فهرست مقالات | صفحات اول | دربارهء سکولاريسم نو | دربارهء نشريهء ما | تماس | جستجو | فيلترشکن | English Section |
||
جمعه گردی ها | گفتگوهای اختصاصی | عکس و کاريکاتور | عکس و مکث | کوتاه و گويا |
||
پيوندها |
مطالب روزهای قبل |
سال پنجم ـ شماره 1086 ـ جمعه 11 آذر 1390 ـ 2 دسامبر 2011 |
پيوند به نسخهء رايگان اينترنتی>>>>
و پيوند به يک ويدئو>>>
=========== ========== ========== ========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== ============= =========== ============ =========== =========== =========== ===========
|
پنجمين سال انتشار سکولاريسم نو
اعلاميه بمناسبت سالگرد شانزدهم آذر، شبکهء جهانی سکولارهای سبز ايران
از جنبش دانشجوئی انتظار میرود
دو چهره و دو نوع حقوق بشرمسعود نقره کار
نگاهی به نامه محمد نوری زاد و چند نکته
برای سالگرد انتشار «سکولاریسم نو»
زنان مراکش و پیروزی اسلامیست ها: برنده اند یا بازنده؟
من نه جنگ می خواهم و نه جمهوری اسلامی!
نقدی بر این روند گفتمان مجازی جنگ
اندر طايفهء پريشانانِ ناپشيمان
چرا هنوز حکومت اسلامی نمایندهء
نظافت اصلی با حل المسائل سیار...
مصوب مجمع عمومی سازمان ملل متحد
خشونت علیه زنان در کشورهای خاورمیانه
ایران را دریابید، نظام رفتنی است!
جمعه گردی های اسماعيل نوری علا
ضرورت توقف فعالیت های هسته ای و
مرگ در بحران!
اعلام صریح مواضع اصلاح طلبان حکومتی از جانب شکوری راد فريدونی
برای قطع کمک آمریکا به اپوزیسیون
مداخلهء بشر دوستانه و مداخلات ديگر
اعراب یک ماه دیگر «تنگهء هرمز» را دور می زنند
آقای واحدی! نخیر، نمیایستیم، زیر هیچ پرچمی!
خشونت پرهيزی در سوریه جواب نداده
چرا نتوانستیم ولایت فقیه را سرنگون کنیم؟يک ويدئو از «آزادی انديشه»>>>
بگذارید این وطن دوباره وطن شود
ملاحظات گودنشين سابق
برهنگی: پورنوگرافی یا آزادی خواهی؟
مخاطرات تدوین قوانین مدنی ایران جدایی دین از قدرت و ضرورت آن در ایران امروز
|
کار مانا نيستانی شخصيت های اجتماعی و روشنفکران و سياستورزان ما، بخصوص در خارج کشور، هم اکنون در يکی از لحظات تاريخی وطن مان ايستاده اند و هر تصميم و حرکت شان جايگاه شان را در گزارش «آنکه غربال به دست از عقب کاروان می آيد» معين می سازد. بزودی زمانه خواهد گذشت، فردای ميهنمان از راه خواهد رسيد، و غربال دار گزارش خواهد داد که آن «نخاله ها»ی شريف کيستند که از روزن لحظه های ترديد و اراده به فراخنای فراموشی و بدنامی راه نبرده اند و، در چارخانهء تصميم، ماندگار خانهء نيکنامی گشته اند.>>>
هیولایی که «همه با هم» آفریدیم: الاهه بقراطبه قدرت رسیدن تروریسم، نقطه پایان بر آن نمیگذارد بلکه شکل آن را تغییر میدهد: تروریسم گروهی به تروریسم دولتی تبدیل میشود، همان گونه که فداییان اسلام شدند. حال چه اتفاقی روی داده که «فداییان اسلام» خود را موظف به از سر گرفتن فعالیت دیدهاند؟ چرا تا کنون آنها نیازی به «دفاع» از حکومت اسلامی احساس نمیکردند، حتا در دوران «اصلاحات» و حتا در روزهای خونین «فتنه»؟! زیرا اگر سران «اصلاحات» و «فتنه» از خودشان بودند، کل «جریان انحرافی» اما «عین» خودشان است و قصد راندن آنها را از دایره قدرت دارد. >>>
نویسنده مقتول آذربایجانی هنوز هم مقاله مینویسد جمعی از نویسندگان آذربایجان، با راهاندازی کمپینی در واکنش به ترور این نویسنده، برای مطبوعات و سایتهای آذربایجانی با امضای «رفیق تقی» مقاله مینویسند و بعد از مرگ وی، در چند روز اخیر دو مقاله با امضای رفیق تقی در مطبوعات و این وبسایتها منتشر شده است. آقشین یئنی سئی، نویسنده و شاعر آذربایجانی، عضو مجمع نویسندگان آذربایجان که از برپاکنندگان کمپین «رفیق تقی» است در گفتوگو با رادیوفردا گفته است: «هر کسی که دست به خون رفیق تقی زد، باید بداند که اندیشه آزاد و ادبیات با حذف فیزیکی یک یا چند نویسنده، از بین رفتنی نیست».>>>
