|
||||||
پيوندها | مطالب شمارهء قبل | سال چهارم ـ شماره 969 ـ چهارشنبه 27 بهمن 1389 ـ 16 فوريه 2011 | ||||
پيوند به نسخهء رايگان اينترنتی>>>>
=========== =========== نژادپرستی و تبعيض (حاوی پيوندها) =========== ============= ========== ========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== ============= =========== ============= ============= ============= ============ =========== ============= ============= =========== =========== =========== ============ =========== =========== =========== =========== =========== ===========
|
چاپ واشنگتن (فايل پی.دی.اف)>>>
21 بهمن 1389 وحدت ملت ما، جدائی از خصومت حافظ مذهب ما، جدائی از حکومت *** اعلاميهء شورای هماهنگی سکولارهای سبز ايران بمناسب تراهپيمائی ِ 25 بهمن 1389
20 بهمن 1389 با نزديک شدن زمان تشکيل نخستين همايش شبکه سکولارهای سبز در آخر ماه آوريل در تورنتو مذاکرات هيئت اعزامی شورای هماهنگی شبکه با شخصيت های سياسی در زمينهء فراهم کردن مقدمات تشکيل کنگرهء ملی ايرانيان آغاز شد تفصيل اين خبر بزودی منتشر خواهد شد
انجمن سکولارهای سبز هلسينکی ـ در نروژ، با رياست محسن ذاکری
حضور گسترده اعضای انجمنسکولارهای سبز ایران - تورنتودر روز دفاع اززندانیان سیاسی>>>
اطلاعيهء شورای هماهنگی شبکهء سکولارهای سبز ايران
وقايع چه رابطه ای با ايران دارند؟ گفتگوی دکتر آرام حسامی، سخنگوی شورای هماهنگی سکولارهای سبز
نتيجهء همه پرسی از مجمع عمومی فوق العادهء شبکه سکولارهای سبز ايران>>>
دوشنبه 27 دی 89 انجمن سکولارهای سبز سوئيس به رياست مهدی رضائی ـ تازيک اعلام موجوديت کرد>>>
شبکهء جهانی سکولارهای سبز ایران
گزارش انتخابات داخلی شورای هماهنگی شبکهء سکولارهای سبز>>>
اسماعيل نوری علا سکولار سبز چه کسی است؟
ويدئو، فايل کوچک صدا
مراحل نظری وعملی آلترناتيوسازی (ويدئو)
آزادی مطبوعات فراتر از تحمل نظر دیگران است؛ آزادی مطبوعات پایه و رکن حقوق بشر و دموکراسی است. برخی تصور می کنند که با رای دادن و مشارکت در انتخابات دموکراسی حاصل می شود در حالی که آزادی بیان و آزادی مطبوعات مکمل آزادی های سیاسی است و بدون آنها دموکراسی و آزادی تحقق نمی یابد. شهروندان افزون بر آزادی انتخاب شدن و انتخاب کردن باید آزادی پیشنهاد کردن و آزادی مخالفت کردن نیز داشته باشند. >>>
تشبيه ـ سردر گم ـ شتر چموش ولایت برادر علی(ع) اکبر(ع) ولایتی که بلاهت گرانقدر او مشهور خاص و عام است و البته در حال حاضر به مصداق "کوری که عصاکش کور دگر شود"، مشاور عالی مقام معظم رهبری، صدمه الله تعالی ست، در یک قیام و قعود، انقلاب مردم مصر را بقول عوام down grade فرمود و گفت: «حرکت مردم مصر انقلاب مخملی نیست، از جنس انقلاب اسلامی است!» فدوی مردم مصر را نمی داند، لکن شخصاً دوست تر می داشت که برادر ولایتی بهمان "مخملی" اکتفا می فرمود و انقلاب مردم مصر را به انقلاب اسلامی که در مقایسه با مخمل، جنس بسیار نامرغوبی ست، تشبیه نمی فرمود، حالا عکس العمل اخوان المسلمین که ضمن آن مقام معظم رهبری دام الذله را جلو خورشید کباب کرد، به کنار!.. >>>
آقای گنجی شما شخص آزادهای نیستید! آقای گنجی، در مورد گفتگویتان با آقای کلانتری دوست داشتم فقط به دو مطلب بپردازم که در این مناظره بیان شد. شما با آزاده بودن و آزاد اندیشیدن مشکل بسیار بزرگی دارید! شما با یک حالت فلسفی، جامعه شناسانه به خود گرفته در وقایع دستکاری کرده تا اندیشهٔ غیر واقعی و غیر منطقی خودتان را به کرسی بنشانید. آخر چگونه می شود هلوکست را با پیغمبر اسلام مقایسه کرد؟! چگونه می شود یک کاریکاتوریست نازیست دوران هیتلر فاشیستی، نازیستی را با دانمارک دمکراتیک و کاریکاتوریست آن مقایسه کرد؟! شما هلوکست را بایستی با قتل عام 68 ایران خودمان مقایسه بکنید و نتیجه بگیرید که آیا کسی اجازه دارد به این قتل عام توهین کند یا خیر...
