کاری از مانا نيستانی
گبر و مجوس و جهود و ترسا؛
در آینهی شعر پارسی
محمود کوير
پرسش من این است که در سرزمینی که هخامنشیان نشان آزادگی دینی و مدارا
و مهر بودند و اشکانیان دولتی آزاد بنا نهاده و پانصد سال با تمام
ادیان و مذاهب در آزادگی و دوستی و مهر به سر برده بودند، چگونه
کشتار پیروان آیین های دیگر نیز به کارنامهی ما افزوده شد و دایره
تنگ نظری و نادانی تنگتر و تنگتر گردید!
کافر،
ملحد، قرمطی،
زندیق، گبر، جهود،
بهایی، بابی،
حیدری، نعمتی،
مانوی، مزدکی،
حروفی، نقطوی،
اسماعیلی، دهری،
و...
آیا به راستی انبوه آدمیانی را که کشتار
کرده و آوراه کرده و رانده و زده ایم و با این نامها به آنها هر
ستمی را روا داشتهایم، کجایی و فرزندان کدام خاک بودهاند؟>>>
بختیار
رفت، مرامش زنده است
تقی مختار
هر آنچه گفت را به حساب توطئهء
«خارجی» و «دربار استبدادی» گذاشتند و کمترین مجالی به سیاستمدار
خوش
اندیش و شجاعی که آمده بود تا آرزوهای دیرین و تاریخی ملت را
برآورد ندادند و رفتاری با او کردند که پیش از آن در تاریخ ایران
و در رابطه با نخستوزیران کشور سابقه نداشت. روشنفکران یکسره بر
او تاختند و حتی قلم به فحاشی علیه او آلودند، سیاستمداران بر او
پشت کردند و در عوض به سپاه جهل و ارتجاع پیوستند، روزنامه
نگاران سیاست
زده به تاسی از رهبران احزاب، سازمانها و گروههای سیاسی مختلفی
که به آنها وابستگی داشتند در برابر او ایستادند و با خبرهای جعلی
و مقالات غرضآلود سکهء
یک پولش کردند تا مبادا صدایش به گوش مردم برسد و سخن
اش
بر دلها بنشیند و مجالی یابد برای کنترل و سپس تغییر اوضاع به نفع
آزادی، عدالت و مردمسالاری، زیرا که این واژهها در آن روزهای
توفانی و در میانهء
آن سیلی که میکوبید و میروبید و همه چیز را با خود میبرد کلمات
و واژههایی بودند «لیبرالیستی» که در فرهنگ انقلاب اسلامی به
دشنام تعبیر شده بود.>>>
خلاء گفتمانی جنبش دانشجویی
عباس حکیم زاده
فعاليتهای دانشجويی ذيل چتر گفتمانی گذشته قابل تعريف و تداوم
نيست. اما از سوی ديگر فعاليتهای دانشجويی هنوز محمل جديد و
مناسبی برای بازتعريف خود در فضای جديد حاکم نيافته است. اگر تا
ديروز با کنترل هزينه و به امید همراه کردن فعالان منتقد سياسی و
مردم عادی، دانشجويان شعلهء اعتراضات و پيگيری مطالبات را در داخل
دانشگاه روشن نگه میداشتند، امروز هم اين هدف تا حد زيادی برآورده
شده است و هم فضای دانشگاه به کلی دگرگون شده و هزينهء فعاليت
دانشجويی به شدت بالا رفته است. اگر تا ديروز تصور بر اين بود که
اگر اين آرمان محقق شود به اهداف و آرمانهای ديگری چون برقرار
دموکراسی در ايران و رعايت حقوق همگانی مسافت چندانی باقی
نمیماند، امروز اين اشتباه محاسبه و تحليل در عمل خود را نشان
داده است. جنبش دانشجويی از سويی رسالت خود را پايان يافته
نمیداند، اما از سوی ديگر نمیداند با چه تحليلی، تحت چه
گفتمانی و با اتخاذ چه استراتژیها و تاکتيکهايی بايد فعاليتهای
خود را بازتعريف و دوباره سازماندهی کند.>>>
تاملی بر رویکردهای پست مدرن، در نقد ناسیونالیسم
از
وبلاگ تخصصی ناسیونالیسم - ارگان دانشجویان
ناسیونالیست
کسانی که از نظرگاه پست مدرنیسم به مصاف و نقد ناسیونالیسم می آیند
تا با نفی یک مقوله
(یعنی ملی گرایی)، قومیت گرایی را تئوریزه کنند، باید در نظر
داشته باشند که بسیار بسیط و ساده انگارانه خواهد بود اگر انتظار
پذیرش آن را از سوی سایر صاحب نظران داشته باشند. عقلانی نیست که
بپذیریم فردی،
در نفی یک مقوله،
از
يک
گفتمان (پست مدرنیسم) استفادهء ابزاری و موقتی نماید و هنگام اثبات چیزی به همان
صورت
نفی شده (مثلاً،
ملت سازی) آن انتقاد ها را نسبت به اندیشه های خود وارد نداند و یا متعرض آن نشود.
