پيوندها | مطالب شمارهء قبل | سال چهارم ـ شماره 993 ـ چهارشنبه 24 فروردين 1390 ـ 13 آوريل 2011 | |
اين سايت دوشنبه ها، چهارشنبه ها و جمعه ها به روز می شود
پيوند به نسخهء رايگان اينترنتی>>>>
=========== =========== نژادپرستی و تبعيض (حاوی پيوندها) =========== ============= ========== ========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== ============= =========== ============= ============= ============= ============ =========== ============= ============= =========== =========== =========== ============ =========== =========== =========== =========== =========== ===========
|
اطلاعيه شورای هماهنگی در مورد کشتار در اردوگاه اشرف شبکهء جهانی سکولارهای سبز، حملهء وحشيانه به اردوگاه اشرف را بی هيچ مجامله ای محکوم کرده و اعمال دولت آقای مالکی را نقض صريح مواد 2 و 3 اعلاميهء جهانی حقوق بشر می داند. ما از دولت عراق می خواهيم که به تعهدات خود نسبت به حقوق و هنجارهای بين المللی پايبند بوده و در راستای حفظ جان ساکنان اين اردوگاه همهء اقدامات لازم را بعمل آورد. ما همچنين از کميسر عالی سازمان ملل در امر حقوق بشر می خواهيم تا هيئتی را برای تحقيق در مورد اين حملهء جنايتکاران تعيين کند تا مسئوول اين واقعه را بتوان به محاکمه کشيد.
>>>
گفتگوها دربارهء همايش تورنتو گفتگوی مهدی ذوالفقاری با اسماعيل نوری علا>>>
با دکتر اسماعيل نوری علا مسئوول امور اجرائی شبکه>>>
چاپ واشنگتن (فايل پی.دی.اف)>>>
اعتراف به شکست سیاستهای فرهنگی؟ در سی سال گذشته سانسور کوشیده است تا تنوع فرهنگی و رقبای فرهنگ حکومتی را از جامعه حذف و خلاقیت هنری و ادبی را هدایت کند اما جز چند اثر انگشت شمار هیچ اثر باارزشی در همراهی با مکتب حکومتی خلق نشده و اغلب استعدادهای هنری و ادبی معتقد به مکتب حکومتی نیز به صف منتقدان پیوسته یا به آن سوی رانده شده اند. شکست فرهنگ فرمایشی، شکست سیاست گذاری دولتی در عرصه خلق هنری و ادبی در ایران تجربه بلوک شرق سابق را تکرار کرد اما عمق این شکست در ایران به جائی رسیده است که رهبر جمهوری اسلامی نیز بدان اعتراف می کند. >>>
از انقلابیون گذشته تا دیکتاتورهای امروز آغاز دوره جدیدی را نظاره میکنیم که تجربه دو جنگ جهانی، چهل سال جنگ سرد، بیست سال دوره آگاهی بیواسطه و تجربه دیکتاتوریهای مذهبی، ایدولوژیکی، نتیجه نظامهای جمهوری و سلطنتی را در کولهبار خود دارد. هدف نهائی این روند روزافزون را در کوتاه مدت رسیدن به جامعهای آزاد با اندیشه های پویا و فراوان میتواند تعریف کرد که انسان در مرکزیت آن قرار خواهد داشت. بهترین راه برای رسیدن به این هدف را برقراری "لیبرال دموکراسی" نامیدهاند. در لیبرال دموکراسی اندیشههای متفاوت با گفتگو از قالب مطلقگرای خود خارج میشوند و رواداری رمز موفقیت جوامع برای رسیدن به جامعه مدنی خواهد بود. >>>
فدوی به دیکتاتوران گرامی خاورمیانه، از سیدعلی(ع) تا بن علی(ع) و قذافی و ... پیشنهاد می کند که منطقه ی زیبا و خوش آب و هوائی از هر نقطه از جهان را که می خواهند، بطریقه ی دانگی یا مشاع خریداری فرموده و به آن منطقه، نقل مکان فرمایند. مثل فدوی هم که بعون الله مشکل مالی ندارند که ناگزیر شوند بروند "بر درِ ارباب بی ُمرّوت دنیا " و تقاضای وام کنند، چرا که خودشان بانک اند!.. پیشنهاد فدوی، ویژگی های مثبت دیگری نیز البته دارد؛ از جمله اینکه چون همگی بحمدالله دیکتاتور و لذا مسلمانند، جامعه ای که تشکیل خواهند داد، لامحاله یک "جامعه ی بی طبقه ی توحیدی " خواهد بود. یعنی، همان چیزی که مدت ها دنبالش بودند که به مردم تنقیه کنند. >>>
استفاده از انرژی هسته ای در ايران
جدائی ها و اتحادهائی همه اسلامی؟!
