|
||||||
فهرست مقالات | صفحات اول | دربارهء سکولاريسم نو | دربارهء نشريهء ما |
||||||
گفتگوهای اختصاصی | آرشيو عکس و کاريکاتور | آرشيو عکس و مکث | آرشيو کوتاه و گويا | آرشيو جمعه گردی ها |
||||||
|
||||||
|
||||||
سايت شبکهء سکولارهای سبز>>>
پيوند به نسخهء رايگان اينترنتی>>>
و پيوند به يک ويدئو>>>
|
آیا میدانید آیتالله خامنهای
گفتگوی راديوئی با اسماعيل نوری علا
ذکاوت و ديگر قضايا
دولت اسراييل برای اپوزيسيون ايرانچه کار می تواند بکند؟جمعه گردی های اسماعيل نوری علا
=========== ========== ========== =========== =========== ========== =========== ============= =========== ============ =========== انسکوپ
|
آلترناتيو نمی تواند بگويد که من قصد منحل کردن حکومت فعلی را ندارم و فقط می خواهم مبارزات بشر دوستانه و افشاگرانه کنم و جهانيان را از بدکاری های اين رژيم ورشکسته با خبر سازم. برای آن ها که می خواهند آلترناتیو یک حکومت دیکتاتوری را بسازند، اين کارها همه مفيد و مهمند و به سود آلترناتيو هم هست که در مسير مبارزه به این اعمال نیز دست زند. اما نمی توان وظايف يک آلترناتيو را به اينگونه زمينه ها محدود کرد. آلترناتيو قدرت را در آماج خود می گيرد، جريان انحلال و براندازی رژيم نشسته در قدرت را هدايت می کند، و در پی فروپاشی رژيم کهنه مديريت جريان آماده سازی کشور برای يک سلسله انتخابات آزاد را هدايت می کند.>>>
(همراه با لینکهای دیدنی و شنیدنی) وقتی «اِمینم» ، خوانندهء رَپ آمریکایی، مسائل اجتماعی و خانوادگی را با بیپروایی فریاد میزد، نه مذهبیها بلکه گروهی از زنان و همجنسگرایان علیه او شوریدند که بر ضد آنان میخواند! ولی اگر اینان برابری میخواهند، باید این را هم بدانند که بخشی از این برابری یعنی همین که مانند دیگرانی که با آنها برابر میشوند، مورد نقد تیز و طنز کوبنده قرار بگیرند! هیچ تقدسی در وجود و اعتقادات هیچ کسی وجود ندارد که نتوان آن را به نقد و به طنز کشید. مسلمانان متکبر و هم چنین «نواندیش» باید به این برابری در نقد و طنز و حتا هزل و هجو عادت کنند.>>>
دین اسلام دین جمهوری اسلامی و تبهکاران فاسدش نیست. زیرا این دین برای ایشان صرفاً ابزار قدرت است. گروگان است. اما در عوض دین اسلام دین زندانیان و قربانیان این نظام است. دین تاجزاده ها و نبوی ها و سحابی ها و موسوی و کروبی است. دین نوری زاد و سردار علایی است. دین رهنورد و فائزه است. دین زنان و مردانی است که در مقابل تبهکاری این نظام ایستاده اند؛ از مهندس بازرگان تا مهندس سحابی؛ از احمد قابل تا آیت الله منتظری؛ از نرگس محمدی تا فائزه هاشمی. دین مادران ما ست و دین جوانان ما ست. دین شریعتی است. دین آل احمد است. دین سروش و بنی صدر است. چه کسی گفته است می توان به دین این مردمان به سبب تبهکارانی که بر گرده ایشان سوارند توهین کرد؟>>>
اتفاقاً درست برعکس: حق تمسخر و تحقیر محفوظ است! آقای مهدی جامی در مقاله ای به نام حق تمسخر و تحقیر محفوظ نیست در وبلاگ خود منتشر کردهاند؛ این مقاله سپس در جرس نیز باز نشر شده است. این همه خلط مبحث به نداشتن مفاهیم پایه ای در بارهء آزادی بیان مربوط میشود. بخشی از سخنان ایشان و پاسخ به آنها به این شرح است...>>>
