فهرست مقالات    |   صفحات اول   |   دربارهء سکولاريسم نو    |   دربارهء نشريهء ما |    تماس    |   جستجو    |    فيلترشکن    English Section  

فهرست آرشيوها:  جمعه گردی ها  |   کارنامهء اتحاد    |   رهبری اصلاح طلبان در خارج  |   سکولارهای زندانی   |    گفتگوهای اختصاصی  |   عکس و کاريکاتور  |   عکس و مکث  |  کوتاه و گويا  |   نامه ها

سال چهارم ـ  شماره 1044 ـ  دوشنبه 24 مرداد 1390 ـ  15 آگوست 2011

شماره 1043 ـ  جمعه 21 مرداد 1390 ـ  12 آگوست 2011

پيوندها

کاری از مانا نيستانی

گبر و مجوس و جهود و ترسا؛ در آینه‌ی شعر پارسی

محمود کوير

پرسش من این است که در سرزمینی که هخامنشیان نشان آزادگی دینی و مدارا و مهر بودند و اشکانیان دولتی آزاد بنا نهاده و پانصد سال با تمام ادیان و مذاهب در آزادگی و دوستی و مهر به سر برده بودند، چگونه کشتار پیروان آیین های دیگر نیز به کارنامه‌ی ما افزوده شد و دایره تنگ نظری و نادانی تنگتر و تنگتر گردید! کافر، ملحد، قرمطی، زندیق، گبر، جهود، بهایی، بابی، حیدری، نعمتی، مانوی، مزدکی، حروفی، نقطوی، اسماعیلی، دهری، و... آیا به راستی انبوه آدمیانی را که کشتار کرده و آوراه کرده و رانده و زده ایم و با این نام‌ها به آن‌ها هر ستمی را روا داشته‌ایم، کجایی و فرزندان کدام خاک بوده‌اند؟>>>

بختیار رفت، مرامش زنده است

تقی مختار

هر آنچه گفت را به حساب توطئهء «خارجی» و «دربار استبدادی» گذاشتند و کمترین مجالی به سیاستمدار خوش ‌اندیش و شجاعی که آمده بود تا آرزوهای دیرین و تاریخی ملت را بر‌آورد ندادند و رفتاری با او کردند که پیش از آن در تاریخ ایران و در رابطه با نخست‌وزیران کشور سابقه نداشت. روشنفکران یکسره بر او تاختند و حتی قلم به فحاشی علیه او آلودند، سیاستمداران بر او پشت کردند و در عوض به سپاه جهل و ارتجاع پیوستند، روزنامه ‌نگاران سیاست‌ زده به تاسی از رهبران احزاب، سازمان‌ها و گروه‌های سیاسی مختلفی که به آن‌ها وابستگی داشتند در برابر او ایستادند و با خبرهای جعلی و مقالات غرض‌آلود سکهء یک پولش کردند تا مبادا صدایش به گوش مردم برسد و سخن اش بر دل‌ها بنشیند و مجالی یابد برای کنترل و سپس تغییر اوضاع به نفع آزادی، عدالت و مردم‌سالاری، زیرا که این واژه‌ها در آن روزهای توفانی و در میانهء آن سیلی که می‌کوبید و می‌روبید و همه چیز را با خود می‌برد کلمات و واژه‌هایی بودند «لیبرالیستی» که در فرهنگ انقلاب اسلامی به دشنام تعبیر شده بود.>>>

خلاء گفتمانی جنبش دانشجویی

عباس حکیم زاده

فعاليت‌های دانشجويی ذيل چتر گفتمانی گذشته قابل تعريف و تداوم نيست. اما از سوی ديگر فعاليت‌های دانشجويی هنوز محمل جديد و مناسبی برای بازتعريف خود در فضای جديد حاکم نيافته است. اگر تا ديروز با کنترل هزينه و به امی‌د همراه کردن فعالان منتقد سياسی و مردم عادی، دانشجويان شعلهء اعتراضات و پيگيری مطالبات را در داخل دانشگاه روشن نگه می‌داشتند، امروز هم اين هدف تا حد زيادی برآورده شده است و هم فضای دانشگاه به کلی دگرگون شده و هزينهء فعاليت دانشجويی به شدت بالا رفته است. اگر تا ديروز تصور بر اين بود که اگر اين آرمان محقق شود به اهداف و آرمان‌های ديگری چون برقرار دموکراسی در ايران و رعايت حقوق همگانی مسافت چندانی باقی نمی‌‌ماند، امروز اين اشتباه محاسبه و تحليل در عمل خود را نشان داده است. جنبش دانشجويی از سويی رسالت خود را پايان يافته نمی‌‌داند، اما از سوی ديگر نمی‌‌داند با چه تحليلی، تحت چه گفتمانی و با اتخاذ چه استراتژی‌ها و تاکتيک‌هايی بايد فعاليت‌های خود را بازتعريف و دوباره سازماندهی کند.>>>

