|
|||||||||||||||
سال ششم ـ شماره 1229 ــ جمعه 10 آذر ماه 1391 ـ 30 ماه نوامبر 2012 |
|||||||||||||||
|
|||||||||||||||
|
|||||||||||||||
پيوندها |
فهرست مطالب شماره های اخير |
من در اين نامه، بنا دارم به وجه ديگر آن ”باغبان زيرك“ اشاره كنم. به: شوروى سابق، و: روسيهء اكنون! كه در بلعيدن كشور ما سابقه اى بس وسيع دارد. و عجبا ما انقلابيون، بجاى آن كه از اين دشمن شمالى خود متنفر باشيم - كه از سال هاى دور به اين سوى، جز روفتن اعتبار و آبرو و سرمايه هاى ملى ما هيچ دأب ديگرى نداشته - همهء نفرت تلنبار خود را به سوى آمريكا و اسراييل تلمبه زده ايم و نرم نرم شعار “نه شرقى نه غربى“ را به نفع شوروى و روسيه تعديل و ترميم فرموده ايم: جناب شما بيست و سه سال از عمر و استعداد جمهورى اسلامى را به سويى متمايل فرموده ايد كه اين همسايهء شمالى نه تنها از گردونهء شعارهاى پرحرارت ما جان سالم بدربرده، بل: بنا به توصيهء حضرت شما، ما را به التماس - آرى به التماس - به آغوش او نيز درانداخته است. و او كه برخلاف ما خامان، هفت خط و كارآزموده است، چنان كلاهى بر سر ما نشانده كه ما اكنون، براى آب خوردن در مجامع بين المللى، به ليوان قى كردهء او محتاجيم.>>> «نگهدار» از چيست؟در اينکه آقای نگهدار طرفدار حفظ رژيم کنونی هستند شکی نيست. در واقع ايشان از معدود کسانی هستند که همواره نقش «مشاور از راه دور» وزارت اطلاعات و نهادهای سياستگزار رژيم را بخوبی بازی کرده اند. اما طبيعی هم هست که وقتی با چهره ای سياسی و کهن کار که ظاهراً از تهران گريخته و در لندن پناهنده است اما از «راه دور» به رژيمی که ياران خود او را درو کرده اينگونه عشق می ورزد، نمی توانيم از طرح اين پرسش خودداری کنيم که دستمايه و گوهر اين عشق در چيست؟ >>>
در بین نقدهایی که در این چند روزه دیدهام نوشته آقای فرخ نگهدار بیش از هر نقد دیگری مرا شگفت زده و متأسف کرد. من از مواضع و نظرات آقای نگهدار از طریق نوشتههای ایشان و گفتگوهای شفاهی دو به دو یا چند نفره آگاهم و دلایل مخالفت ایشان را با تحرکات و فعالیتهایی از این قبیل بارها شنیدهام. ولی انتظار من از یک تحلیلگر سیاسی در شأن و موقعیت ایشان این است که دلایل قوی و معنوی برای مدعای خود بیاورد و از توسل به شیوههای ناپسندی که در مقدمهء این سخن از آنها نام برده شد احتراز کند. نوشتهء ایشان، اما، مشحون از صغری کبریهای نامربوط به هم چیدن و مصادره به مطلوب کردن است، بدون این که ایشان سخن خود را مستند کند و بر مدعاهای خود دلیل متقن بیاورد.>>> «پنجاه و هفتیها» نه زبان مشترک بلکه تنها یک جمله مشترک داشتند: «شاه باید برود!» امروز اما نمیتوان زبان را به شعار تقلیل داد. با وجود اختلافات نیروهای سیاسی ظاهرا بر روی یک اصل، توافقی ناگفته وجود دارد: آیندهای در راه است که در آن جمهوری اسلامی، دست کم به این شکل، نمیتواند وجود داشته باشد. این، الفبای آن زبان مشترک است. شکلگیری بقیه آن زبان، نه به مخالفان رژیم بلکه به خود حکومت و تا حدی کشورهای خارجی وابسته است.>>>
بریتانیا ائتلاف مخالفان حکومت سوریه را به رسمیت شناخت ویلیام هیگ، وزیر امور خارجه بریتانیا، در گزارشی به مجلس عوام اعلام کرد که دولت این کشور تصمیم گرفته است تا "ائتلاف ملی نیروهای انقلابی و مخالف سوریه را به عنوان تنها نماینده قانونی مردم سوریه" به رسمیت بشناسد. آقای هیگ گفت که تصمیم به شناسایی ائتلاف مخالفان را با توجه به مصوبه اتحادیه اروپا و براساس اطمینان های به دست آمده از رئیس ائتلاف مخالفان سوریه اتخاذ کرده و به نقل از رئیس ائتلاف گفت که "شناسایی ائتلاف، مسئولیت هایی را برای آن به دنبال دارد" و افزود که بریتانیا پیگیر آن خواهد بود که این تشکل، به تعهدات خود عمل کند.>>>