تقاضای کمک حسن داعی از مردم(پيام ويدئوئی)>>>
|
عشق وآزادی، دو گمشده در سرزمین ما! روشن نیست که فراخوان دو تن از رهبران مذهبی جنبش سبز برای راهپيمائی در روز 25 بهمن (14 فوریه) برای پشتیبانی از مردمان تونس و مصر، و انتخاب همان روز برای تظاهرات آزادی خواهانه از سوی گروه های متفاوت اپوزیسیون، ارتباطی با «روز جهانی عشق» دارد یا این فقط یک تصادف است. هر چه هست باید این همزمانی را به فال نیک گرفت، چرا که بی هیچ تردیدی عشق و آزادی دو روی یک سکه اند و هر آن کسی که معنای واقعی آزادی را دریافته باشد از ستایش عشق و بزرگداشت روز عشق نمی پرهیزد.>>>
اینک اما جنبش مبارز ایران با پدبده دیگری مواجه شده است؛ خیزش با شتاب ملت مصر ـ با شعار سرنگونی کلیت و تمامیت رژیمی استبدادی ـ پدیده ای است که در مدتی بس اندک فرمول ها و هنجارهای درونی شدهء سیاست گام به گام رهبرانی که سال ها به کج راهه رفتنه اند را در درهم شکسته است. اینکه اکنون انقلاب مصر در برزخ رهبری چه می کند به هوشیاری و خرد سیاسی آن ملت مربوط مي شود. اینکه آیا 22 بهمن در انقلاب تاریخی و سیاسی ملت مصر پژواکی ار تکرار دگربارهء انقلات 22 بهمن ابران است و یا آغازی به سمت یک حکومت کثرتگرا، موضوعی است حساس و سرنوشت ساز نه تنها در مصر بلکه در کل منطقه. اما آنچه مسلم است حاکمیت 30 سالهء رهبری که در راس هرم بود فروریخت؛ مبارک از قدرت کنار رفت اما نه در برابر سیاستی سازشکارانهء گام به گام صبر و انتظار... >>>
رهبران جنبش سبز همواره تاکید داشته اند که قصد ساختارشکنی نداشته و حفظ نظام و قانونگرایی را سرمشق کار سیاسی خود قرار داده اند. اما حتی از این افق نیز تقلیل کنش سیاسی به درخواست مجوز از وزارتخانه ای که خود، آن را زیرمجموعۀ دولتی کودتایی و نا مشروع می دانند بسیار متناقض و بحث برانگیز است. با این وجود حمله ، جنگ روانی و رسانهای حکومتی به موسوی و کروبی، امکان انتقاد را بر کنشگران منتقد درون جنبش به این استراتژی بیش از پیش دشوار می کند، چرا که در فضای احساسی ممکن است هر گونه نقدی به تفرقه افکنی و یاس پراکنی تعبیر شود. اما باید توجه داشت که به ویژه در این شرایط با نگاه از زاویه منافع دراز مدت مردم و جنبش نباید اجازه داد که شرایط احساسیغالب، سایر جوانب رو بپوشاند. بر این اساس استفاده از فرصتها و امکانات موجود مستلزم نادیده گرفتن افقها و به تعویق انداختن نقد و روشنگری نیست. همچنین باید در نظر داشت که خلاقیت در حوزه ی سیاسی لازمه پایبند بودن به اصل تغییر است.>>>