تاملی بر رویکردهای پست مدرن، در نقد ناسیونالیسم

از وبلاگ تخصصی ناسیونالیسم - ارگان دانشجویان ناسیونالیست

کسانی که از نظرگاه پست مدرنیسم به مصاف و نقد ناسیونالیسم می آیند تا با نفی یک مقوله (یعنی ملی گرایی)،  قومیت گرایی را تئوریزه کنند، باید در نظر داشته باشند که بسیار بسیط و ساده انگارانه خواهد بود اگر انتظار پذیرش آن را از سوی سایر صاحب نظران داشته باشند. عقلانی نیست که بپذیریم فردی، در نفی یک مقوله، از يک گفتمان (پست مدرنیسم) استفادهء ابزاری و موقتی نماید و هنگام اثبات چیزی به همان صورت نفی شده (مثلاً، ملت سازی) آن انتقاد ها را نسبت به اندیشه های خود وارد نداند و یا متعرض آن نشود. در عين حال، نظریه پردازان «گروه های نفرت» به هنگام نفی «ناسیونالیسم ایرانی» آن را متهم به شوونیسم و نژادپرستی و یا تحقیر دیگران می کنند ولی هنگام دفاع از آنچه آن را «ملت خودی» می نامند نه تنها رویکرد ذات گرایانه به مقولهء ناسیونالیسم دارند بلکه خود، ردای نژادپرستی و تحقیر دیگری بر تن می کنند.>>>

پایان درک سنتی از تصور مهندسی سیاست

اردشیر زارعی قنواتی

به عکس تصور سیاستمداران، کارشناسان و تحلیلگرانی که در اتاق های دربسته و با ذهنیت از پیش شکل گرفته، بدون درک تغییرات تازه در چارچوب های نگرش انتزاعی به چنین موضوعاتی نگاه می کنند، هم اکنون بر اساس الزامات تاریخی و واقعیات عینی می بایست به استقبال تحولات جدید رفت. دورانی که آغاز شده است در واقع پایان دورانی خواهد بود که سیاست در چارچوب ایده آل ها و اهداف حداکثری بر اساس یک توازن قدرت گمراه کننده، تعیین و تبیین می شد. ترسیم نقشه های جدید به همین دلیل بیش از آنچه بر فورماسیون های مهندسی شدهء قبلی استوار باشد بر یک سیستم و فورماسیون ژلاتینی در وضعیت پیش بینی نشده به طور هم زمان مهندسی و به اجراء گذاشته خواهد شد.>>>

مهندس آلزايمر می گيرد

حمیدرضا رحیمی

فدوی نمی داند که برادر مهندس الاسلام والمسلمین دامت تحریکاته را، چه پیش آمده که ناگهان نگران استکبار جهانی عموماًً، و"روباه پیر" خصوصاً  شده، و بنقل از ایسنا فرموده است: «نگران اين هستيم كه يك انفجار اجتماعي در غرب رخ دهد و كسي نتواند آن را كنترل كند!..» وی که، افزون بر بیماری های رایج مؤمنین، کثرالله امثالهم، به آلزایمر لاعلاج اسلامی نیز شدیداً مبتلا ست، و مساعی حیرت انگیز برادران حکومتی در مبارزه ی صمیمانه با ملت ایران سابق، که در سال 88 به فتوای اعلیحضرت  العظما بن علی(ع) خامنه ای دام الذله صورت گرفت را، بکلی از یاد برده، در این ارتباط افزوده است: «این‌گونه رفتارهای وحشیانه با مردم مطلقاً قابل قبول نیست و باید امروز دولتمردان این کشورها صدای مردم خود را بشنوند! و اجازهء دخالت مردم را در امور اصلی جامعه بدهند!..»>>>

زنده باد انقلاب شکوهمند اسلامی انگلستان!