تقاضای کمک حسن داعی از مردم(پيام ويدئوئی)>>>
|
مشائی: محمود ديدی حزب توده حساب همه شون رو يکجا رسيده؟محمود: يعنی چی؟ چه جوری؟ مشائی: نخوندی؟ نوشته «سکولارهای سبز» رو مشائی راه انداخته و جفتی قراره رضا پهلوی رو شاه کنن؟ محمود: راست ميگی؟ کجا؟ مشائی: تو سايت شون؛ اينجا>>> محمود: اينکه ممکنه تو انتخابات آينده به نفع ما نموم بشه. مشائی: ده همين ديگه. حرب توده زده تو خال. اما من فکر می کنم حالا که آوردن منشور کورش نگرفته، تو بهتره بذاری آخوندا منو بگيرين و به جرم ارتباط با سکولارهای سبز محاکمه کنين. محمود: بابا تو ديگه کی هستی؟ نکنه اون هفت ميليون دلار پريروز رو هم می خواستی بدی به توده ای ها. مشائی: حيف پول. اونا سلف سرويس کار می کنن. فعلاً افتادن تو مالوندن سکولارها... تو کاريت نباشه. برو دنبال اينکه اتمت رو بسازی.
«دولت در تبعید» با لفطره بد نمی تواند باشد. شما می گویید وجودش جنبش سبز را تضعیف می کند بی آنکه هیچ فاکتی برای این ادعا داشته باشید. كجای این کار ایراد دارد که از تجربیات ایرانیان خارج از کشور مدلی برای ادارهء کشور ارائه گردد؟ بد بود، می اندازند دور، و یا اینکه اصلاحش می کنند. چنین دولتی در تبعید می تواند وحشت آشکار ایرانیان داخل و خارج را از شرایط فردای فرو ریزی جمهوری اسلامی کم تر سازد. اگر این آلترناتیو ممکن، بتواند یکی دو دولت را حامی خود سازد بهتر است یا اینکه شما قلم به دست منتظر ظهور معجزه در ایران شوید؟>>>
نامهء سرگشاده ای به آقای محمدامينی رسیدن به اين نقطه که طرحی عنوان شود تا از طریق آن ایرانیان ساکن خارج کشور بتوانند، هم از سوی خود و هم به نمایندگی سمبلیک از سوی مردم در بند ایران، طی یک وزن کشی سیاسی، افرادی را انتخاب نمایند تا اهداف و صدای آنان را به گوش جهانیان برسانند چیزی جز تبلور سازمان یافتگی و بلوغ تمامی آن زجر و شکنجه ها و خواسته های بر حق مردم ایران نیست؛ خواسته ای که طی آن حتی اشخاص و افراد مورد نظر و تایید شما ـ که تا کنون همدلی و همراهی و همکاری نکرده اند ـ نیز می توانند در ادارهء امور کشور شرکت کنند. در این رابطه من یک قدم از شما فراتر برمی دارم و از دیر جنبیدن روشنفکران و رهبران سیاسی مخالف واقعی رژیم ضد بشری حاکم در ایران انتقاد می کنم، بدلیل سهل انگاری در طول تمامی این سال ها در ایجاد یک اتحاد فراگير علیه ظالمین حاکم بر ایران و بابت بی عملی در برابر تمامی زجرها و دردهائی که بر این ملت رفته است. >>>
و اتحاد برای دموکراسی وحقوق بشر در شرایط کنونی این سوال اساسی مطرح می شود: آیا باید در وضعیت غیر متعارف کنونی از وحشت تکرار ناسازه های تاریخی از مسئولیت اتحاد و همبستگی ملی بین ایرانیان صرفنظر کرد، دست روی دست گذاشت و نظاره گر ویرانی و تکه پاره شدن کشور شد؟! همبستگی و اتحاد ملی بین تمام ایرانیان مسیری است برای پایان دادن به این معضلات ملی، توافق ملی بر سر آزادی، دموکراسی و حقوق بشر، قوانینی بر کشورحاکم شود که در پس از نظام استبداد جمهوری اسلامی منافع تمام مردم کشور رامورد حمایت قراردهد. این مقطع تاریخ پایان استبداد در ایران را رقم خواهد زد و اتحاد و همبستگی با تمام زوایای تاریک و روشن عرصه سیاسی و اجتماعی کشور، میدانی است برای آزمون تاریخی دیگر، اما این بار با دیدی ژرفتر نسبت به تمام تحولات ملی، منطقه ای و بین المللی. >>>