یک تارنمای امور اطلاعاتی و امنیتی و ضد تروریستی وابسته به منابع اسرائیلی گزارش داده که گفتگو های بامداد پنجشنبهء گذشته میان پادشاه عربستان سعودی و رئیس جمهور آمریکا آقای اوباما، یکی از تلخ ترین گفتگو های میان یک رئیس جمهور آمریکا با یکی از سران عرب بود. برخورد شدید و خشمگین پادشاه عربستان با آقای اوباما از نظر کارشناسان پنهان نماند. منابع نزدیک به خاندان سعودی فاش کردند که خشم پادشاه عربستان از سیاست آقای اوباما درباره مصر و حسنی مبارک، به اندازه ای بود که پس از یک گفتگوی تلفنی با اوباما، به پادشاه عربستان که دوران نقاهت خود را پس از یک عمل جراحی در کاخ خود در مراکش می گذراند، حمله قلبی دست داد و شایعه مرگ وی در سراسر جهان پخش شد...>>>
از «حق ویژه» تا «ضرورت خودآگاهی» "حق ویژه" برای یک گروه و یا یک خانواده، مغایر با قانونمندی و در تضاد با عدالت اجتماعی و نقطۀ مقابل مردمسالاری است. اولین قدم در راه رهائی و نجات، حذف کامل و بدونِ چون و چرای "حق ویژه"؛ یعنی حذف رژیم های برتر از قانون که مشروعیت الهی دارند یا بعبارت دیگر "الله سالارند"، نه مردمسالار، می باشد. در سیستم مردمسالار، همۀ شهروندان، زن و مرد، دارا و ندار، شهری، روستائی و ایلاتی، همه برابر و آزاد بوده و از حقوق یکسان برخودار هستند. نتیجۀ منطقی و عقلانی این نگرش، برپائی دولت بر اساس حقوق انسانی و نه قوانین الهی است.>>>
انتخابات مجلس در اسفند 86 در راه بود. گفتم آقای همایون، اینها نیامدهاند که در یک انتخابات دیگر جایشان را به گروهی دیگر بدهند. شرکت در «انتخابات» فقط به نفع رژیم میشود بدون آنکه چیزی را تغییر بدهد. گفت ما که به کسی نمیگوییم برود در انتخابات شرکت کند ولی باید هر کاری کرد تا جنگ نشود. با جابجایی یک نیروی معتدل و کمتر بد که بتواند با آمریکا و غرب سازش کند، شاید بتوان سایه جنگ را دور کرد. دو سال بعد، تابستانی را پشت سر نهاده بودیم که رنگ و بوی دیگری به زندگی همه ما بخشیده بود. گفتم آقای همایون، تمام این سال ها آرزو داشتم روزی را ببینم که مردم در اعتراض به این حکومت به خیابان بریزند. حالا هیچ مشکلی ندارم اگر همین فردا بمیرم! گفت حالا تازه وقت زندگی است، خانم!>>>
|
تنها اميد نظامى كه جز با سرنيزه و زور نميتواند حكومت كند چيست؟ بخشى از خطبههاى نماز جمعهء خامنهاى دربارهء حضور همافران در برابر خمينی در 19 بهمن 1357 همه خيال ميكردند كه نظامىها در مقابل مردم، در حساسترين لحظات و آخرين لحظات، خواهند ايستاد؛ اما حقيقت غير از اين بود و اين برادران ملت و فرزندان ملت و بزرگشدگان آغوش ملت كه جزو مردم بودند، معلوم بود كه سرنوشتشان جز همكارى با مردم و قرار گرفتن در كنار مردم، چيز ديگرى نخواهد بود. البته آن سران مزدور يا افراد پست