ف.م.سخن

لندن شلوغ شد. امت مسلمان لندن که از تبهکاری های رژیم سلطنتی انگلستان و آن زَنَکْ الیزابت و شوهر عیاش اش فیلیپ جان شان به لب رسیده است به خیابان ها ریختند و شعار مرگ بر الیزابت، مرگ بر نظام پادشاهی سر دادند. من دقیقا خبر دارم که مستضعفان انگلستان، رساله ی آیت الله العظمی امام خامنه ای رهبر مسلمانان جهان را مثل ورق زر می برند تا با آداب طهارت و جماع و استبراء و خارج کردن بقایای بول از مجرای مربوطه آشنا شوند تا بعد از این که انقلاب شکوهمند اسلامی به سلامتی و میمنت به پیروزی رسید و سقف کاخ باکینگهام بر سر طاغوتیان فرو ریخت، از این آداب برای رسیدن به خوشبختی استفاده کنند، چنان که ما کردیم و خوشبخت شدیم. بخصوص ورود با پای چپ به مستراح و خروج با پای راست از آن که از اهم دلایل وقوع انقلاب شکوهمند اسلامی در لندن می باشد، توسط مخالفان نظام سلطنتی به عنوان نقطه ی کلیدی در نظر گرفته شده و مردم با شتاب خیره کننده ای به سمت آن در حال حرکت اند. این جانب اگر چه عضو بسیج نبوده ام ولی اکنون اعلام آمادگی می کنم که حاضر به ثبت نام در گردان عاشورای بسیج، و اعزام به لندن می باشم تا همان طور که دهن حکومت شاهنشاهی خودمان را... ببخشید منظورم پایه های حکومت شاهنشاهی خودمان بود، باری پایه های حکومت شاهنشاهی خودمان را در سال 57 لرزاندیم و باعث فرو ریختن اش شدیم، پایه های حکومت سلطنتی انگلیس مکار را هم بلرزانیم تا بل که پرچم اسلام بر فراز کاخ باکینگهام به اهتزاز در آید...

بقيه در آرشيو

جدال میان دولت و کلیسا

مقدمهء رسالهء دکترای شاپور بختیار ـ 1945

سايت بی.بی.سی

چگونه، از سویی، رنسانس با قدرتی رشد یابنده، الهام‌بخش توهم قدرتی بی‌پایان می‌شود و، از سوی دیگر، جنبش اصلاح دین، هر چند سرچشمه الهام ایده‌ای یکسره متضاد با رنسانس است، مؤمن مسیحی را به بررسی و نقد متن‌های دینی وامی‌دارد؟ مطالعهء پرزحمت و دشوار این متن‌ها با روحیهء انتقادی‌ای که بر آن حاکم است، آهسته آهسته زمینه را برای برآمدن دولت لائیک آماده می‌کند. این مطالعات میان دو قدرت (دینی و سیاسی) دره‌ای می‌گشایند که انقلاب در اعلامیه‌هایش کاری جز گشاده‌تر کردن آن نمی‌کند. در واقع، هیچ پیمان‌نامه‌ای و هیچ توافقی رشته‌های گسیخته پیوند را دوباره به هم وصل نمی‌کند. به نظر می‌رسد که قدرت سیاسی، کلیسا را ـ که قدرت دنیوی‌اش بی‌نهایت محدود شده است ـ نادیده می‌گیرد. با این حال، کلیسا خود را شکست‌خورده نمی‌شمارد.>>>

بختيار؛ شخصيت يا نماد؟

من سال ها است که وقتی به او فکر می کنم همواره به اين نتيجه می رسم که او نيز اکنون نه به يک «شخصيت تاريخی» که بصورتی شگفت انگيز به يک «نماد تاريخی» تبديل شده است و بيش از اين ها هم خواهد شد؛ چرا که، از يک منظر و نگاه تفسيری، پاره شدن گلوي او به دست دژخيمان حکومت اسلامی در لحظه ای انجام شده که انگار حکومت می خواسته، در برابر نمادی «خودی» همچون پيکر آونگ وار شيخ فضل الله، نماد ديگری را بيافريند و بنشاند تا انتقام شيخ و روحانيت همراهش از پيروزمندان مشروطيت را گرفته و دايرهء داستان را بسته باشد.>>>

(پيوند به آرشيو جمعه گردی ها)

بختیار؛ سرشتی ویژه که قدرش را ندانستیم

هومان بختیار

به گمان من، پافشاری دکتر بختیار بر اصل لائیسیته و وارد کردن این مقوله به گفتمان سیاسی ایران با ارزش ترین جنبه میراث سیاسی اوست؛ خدمتی که اگر یکسان با ملی کردن صنعت نفت نباشد، کمتر از آن نیست. نفت هر چقدر هم که به وفور در مرز و بوم ما کشف شود، عاقبت به اتمام می رسد، ولی چگونگی یک نظام سیاسی که متضمن امنیت، رفاه و سربلندی مردم باشد دغدغه ای است که تا کشوری به نام ایران برجاست، با ما خواهد بود.>>>

وقتی همه از اجرا نشدن حکم شرع خوشحال می­شوند!