آقای کدیور به هنگام بزرگ سازی منبری ِ آیت الله منتظری از حضار می پرسد آیا کسی سکولاری سراغ دارد که در حد آیت الله منتظری پایبند حقوق بشر باشد؟ و پاسخ به این سؤال که نشان ازکینه ی طبیعی و قابل فهم آقای کدیور به سکولارها و سکولاریسم دارد، به گمان من منفی ست . اگر سکولاری در حد آیت الله منتظری به حقوق بشر وفادار باشد دیگر سکولار نیست ! وانگهی اصلن مقایسه سکولار ها با آیت الله منتظری، شخصیتی که نظریه پرداز " ولایت فقیه " در حکومت اسلامی بود، مقایسه ای ناسنجیده و نارواست .>>>
پیرو حوادث اخیر در کشورهای خاورمیانه و شمال افریقا یکبار دیگر مبحث ناسازگاری اسلام سنتی با دمکراسی مطرح شده است... در اينجا با خلاصهای از نقطه نظرهای پروفسور برنارد لوئیس که در این هفته در روزنامه وال استریت جورنال انتشار یافته است آغاز میکنیم. این مصاحبه در دانشگاه پرینستون انجام گرفته است. «کار از کجا از خراب شد؟» این عنوان جنجالی کتاب تاریخدان سرشناس نود و پنج ساله، برنارد لوئیس در مورد اُفول دنیای اسلام است. این کتاب در زمان حملات تروریستی یازدهم سپتامبر دو هزار و یک در دست چاپ بود. >>>>>>
|
ایمان العبیدی این زن شجاع و وکیل بیباک که مرگ را بر پوشش و کتمان حقیقت ترجیح داد و ازخود در برابر وحشیگران امنیتی قذافی دفاع کرد. درک و بینش امنیتیها از زن همانند رهبرشان است که با حفاظت خویش توسط گروهی از زنان ادعا و تفاخر به جهانیان بفروشد واینرا نشان احترام به زنان و منزلت آنان عنوان کند. اینجا است که ایمان العبیدی دروغ گوئی و ریاکاری قذافی و باند او را افشا میسازد. در اینجا است که ایمان العبیدی حقیقت را به جهان نشان میدهد با وجود تلاش ماموران امنیتی قذافی از آنچه در دست داشته وبا همه قدرت و توان خویش صدای او را خفه کنند.>>>
حقوق بدست آمده، همیشه در معرض خطر است شرح ملاقات با وزیر امور زنان تونس سقوط رژیم بن علی در تونس، موجب شد پس از سالها ساختار حکومت این کشور تغییر کند. با اینکه تونس این روزها دولتی موقت دارد، جایگاه وزارت امور زنان همچنان حفظ شده و یکی از دو وزیر زن در دولت، مسوولیت این وزارتخانه را بر عهده دارد، با این وجود پس از سالها فمینیسم حکومتی در زمان بن علی، دولت موقت با چالشهای زیادی در زمینهء زنان روبرو است. اواخر مارس سال جاری میلادی جمعی از فعالان حقوق زنان، حقوق کارگری و چند روزنامهنگار، تصمیم گرفتیم خود به تونس سفر کنیم و وزش نسیم آزادی را در میان ملتی که انقلاب کرده است حس کنیم. در طول این پنجاه ساعت اقامت در تونس، با چندین فعال حقوق زنان دیدار کردیم. ملاقات با لیلیا لبیدی، وزیر امور زنان تونس در روز 31 مارس بخشی از این سفر بود.>>>