بیانیه حزب اتحاد کمونیسم کارگری در باره: پیوستن به حزب کمونیست کارگری- حکمتیست فراخوان ما به کمونیستهای کارگری، به کارگران کمونیست و سوسیالیست، به فعالین اردوی آزادی و برابری این است که در این تلاش با ما همراه شوند تا با هم و در صفی قدرتمند و متحد پرچم سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی، پرچم انقلاب کارگری و استقرار فوری سوسیالیسم در ایران را برافرازیم. فراخوان ما به طرفداران کمونیسم منصور حکمت و همرزمان دیرینه مان اینست که به حزب تان بپیوندید. حزب کمونیست کارگری - حکمتیست حزب شماست!>>>
سه حکايت و سه نتيجهء اخلاقی پندآموز پند اول: بوقلمونی ، گاوی بديد و بگفت: «در آرزوی پروازم اما چگونه، ندانم». گاو پاسخ داد: «گر ز تپالهء من خوری قدرت بر بال هايت فتد و پرواز كنی». بوقلمون خورد و بر شاخی نشست. تيراندازی ماهر، بوقلمون بر درخت بديد، تيری بر آن نگون بخت بيانداخت و هلاكش نمود. نتيجهء اخلاقی: با خوردن هر گندی شايد به بالا رسی، ليك در بالا نمانی. پند دوم: خرگوشی از كلاغی نشسته بر سر شاخه پرسيد كه «آيا من نيز مي توانم چون تو نشسته، كار نكنم؟» كلاغ پاسخ داد : «چرا كه نه». خرگوش بنشست بی حركت. روباهی از ره رسيد و خرگوش بخورد. نتيجهء اخلاقی: لازمه نشستن و كار نكردن بالا نشستن است. پند سوم: برای تعيين رئيس، اعضاء بدن گرد آمدند. مغز بگفت كه «مراست اين مقام كه همهء دستورات از من است». سلسلهء اعصاب شايستگی رياست را از آن خود خواند كه «منم پيام رسان به شما، كه بی من پيامی نيايد». ريه بانگ بر آورد «هوا را كه رساند؟.... من! بی هوا دمی نمانيد، پس رياست مراست». و هر عضوی به نحوی مدعی شد تا به آخر كه سوراخ مقعد دعوی رياست كرد. اعضاء بنای خنده و تمسخر نهادند و مقعد برفت و شش روز بسته ماند. اختلال در كار اعضاء پديدار گشت. روز هفتم، زين انسداد جان ها به لب رسيد و سوراخ مقعد با اتفاق آراء به رياست رسيد. نتيجهء اخلاقی: جائی که لازمهء رياست علم و تخصص نباشد، هر سوراخ مقعدی تواند رياست كند.
گفتگوگر: هفته نامهء تجارت فردا هفته نامه تجارت فردا به بهانه افزایش میزان چكهای برگشتی و تشدید دعاوی مالی، پرونده ویژهای در مورد 'اقتصاد شرخری' گردآوری كرده و درآن با دو شرخر گفتوگو كرده است. «اسمال شرخر» را میشود جلوی یكی از مجتمعهای تجاری پایتخت پیدا كرد. نخستین بار كه او را دیدم، منكر شرخری شد اما بعد خودش تماس گرفت. در این حرفه یكی از بهترینهاست و پیدا كردنش زیاد وقت نمیگیرد. با این حال دوست ندارد عكسش را منتشر كنیم. قدش زیاد بلند نیست اما هیكلش ورزیده است. روی صورتش جای دوزخم دیده میشود. یكی روی پیشانی كه نشان از زخمی عمیق دارد و یكی روی گونه سمت راست كه باریك اما طولانی است. میگوید بچه سهراه آذری است اما عمرش را در نظامآباد و یافتآباد سپری كرده و حالا شرخر یكی از مجتمعهای تجاری پایتخت است.>>>
|
|||||||||||||
....درد اهل ذمه.... نگرشی بر زندگی اقليت های مذهبی «آلترناتيو»
آرشيو مجموعهء
پيوند به نسخهء رايگان اينترنتی>>>
سايت شبکهء سکولارهای سبز>>>
اعلاميهء جهانی حقوق بشر>>> و پيوند به يک ويدئو>>>
سخنان خمينی
========== ========== =========== =========== ========== =========== ============= =========== ============ =========== انسکوپ
|
گفتگو با فرخ نگهدار در مورد نشست پراگفایل صوتیدر ایران گلوبال
اتحاد و ایجاد آلترناتیو در اپوزیسیون،
آیا این زنگوله به گردن گربه خواهد افتاد؟
اپوزیسیون نیازمند اسیب شناسی است
شباهت به کفار با آمدن کت و شلوار
کشوری سکولارتر و سبزتر می خواهند! در آستانهء تغيير قانون اساسی ترکيه
هم ناممکن است و هم به شدت مخرب
«اَبـَرمفهوم ها» را جدی بگیریم!
بررسي نقش شوراي تخصصي حوزوي در تدوين سبك زندگي اسلامي – ايراني
وقتی آرمان علیه انسان عمل میکند
جمعه گردی های اسماعيل نوری علا
پراگ: میرحسین موسوی یا انحلال طلب ها
پيرامون بيانيهء پايانی کنفرانس پراگ اطلاعيهء شبکهء سکولارهای سبز ايران
روشنفکری دينی و غير دينی و نسل جديد
موازنهء جدید پس از انتخابات آمریکا
اکبر شاه، فرمانروای اسلامگرا یا سکولار؟
|
||||||||||||||
© 2007 ـ New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fax: 509-352-9630 |