اینکه در قصاص، قربانی این «اختیار» را دارد که ببخشاید و مجرم این «امکان» را دارد که بخشوده شود، نه یک «امتیاز» یا «ویژگی مثبت» قصاص و یا ترویج «عفو و بخشایش» آنگونه که جمهوری اسلامی آن را تبلیغ می‌کند، بلکه بزرگترین دهان کجی به علم حقوق و تمامی تجارب قضایی است زیرا مسئولیت احراز و اجرای «عدالت» را از شانه قوه قضاییه برداشته و به شهروند عادی منتقل می‌کند و از این راه وی را در نقصان حقوقی و جنایت قانونی شریک می‌سازد.>>>

علوم انسانی، برپایهء قرآن- شرعیات!

هوشمندی ترفندی که سعید حجاریان به کار بست در این بود که با آشنایی به وخامت بیماری "دشمن هراسی" مقام معظم رهبری "علوم انسانی" را نیز به جمع دشمنان در ذهن آشفته او افزود. در نتیجه، کمتر از دو ماه پس از محاکمه سعید حجاریان، خامنه ای در حالی که آشکار بود ویروس هراس از "علوم انسانی" تمام ذهن اش را آلوده کرده، گفت: «علوم انسانی ما بر مبادی و مبانی متعارض با مبانی قرآنی و اسلامی بنا شده است. علوم انسانی غرب، مبتنی بر جهان بینی دیگری است، مبتنی بر فهم دیگری از عالم آفرینش است و غالباً مبتنی بر نگاه مادّی است. خوب، این نگاه نگاه غلطی است، این مبنا مبنای غلطی است...»>>>

دربارهء حوض کوثر و حوران بهشتی!

حسن رجب نژاد )گيله مرد(

حضرت آيت الله شهيد عبدالحسين دستغيب؛ در يکی از کتاب هايش بنام "هزار سئوال" که از طرف سازمان انتشاراتی "ناس" منتشر شده است؛ در بارهء حوض کوثر و حوران بهشتی فرمايشاتی ميفرمايند که آدميزاد روی کله مبارکش اسفناج که چه عرض کنم چنار سبز مي شود. ايشان مي فرمايند: "طول حوض کوثر از صنعا تا بصره است". (انگار اين بنده خدا طول و عرض حوض کوثر را خودشان متر فرموده اند) و به عدد ستارگان آسمان جام در اطراف اش ميباشد که به دست حور العين پر مي شود....

بقيه در آرشيو

دربارهء فرهنگ، مليت و جنبش سبز

گفت‌وگو با داريوش آشوری

گفتگوگر: آيدا قجر

دموکراسی اساساً مال جامعه بورژوا و جامعه ای است که در آن فرديت معنادار است که در نتيجه مشارکت در قدرت سياسی معنا پيدا می کند و آدمها با رای خودشان می توانند در تعيين سياست جامعه و دولت و مملکت خود سهيم باشند و تاثير داشته باشند. اين کم و بيش در جامعه ما پيدا شده، چه در آن بخش از حوزه دينی که بيشتر مدرنيزه شده و امواج نوانديشی به آن خورده وعملا در فضای مذهبی اين پيشرفت و تغيير را می بينيم. در حوزه روشنفکری که هميشه دنبال ديکتاتوری مذهبی يا شاهنشاهی بوده هم همين طور. اين زمينهء اجتماعی وجود دارد و همين جنبش سبز، ناشی از اين زمينه است.>>>

جمهوری اسلامی در برابر معضلی به نام «حقوق بشر»

صدای آلمان

جواد لاریجانی می‌افزاید «ما نمی‌پذیریم که رسالت امر حقوق بشر تمهید جهان‌گشایی دموکراسی سکولار غرب باشد. آنها کرامت انسانی را محصول یک قرارداد می‌دانند در حالی که ما آن را ارزشی الهی می‌دانیم.» برادر او که ریاست قوه‌ی قضاییه را بر عهده دارد هفته‌ی گذشته شبیه به این سخنان را ابراز کرده بود. صادق لاریجانی دوم تیرماه گفته بود «مبانی حقوق بشر غربی قابل تحمیل نیست و نمی‌توانیم حقوق بشری که آنها از مجموع فرهنگ لیبرالی بر ما تحمیل می‌کنند، بپذیریم زیرا نظام دینی ما می‌تواند خودش، نظام حقوق بشری بر اساس مبانی خودش داشته باشد.»>>>