در عين حال،
نظریه پردازان
«گروه
های نفرت»
به
هنگام نفی
«ناسیونالیسم
ایرانی»
آن را متهم به شوونیسم
و نژادپرستی و یا تحقیر دیگران می کنند ولی هنگام دفاع از آنچه آن
را «ملت خودی» می نامند نه تنها رویکرد ذات گرایانه به مقولهء
ناسیونالیسم دارند بلکه خود، ردای نژادپرستی و تحقیر دیگری بر تن
می کنند.>>>
پایان درک سنتی از تصور مهندسی سیاست
اردشیر زارعی قنواتی
به عکس تصور سیاستمداران، کارشناسان و تحلیلگرانی که در
اتاق های دربسته و با ذهنیت از پیش شکل گرفته،
بدون درک تغییرات تازه در چارچوب های نگرش انتزاعی به چنین
موضوعاتی نگاه می کنند، هم اکنون بر اساس الزامات تاریخی و واقعیات
عینی می بایست به استقبال تحولات جدید رفت. دورانی که آغاز شده است
در واقع پایان دورانی خواهد بود که سیاست در چارچوب ایده آل ها و
اهداف حداکثری بر اساس یک توازن قدرت گمراه کننده، تعیین و تبیین
می شد. ترسیم نقشه های جدید به همین دلیل بیش از آنچه بر فورماسیون
های مهندسی شدهء
قبلی استوار باشد بر یک سیستم و فورماسیون ژلاتینی در وضعیت پیش
بینی نشده به طور هم زمان مهندسی و به اجراء گذاشته خواهد شد.
>>>
مهندس آلزايمر می گيرد
حمیدرضا رحیمی
فدوی نمی داند که برادر مهندس الاسلام والمسلمین دامت تحریکاته را،
چه پیش آمده که ناگهان نگران استکبار جهانی عموماًً، و"روباه پیر"
خصوصاً شده، و بنقل از ایسنا فرموده است:
«نگران اين هستيم كه يك انفجار اجتماعي در غرب رخ دهد و كسي نتواند
آن را كنترل كند!..» وی که، افزون بر بیماری های رایج مؤمنین،
کثرالله امثالهم، به آلزایمر لاعلاج اسلامی نیز شدیداً مبتلا ست، و
مساعی حیرت انگیز برادران حکومتی در مبارزه ی صمیمانه با ملت ایران
سابق، که در سال 88 به فتوای اعلیحضرت العظما بن علی(ع) خامنه ای
دام الذله صورت گرفت را، بکلی از یاد برده، در این ارتباط افزوده
است: «اینگونه رفتارهای وحشیانه با مردم مطلقاً قابل قبول نیست و
باید امروز دولتمردان این کشورها صدای مردم خود را بشنوند! و
اجازهء دخالت مردم را در امور اصلی جامعه بدهند!..»
>>>