و ضعيف و بىارزشى كه نميتوانستند قدر آغوش گرم مردم را بفهمند، يا مقاومت ميكردند، يا ميگريختند، يا كارشكنى ميكردند، يا لااقل حضور پيدا نميكردند؛ اما عناصر مؤمن و قاطع - اين جوانها، اين آگاهترها - دلشان با مردم بود. حالا از همه هم شجاعتر و گستاختر برادران نيروى هوائى بودند كه آمده بودند حساس ترين كار را انجام بدهند؛ يعنى آمده بودند در مقابل امام شان و رهبرشان رژه بروند، اعلام وفادارى كنند و بگويند فرمانده ما شما هستيد. اين حادثه به قدرى عجيب و هيجانانگيز بود كه اينها بىاختيار همه را به دنبال خودشان راه مىانداختند. من با عجله رفتم در مقر امام در دبستان علوى، كه فاصلهى كوتاهى داشت با آنجائى كه ما بوديم. آمادگىهائى به وجود آمد و امام عزيز ايستادند و اين جوان ها، اين دلاورها، اين سلحشورها آمدند در مقابل امام رژه رفتند ... و امام برای آنها دعا كردند و آنها رفتند و اين كمر دستگاه را شكست؛ دستگاه احساس كرد بىپشت و پناه شده. تنها اميد آن نظامى كه جز با سرنيزه و زور نمي تواند حكومت كند، چيست؟ جز نيروهاى نظامى؟ به مردم كه اتكائى نداشتند. اما نيروهاى نظامى هم با اين صراحت و با اين قاطعيت در خدمت مردم قرار گرفتند.
اگر ارادهء مردم برای پیروزی تا بی نهایت قوی بشود، اراده برای سرکوب در میان عوامل سرکوبی که از مردم عادی هستند، به سرعت سست می شود و موجب ترس خامنه ای و احمدی نژاد می گردد. اراده بسرکوب بستگی به فرهنگ هر کشور و نظام ارزشی رهبران دارد. مصر و سودان دو کشور سکولار بودند و نظام ارزشی مبارک و بن علی بر اساس اصول مدرن مبتنی بود. فرهنگ آنها فرهنگ سخت گیری و مدارا بود؛ یعنی اینکه تا می توانستند مدارا می کردند و هر وقت با تند روی روبرو می شدند، دست به سرکوب می زدند. اما هیچ کدام حاضر نشدند، مثل حافظ اسد، دست به قتل عام بیست هزار نفر در سوریه بزنند.>>>
آیا اين ملت ها که در پی حوادث يک سال اخیر ایران يکی پس از دیگری سر بر می آورند و انگشت نشانه به سوی دیکتاتورهای خودی می کشند و «نه» ی بزرگ خود را به سویشان پرتاب می کنند، چه در سر می پرورانند؟ آیا می توانیم بگوئیم که عصر کنونی ما عصر سکولاریزم و، بطور کامل تر، سکولاریزم نو است؟ آيا این بی میلی و بی رغبتی نسبت به مذهب و ایدیولوژی ِ نشسته در قدرت نشان از این ندارد که دنیا وارد عصری شده که سکولاریزم را همچون سرنوشتی برای نوع یشر انتخاب کرده است؟؛ سرنوشتی جلوه گر شونده در برقراری حکومت هایی عاری از هرگونه مذهب، دین و ایدئولوژی؟ همراه با تلاش انسان ها برای استقرار جوامعی سکولار بر بنياد حقوق شهروندی و محوریت حقوق بشر. >>>
رفت و منزل به ديگری پرداخت...