پیشگفتاری بر «نشیب و فروپاشی فرمانروایی ساسانی»

خشایار رُخسانی

بانو پروانهء پورشریعتی، به واژگونهء دیگر پژوهشگران نامدار باختر همانند کریستنزن (Christensen) که بر ادارهء ساختار کشورداری ساسانیان به شیوهء کُیانی (مرکزی) پافشاری می کُنند، بر این باورند که: ساختار سیاسی و دیوانی ساسانی برپایهء «پیمانگان» (confederacy) ساسانی- پارتی اداره می شده است و این شیوهء کشورداری، که در همگی دوران شاهنشاهی ساسانی پابرجا بوده، سُتونِ مُهرگانِ شاهنشاهی ساسانی را می ساخته است؛ و سازه هایی (عامل هایی) که به فروپاشی این پیمانگان دامن زده اند، شَوَهء (علت) بُنیادینِ در ناتوان شُدن شاهنشاهی نیرومند ساسانی بوده اند که در آن دوران برای سروری برجهان خیز برداشته بوده است؛ و سرانجام، از هم پاشیده شدن پیمانگانِ ساسانی- پارتی سبب شکست های پی در پی کشور ایران گشت.>>>

آزادی خواهان و آرایش نیروهای سیاسی داخلی

جواد کوروشی

از نظر آزادی خواهان و دوستداران استقلال ایران نه باند احمدی‌نژاد و نه باند خامنه‌ای هیچکدام قابل اعتماد و حمایت نیستند. دعوای آن‌ها در عمل دعوای دو گروه راهزن است که بر سر قدرت و غنائم به تاراج برده بر روی هم شمشیر می‌کشند. اما این دو باند در عین حال برای اداره ایران راه هائی متفاوت را می‌خواهند. علی خامنه‌ای می‌خواهد نظام ضد ملی و ضد مردمی ولایت فقیه را حتی تا سرحد نابودی ایران هم که باشد همیشگی کند و این نظام را صادر کند. در حالی که باند احمدی‌نژاد ظاهراً خواستار خلع ید روحانیت و فراهم کردن زمینه عادی شدن روابط ایران با دنیای خارج است.>>>

سکولارهای سبز برگزار ميکنند

آلترناتيو حکومت اسلامی چيست؟

دو سخنرانی از

اسماعيل نوری علا

ساکرامنتو ـ 21 اگوست

>>>

سايت شبکهء سکولارهای سبز>>>

دو کتاب از

اسماعيل نوری علا

مبانی سکولاريسم نو

سکولاريسم نو برای ايران

نحوهء سفارش و خريد >>>

پيوند به نسخهء رايگان اينترنتی>>>>

اعلاميهء جهانی حقوق بشر>>>

و پيوند به يک ويدئو>>>

اعلاميه ها

و ميثاق های بين المللی

حقوق خود را بيشتر بدانيد

گزيده هائی از

سخنان خمينی

رنگين کمان

برای آزادی، دموکراسی،

جمهوری و لائيسيته

===========

خبرنامهء گويا

==========

دانشجو نيوز

==========

حزب مشروطهء ايران

(ليبرال دموکرات)

==========

سايت ینياد داريوش همايون

==========

ايرانيان دات کام

===========

آژانس خبری کورش

===========

نيلگون

===========

آسمان ديلی نيوز

===========

رضا پهلوی

===========

فراتايمز

===========

مقالات سياسی

===========

ايرانسکوپ

===========

پارس ديلی نيوز

===========

مردانی نيوز

===========

خواندنیها

===========

اصغر آقا

===========

الفبا

=============

اخبار روز

===========

آينده نگری

===========

گفتگو

============

هزل (وبلاگ حميدرضا رحيمی)

===========

پيام دانشجو

وبلاگ مهندس طبرزدی

===========

وبلاگ کورش زعيم

===========

تغيير برای برابری

===========

شبکه سراسری

همکاری زنان ايرانی

===========

شبکه همبستگی

 با مبارزات زنان ايران

===========

تريبون ايران

© 2007 ـ New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fax: 509-352-9630