اجماع مدنی و حقوقی جهانی می بایست با این پدیدهء توحش گرا و خود سر برخوردی جدی کند. تمام فرامین جزایی ِ برخاسته از فتوا می باید در زمرهء اقدام و سازماندهی قتل و کشتار شهروندان (جهانی) قلمداد شده و تحت تعقیب قضایی قرار گيرند. این آن پاسخی ست که یک انسان تابع حقوق مدنی بشری می باید بدین داستان بدهد؛ نه دست یازی به انواع سفسطه های اخلاقی و تفسیری برای ترمیم اندیشه های تبهکارانه. آری، اين مصلحان حقیقی اجتماعی هستندکه دادخواهان حقوقی پیگرد این و آن آیت الله و مرجعی بشمار می روند که، با استفاده از قوانین زمین ساز و آسمان دوخت خود، آزادانه ذهنیت و عینیت کشتار را می آفریند.>>>
فتوائی که بیشتر شبیه توریه است اوباما از طريق برنامهای سیاسی و تنظیم شده از طرف جمهوریاسلامی در زیر فشار قرار گرفته است تا به فتوای خامنهای ایمان بیآورد. فتوای آیتالله صافی گلپایگانی فقط ابزاری برای تاکید بیشتر به فتوای خامنهای به نظر میرسد. تلاش اصلاحطلبان مهاجر جمهوری اسلامی هم در این است که موضوع فتوا را برای غربیان بازتر کرده و دست غیبی جمهوریاسلامی برای تحلیل قدرت مذهبی خامنهای در غرب باشند. امروز نقد آقای شاهین نخفی بیشتر در رسانههای نزدیک به اصلاحطلبان مهاجر خوانده میشود تا نقد آیت اللهصافی گلپایگانی!>>>
پاسخی به مقالهء «پادشاهی بالذات ناقض حقوق بشر است» راستی این است که با رویکرد به امتیازهای بیشُماری که جُنبش آزادیخواهی مردم ایران می تواند در دستیافتن به آرمان اش از همبستگی با هواداران پادشاهی ببرد که همانند جمهوریخواهان به مردمسالاری و گیتیگرایی باور دارند، پافشاری و لجبازی شما برای پیشگیری از این همبستگی و ادامهء سنگ انداختن در این راه، برابر خواهد بود با همکاری غیر مستقیم و ناخواسته با حکومت اشغالگر اسلامی در ماندگاری آن و ادامهء لگدمال کردن حقوق شهروندیِ آن جوانانی که این حکومت اشغالگر دارد روزانه سه تا از آنها را از ریسمان دار آویزان می کُند؛ البته اگر این جوانان را «انسان» بشمار آوریم و تنها انگیزهء مان از سرسختی برای پیشگیری از همبستگی با پادشاهیخواهان، نگرانی از «لگدمال شُدن حقوق شهروندی و انسانی آنها در ساختار پادشاهی» باشد!>>> انسانی سکولار اشتباه است ء علوم انسانی اسلامی» «اقتصاد اسلامی» چند سالی است که اجازه کرسی رسمی دردانشگاه ها يافته است. بايد در عرصههايی که قدرت علمی مان محرز است و با يک انباشت علمی روبرو هستيم و بضاعت علمی مناسبی داريم مجال علمی مناسب برای راه اندازی کرسی های جديد در دانشگاه ها بدهيم تا آنها بتوانند خودشان را ارائه کنند. تأسيس اين کرسی ها باعث میشود دانشجويان و اساتيد با يک نو بودن و دانشی که می تواند رقيب جدی برای علوم انسانی غربی آشنا شده و انس بگيرند. اگر با شعار صرف بخواهيم اين قضيه را دنبال کنيم تأثير عميقی نخواهد گذاشت. بايد نياز به تأسيس کرسي های جديد بر اساس علوم انسانی اسلامی احساس بشود. >>>
|
||||
© 2007 ـ New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fax: 509-352-9630 |