زندانيان سياسی زن همچنان در بند قرنطينه اوين نگه داری می شوند کمتر کسی تصور می کرد که نگهداری زندانيان سياسی زن در يکی از قرنطينه های زندان اوين با نام «متادون» ماه ها به طول انجامد و اين زندانيان بدون کوچکترين امکانات رفاهی و در چنين شرايط دشواری اين همه مدت در اين بند بمانند. اما آنها ماه هاست که در اين بند هستند و انگار هم برای مسوولان، هم برای رسانه ها و هم برای فعالان حقوق بشر شرايط غيرعادی زندانيان سياسی زن کم کم عادی شده است اما برای خود اين زندانيان اين شرايط هرگز عادی نشده و هر چه می گذرد تحمل اش سخت تر می شود. اين زندانيان به قول خودشان دچار يک نوع بی عملی و رخوت در شرايط بسته اين بند شده اند و فرياد اعتراض شان هم در اين مدت به جايی نرسيده است و همچنان بيش از بيست زندانی زن در يک فضای سی متری نگه داری می شوند و سلامت شان هر روز بيشتر از روز پيش به خطر می افتد.>>>
اصول و تعهدات مورد مجادله جنسیتی و میراث جمهوری دمکراتیک آلمان اگر وضعیت زنان را صرفا از منظر اقتصاد اجتماعی مورد ارزیابی قرار دهیم، این پرتره از اتحاد مجدد دو آلمان ( با توجه به مسکوت گذاردن این مساله که چارچوب های اجتماعی، فرهنگی و ایدئولوژیکی آلمان شرقی پاک شده و به جای آن چارچوب های اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی کاپیتالیستی غربی جایگزین شده است) بجا به نظر می رسد. در عمل اما، کارشناسان و متخصصان موکداً اتحاد مجدد را همچون یک شوک، و به ویژه برای زنان، همچون یک شکست غیرقابل جبران توصیف کرده و اعلام می کنند که زنان بازندهء اتحاد مجدد آلمان هستند.>>>
در اثنای پیروزی انقلاباسلامی سال پنجاه و هفت چرخشی غیرمترقبه در شعارهای بعضی از روحانیون و نیروهای سیاسیمذهبی ایران نسبت به زنان حادث شد. دوراندیشان و صاحبان فکر و قلم، دلیل غایی و اعلام نشدهی این چرخش را «اقتضائات حکمرانی بر تودهی مردم» تفسیر کردند. این چرخش ناگهانی حتی گروههای نواندیش شیعه مذهب را هم شامل گردید که مشخصاَ در سال چهل و يک شمسی همپای روحانیون با تصویب «حق رأی زنان» شدیداَ مخالف بودند. آیا معنا و مفهوم این چرخش در شعارها و طرز فکر آنان حاوی این پیام است که نیروهای ایدئولوژیک، بنیادگرا و سیاسی مذهبیها ــ که پیش از انقلاب، مخالف حقوق و آزادی زنان بودند ــ اگر به قدرت سیاسی دست یابند تحت تأثیر اقتضائات حکمرانی (و احساس مسئولیت نسبت به توده مردم)، سر عقل میآیند و از مخالفت با حقوق برابر زنان، دست میکشند؟ >>>