سازش بروی کمترین خواست سیاسی برای ایران؛ اما کدام کمترین؟ کمونیست ها و جبهه ملی ها چون خود را قادر به رهبری یک ایران مبارز ضد غربی و امپریالیستی نمی بینند آماده اند با کمترین امتیاز سیاسی که اصلاح طلبان مذهبی از فقاهتی های مستبد می گیرند خود را راضی کنند و از مبارزات ضد امپریالیستی و غربی رژیم حزب الله پشتیبانی کنند. آنچه برای این گروه فدا کنندهء تجدد و سکولاریسم ایران مهم نیست محروم کردن مردم ایران از آزادی و دمکراسی است که از طرف دیگر می توانند مقصر آن را رژیم حزب الله معرفی کنند و خود را در میان مخالفان رژیم حزب الله جا بزنند. این گروه آنچنان خود را به بقای رژیم حزب الله متعهد می دانند که پیش از اینکه کسی پیشنهاد خشونت برای برکناری رژیم حزب الله را بدهد و یا حرف آنرا بزند تبلیغ مبارزه بدون خشونت را شعار اصلی خود کرده اند. انتخاب دیگری که در برابر کوشندگان سیاسی دموکرات و سکولار گذاشته شده است و در کلیت خود کمترین ِ دیگری را پیشنهاد می کند و به آنها امکان می دهد تا از تارپود این توطئه تداوم رژیم حزب الله و سد آزادی مردم ایران آسوده شوند پیوستن به "شبکء جهانی سکولار های سبز ایران" است.>>>
توضیحاتی پیرامون ضرورت بازسازی جنبش جمهوری خواهی ما نیز خود را یکی از جریان های متشکله جنبش سبز می دانیم و از آن حمایت می کنیم؛ ولی از منظری که ذکر آن رفت به حمایت و مداخله اقدام می کنیم: از جایگاه مستقل جمهوری خواهانه دموکراتیک و سکولار، برای تغییرات ساختاری و با حمایت از اقشار مورد تبعیض. مداخله و گفتگوی ما سایر جریان های متشکله جنبش سبز از موضعی مشارکتی و دموکراتیک صورت می گیرد، و نه بمثابه یک چرخ پنجم حمایت گر محض. اگر چنین نگاهی بنیاد یک تشکل سیاسی دموکراتیک قرار گیرد، طبعاً تشکیلات مناسب خود را نیز ایجاد خواهد کرد. >>>
سه گام مطلوب من به سوی نظام آيندهء ايران در گفتگو با وبسایت تهران ریویو «جمهوری اسلامی ِ موجود» تفسیر مضیق و استبدادی از قانون اساسی است. گام نخست و حداقلی و مقدور، جا انداختن قرائت دموکراتیک از همین قانون اساسی جمهوری اسلامی است. این رویکرد رهبران جنبش سبز، اصلاح طلبان و برخی مراجع تقلید نزدیک به جنبش است. گام دوم جمهوری اسلامی به روایت پیش نویس قانون اساسی است که در آن نشانی از ولایت فقیه نبود و اعضای شورای نگهبانش هم توسط نمایندگان مردم در مجلس انتخاب می شدند. گام سوم جمهوری دموکراتیک سکولار است. مدل مطلوب حکومتی من حکومت دموکراتیک است، به این معنا که کلیه نهادها، مقامات، قوانین و تصمیمات آن بدون هیچ استثنائی به شیوه دموکراتیک تعیین می شود، با رأی مردم می آیند، با رأی مردم می روند، تحت نظارت نهادینه مردم در اتاق شیشه ای قرار می گیرند... معنای سکولار بودن رژیم و نظام این است که دین داران و دین ناباوران هر دو در صورت برخورداری از رأی اکثریت حق دارند دولت (قوه مجریه) تشکیل دهند و این دولتمردان در زمان مقرر هم باید از قدرت کناره گیری کنند و حقوق اقلیت را به رسمیت بشناسند.>>>
|
|||
© 2007 ـ New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fax: 509-352-9630 |