريده شده به دست زنده ياد دکتر شاپور بختيار، يعنی «نهضت مقاومت ملی» ايران، که موضع خود را چنين بيان می کند: «ایران لیبرال خانهء آن گروه از پیروان مصدق است که خواستار براندازی نظام سیاسی موجود ایران هستند و جایگزینی آن با نظامی دمکراتیک و لیبرال و لائیک»، و همواره هم مورد احترام گردانندگان سکولاريسم نو و شبکه سکولارهای سبز ايران بوده است، حملاتی غيردوستانه و ناجوانمردانه را به اين تشکل و شخص اسماعيل نوری علا آغاز کرده است که علت آن بر ما روشن نيست. لذا، با انتشار آخرين شاهکار طناز اين تشکل، از دوستان مان در نهضت مقامت تقاضا داريم اگر مشکل خاصی با ما ندارند اما راه و روش کار ما را درست نمی دانند دست به قلم برده و در يک بحث جدی سياسی نظرات خود را اعلام دارند تا در اين مورد ما راهنمائی شده و مخاطبان ما نيز از مراتب خطای ما آگاه شوند. در عين حال، از آنجا که چنين اقدامی را از جانب اين خانم ها و آقايان محترم بعيد می دانيم، از خوانندگان اين مطلب می خواهيم که اگر از دلايل درافتادن اين گروه با سکولارهای سبز مطلع هستند آن را با ما در ميان بگذارند. بزرگترین شبکهء سکولارهای ایران و جهان کشف شد! مثلاً، طنزی از پستخانهء «هپلی»>>>
تا سايت
«آپرادات» فيلتر نشده دانلود کنيد دوستان عزیز: مدتی بود که روی سایت اطلاع رسانی آبرادات کار می کردیم. متاسفانه قبل از اینکه ما کاملن آماده شویم، سایت ما لو رفت. با توجه به اینکه می دانیم بزودی بوسیله حکومت آخوندی فیلتر خواهیم شد، تصمیم گرفتیم که وجود این سایت را اعلام کنیم. ما مقادیر بسیار زیادی اطلاعات جمع کرده ایم که آنها را در این سایت خواهیم گذاشت. در این زمان شما میتوانید کتاب های بسیاری را که خود گنجینه ای با ارزش است بطور رایگان به صورت پی دی اف دریافت کنید. کتابهای دیگری هم داریم که در سایت گذاشته خواهد شد. همچنین سخنرانی های ارزشمند آقای رضا فاضلی به صورت صوتی آماده است. از شما خواهش میکنیم که تا سایت فیلتر نشده آنچه را که میخواهید دانلود کنید و به دوستان خود هم اطلاع رسانی کنید. آدرس سایت در زیر است:
|
|||
© 2007 ـ New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fax: 509-352-9630 |