در دیزی بازاست حیای گربه کجاست در دیزی دمکراسی کشورهای غربی گرچه به روی سیل اصلاح طلبان تازه از راه رسیده در خارج از کشور بدون محدودیت، بی هیچ پرسش و پاسخ و گفت وشنید دمکراتیک گشوده گشت، اما بخشی از همین جماعت در گوش های خود را به روی گفتمان دمکراتیک محکم بسته و حاضربه کشیدن پنبه یکسویه نگری و فرصت طلبی از گوش های خود نیستند. بخشی از آنان نشان دادند که تاب تحمل حرکت یا نظری که در چارچوب انحصار طلبانهء آنها نباشد را نداشته و حتی آن را با روش های مختلف سانسور می کنند. بعضی ازاین "از ما بهتران" با وجود اقامت اهدایی دول غربی و دریافت مزایایی که توجیه آن آسان نیست، قصد آموختن اندکی مدارا از میزبانان خود را نیز ندارند.>>>
حقوق بشر شله زرد نذری نیست که تنها برای دوست و آشنا بفرستیم میگفتند سکوت علامت رضا است. گاهی سکوت از ترس نیز حکایت دارد. زمان نشان خواهد داد که سکوت «شورای هماهنگی راه سبز امید» در مقابل حملات ارتش عراق به شهرک اشرف و کشته شدن سه یا دوازده یا سی و سه نفر از هواداران سازمان مجاهدین خلق و زخمی شدن دهها نفر چه معنائی دارد. گویا یکی از چهرههای نامدار و متفکر «سبز» در مجلسی خصوصی گفته است: «خوب شد لت و پارشان کردند». امیدوارم این نقل قول از این شخص صحت نداشته باشد در غیر این صورت آنچه سبزهای این چنینی میتوانند برای ما به ارمغان بیاورند بهتر از آنچه داریم نخواهد بود. از آقای امیر ارجمند، تنها عضو غیر مخفی این شورا که زمانی گویا حقوق بشر تدریس میکرده است، البته انتظار بیش از این بود. انتظار میرفت در رابطه با کشته شدن عدهای بی سلاح، به دست ارتشی تا دندان مسلح سکوت نکند و حداقل در بیانیهای انتقادی نسبت به سازمان مجاهدین خلق و رهبری آن و سیاستهایشان در گذشته و حال، از حقوق انسانی ساکنین اشرف دفاع کرده و از دولت عراق انتقاد کند. البته ما «خارج نشینان»، «لائیکها» و «غیر خودیها» با این سکوتها آشنایی داریم و جای تعجب آنچنانی نیست. جوانان کرد و بلوچ یا هواداران مجاهدین سالهاست در ایران اعدام میشوند و صدایی از این آقایان بلند نمیشود. بسیاری از مخالفان امروزی ولی فقیه، در زمان اعدامهای دههء شصت و سالهای بعد از آن صاحب منصب و مقامی بودند و آنزمان و بعد از آن سکوت اختیار کردند. همین آقایان اما زمانیکه یکی از دوستان «خودی» شان چند روزی را در اوین میهمان بود آنچنان داد و فغانی راه میانداختند که بیا و ببین. البته ما «غیرخودی»ها بهدرستی در این داد و فغان ها همراه میشدیم و همراه هستیم چون معتقدیم حقوق انسانی شله زرد نذری نیست که تنها برای دوست و آشنا فرستاد و دیگران را از آن محروم ساخت. ترس میتواند دلیل دیگری برای این سکوت شرم آور باشد. ترس دفاع از حقوق دیگران و غیر خودیها تنها از ضعف نشانه دارد. سبز دیگری، از همکاران سابق ستاد انتخاباتی جناب کروبی، روز گذشته میگفت «حمله به اشرف از مجاهدین قهرمان خواهد ساخت و بنابراین باید از گسترش اخبار این واقعه جلوگیری بهعمل آورد تا مردم در داخل ایران از ابعاد واقعی آن خبردار نشوند و دلشان به حال مجاهدین نسوزد و نگاهشان به این سازمان مثبت نشود». تحلیلی خطرناک که نه تنها مردم ایران را …هائی میپندارد که انتخابشان تنها بر شمار قربانیان استوار است، بلکه مبنای اکثریت شدن و حکومت کردن را کتمان حقیقت و دروغ میداند.