بدتر و زشت تر از صدور فتوای ارتداد از سوی لنکرانی و اجرای آن توسط افرادی نادان و متعصب، و سپس تائید قتل توسط فرزند ایشان (محمد جواد فاضل لنکرانی)، و سرور و شادی ارگان های رسمی و غیر رسمی ج.ا.ا.، سکوت سنگین «روشنفکران»، گروه ها، سازمان ها و احزاب دمکرات و پیرو حقوق بشری است که برای هر «چیز» بیانیه می دهند و پیام می فرستند. چنین سکوتی سنگین در برابر این جنایت برای چیست؟ سیاست به کنار، کدام وجدان آگاه و بیدار اجازه می دهد که در برابراین جنایت ساکت ماند؟ چرا باید کسی را صرفاً به دلیل ابراز نظر و عقیده به قتل رساند؟ چرا حامیان و پیروان حقوق بشر و روشنفکران آزادیخواه سکوت کرده اند؟>>>
صدور فتوای مهدور الدم بودن فاقد مستند قرآنی است! گزارش بی.بی.سی از واکنش محسن کدیور محسن کدیور اسلام شناس، در واکنش به حمایت محمد جواد فاضل لنکرانی از روحانیون قم از قتل رافق تقی نویسنده آذربایجانی، صدور فتوای "مهدور الدم" بودن افراد را"فاقد هر گونه مستند قرآنی"و برخلاف "روح قرآن" دانسته است. آقای کدیور، در نامه ای خطاب به محمد جواد فاضل لنکرانی ضمن اشاره به فتوایی که چند سال پیش از سوی پدر او، آیت الله محمد فاضل لنکرانی در مهدور الدم دانستن این نویسنده آذربایجانی صادر شد، این گونه فتواها را مغایر اسلام و موجب "تشویق مومنان به نقض قانون" دانسته است.>>>
تابستان شصت و هفت، پروندهایست هنوز ناگشوده خاوران امروز مکانی است برای فراموش نکردن. آنچنان که آشويتس و داخائو نزد همهگیمان چنين مرتبتی دارد. خاوران دفنگاه پارهای از روشنفکران و فعالين سياسی ايرانی است که تنها به جهت داشتن فکر مخالف در گورهايی بینشان جای گرفتهاند. هنوز دفنگاه هزاران اعدامی ديگر بر ما دانسته نيست. در تابستان شصت و هفت اما به جهتِ ابعاد و ويژهگی جنايت، اعدامشدهگان را پس از دار زدن، با کاميونهای يخچالدار حمل گوشت بدين مکان حمل و شبانه در گورهای جمعی پنهان کردهاند>>>
در ستایش آزادی اندیشه و نکوهش ِ سرکوبگران آن! پرسیدنی است که چرا و چگونه برخی از افراد منسوب به « کانون نویسندگان»، اینک، خود، در هیأت «مفتّشان فرهنگی»، چنگ بر چهرهء حقیقت و تیغ بر دیدگان دانائی می کشند؟! چنانکه در جای دیگری نوشته ام: هیاهوهای اخیر اینان برای من یادآور ِ هیاهوی «روشنفکران»ی است که بخاطر مخالفتم با «انقلاب شکوهمند اسلامی» و خطراستیلای تازیان و نازیان، «هر گاو گند چاله دهانی، آتشفشان ِروشن خشمی شد». موضع من دربارهء جنگ با شعار «نه جنگ! نه جمهوری اسلامی! » آنچنان روشن وآشکار است که حتّی برای «اکابر خوان های کلاس سیاست» قابل درک و فهم است هرچند که برخی ازتئوریسین های انقلاب اسلامی (مانند آقای بنی صدر،گنجی و«انصار»شان) ازدرک آن عاجز و ناتوان باشند.>>>
گزارش کنفرانس روحانیت شیعه در چشم انداز تحولات ایران واحدی در بخش جمع بندی از نقطه نظرات خود گفت: «به نظر من رفتار عمومی روحانیون در سال های اخیر به گونه ای بوده که اثر گذاری ایشان بر تحولات اجتماعی و سیاسی، هیچگاه به شرایط دهه های قبل، باز نخواهد گشت اما معتقدم همچنان هم به لحاظ ایجابی و هم به لحاظ سلبی می توانند در پیشبرد اهداف ملت ایران اثر گذار باشند. بر همین اساس، اولاً وظیفه داریم عدم دسترسی روحانیون بزرگ به رسانه های حکومتی را با پوشش دهی مناسب اظهارات و اقدامات ایشان، تا حدودی جبران کنیم و ثانیاً در آنها این اطمینان را ایجاد نماییم که که حذف قطعی روحانیت از عرصه اجتماعی و سیاسی ایران، ارادهء یکسان همهء نیروهای اپوزیسیون نیست».>>>
مردم ایران بزرگانی چون شاپور بختیار و تیمسار مدنی را به خاطر گرفتن پول از غرب رد کردند زیرا دیدند که کار مبارز بزرگمرد ملی ای چون شاپور بختیار به همکاری فعالانه با صدام برای حمله به ایران کشید، همان عاقبت شومی که دامن یکی از فداکارترین و مبارزترین سازمان های سیاسی ایران یعنی مجاهدین را گرفت و این همه انسان شریف را مجبور به همراهی با دشمن ایران کرد. فراماسیونری که یک سازمان روشنفکری و مترقی جهانی بود در ایران نامی چنان زشت یافت که هرکس که به آن منتسب می شد از سوی مردم کاملا طرد می شد.>>>
|
© 2007 ـ New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fax: 509-352-9630 |