برای پيروزیِ چه برنامه ای تلاش می کنيم؟ آمريکا در تمام تاريخ خود يک بار انقلاب کرد و يک بار هم جنگ داخلی. در همين کنار آمريکا در کشور مکزيک بارها انقلاب و جنگ داخلی شده است و در هر شهر آن کشور پر است از خيابانهايی که "انقلاب" نامگذاری شده است. مهم انقلاب کردن نيست. مهم رسيدن به اهدافی است که مد نظر ما هستند. کانت ترجيح می داد اهداف ترقی خواهانه خود را از راه اصلاحات کسب کند، اما وقتی انقلاب به آن اهداف دست يافت از انقلاب دفاع کرد. اميدوارم پس از بيش از sd سال تلاش، بجاي آنکه آن درس ها را دقيقاً مرور کنيم و برنامه هايی را دنبال کنيم که به روشنی راه رسيدن به اهداف ما ست، دوباره با پيش گرفتن راهی که به آن اهداف نمي رسد، پس از شکست و نرسيدن به انتظارات خود، نيائيم و بگوئيم از ماست که بر ماست؛ که اگرچه درست گفته ايم اما چه فايده؟!>>>
رقابت با «جنبش سبز» بدترين ارمغان ما برونيان خواهد بود! پرسش ما )هواداران مشروطه پادشاهی( از شاهزاده به حضور وی در کنگره ها و نشست ها و تشکيلاتی که به قصد و نيت جمع کردن ايرانيان زير يک چتر جهت ايجاد آلترناتيو تحت عناوينی چون شورای رهبری، دولت در تبعيد و عناوين دهن پرکن ديگری از اين دست بر می گردد. امروزه هر اکابر رفته ای می داند که آلترناتيو سازی در خارج فقط می تواند در خدمت نيروهای بيگانه قرار گرفته و ابزاری در خدمت تجزيه کشور و تضعيف جنبش مدنی و سبز ايران باشد. آيا درک اين امر مهم و حياتی خارج از توان و ظرفيت ذهنی شاهزاده است؟ و يا اينکه رسيدن به قدرت به هروسيله چنان روح و روان وی را تسخير کرده است که نمی داند با حضور و حمايت خود از چنين پروژه هايی از پيش ورشکسته عملا گام در نابودی اعتبار خود برداشته و دانسته و نداسته آب به آسياب رژيم اسلامی می ريزد. به نظر می رسد درک ايشان و حلقه پيرامونی وی از جنبش سبز از جنس ديگری است. گويا جان مايه و گوهر اين جنبش را وی درنيافته اند. جمع آوردن عده ای در زير يک سقف به اميد هدايت ملت ايران و فراخوان دادن برای تشکيل آلترناتيو و شورای رهبری اصولا با ماهيت جنبش سبز همخوانی ندارد. بستن شال سبز سخن از سبز گفتن دليل درک و فهم ماهيت تحولات ايران و همراهی با جنبش اجتماعی عظيم و سبز ملت ايران نيست. آنان که در پی ولايت و قيموميت مردم ايرانند بيش از همه از اين جنبش به دورند.>>>
کاری از نيک آهنگ کوثر
|
© 2007 ـ New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fax: 509-352-963 |