|
||||||||
پيوندها |
خبرهای شبکهء سکولارهای سبز |
مطالب شمارهء قبل | سل سوم ـ شماره 926ـ دوشنبه 17 آبان 1389 ـ 8 نوامبر 2010 | |||||
پيوند به نسخهء رايگان اينترنتی>>>>
=========== =========== =========== ============= ========== ========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== ============= =========== ============= ============= ============= ============ =========== =========== ============= ============= =========== =========== =========== ============ =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== ===========
|
و روند اعلام نامزدی برای عضويت در شورای هماهنگی شبکه آغاز شد>>>
سرپرست انجمن سکولارهای سبزونکوور
گزارشی از شب انجمنسکولارهای سبز تورنتو
اعضاء کميته نظارت بر تصويب اساسنامه و انتخابات شورای هماهنگی شبکه معين شدند>>>
انجمن سکولارهای سبز ونکوور آغاز بکار کرد از صفحهء فيس بووک انجمن ديدار کنيد>>>
دربارهء حملهء آقای داريوش همايون
بنا به پيشنهاد شورای هماهنگی شبکه، انجمن های حرفه ای سبز بوجود ميآيند. بزودی چند انجمن، از جمله انجمن ميراث فرهنگی و زيست محيطی سبزهای سکولار، انجمن هنرمندان سبزهای سکولار، و انجمن نويسندگان سبزهای سکولار اعلام موجوديت خواهند کرد. از متقاضيان عضويت در شبکه خواسته شده که اعلام دارند خواهان عضويت در کدام يک از اين انجمن های حرفه ای هستند.
سايت اينترنتی انجمن سکولارهای سبز تورنتو هم آغاز بکار کرد
شرایط نیمه خفقان وشکاف هایی که عمیق تر می شودعلی زاکانی، عضو کمیسیون اصل نود مجلس و از طرفداران پر و پا قرص سابق احمدینژاد، جریان اطراف احمدی نژاد را "جریان فتنه جدید" نامیده که به گفته وی از "جریان فتنهء پس از انتخابات " نیز خطرناکتر است. این نمایندهء مجلس گفته است: «در فتنهء انتخابات اخیر، جریانی که در ابتدا با نفاق وارد میدان شد نهایتاً در برابر نظام قرار گرفت اما فتنهء جدید کاملاً خزنده و به نام اصولگرایی در حال شکلگیری است که به مراتب خطر آن از فتنهء قبلی بیشتر است».>>>
لغو مجازات اعدام درجمهوری اسلامی؟ در بسیاری از کشورهای مدرن حتا حکومت (قوهء قضائی) نیز حق تصمیم گیری دربارهء مرگ و زندگی شهروندانش را ندارد. یعنی مجازات اعدام اصولاً ممنوع است. اما، لغو مجازات "اعدام" در ج.ا.ا.، یعنی سلب حق مومن در قتل دگراندیشان، سلب حق گروه مومنان در نابودی دگرباشان، سلب حق ویژهء فقها و مجتهدان در صدور حکم کفر و ارتداد، و نیز لغو کلیهء قوانین "مجازات اسلامی" (حدود سی مورد).>>>
دوستی میگفت ناراحتی بسیاری از سبزها این است که «نیکآهنگ» از رهبران و نزدیکان شان مسوولیت خواسته. همین. راستش شاید دلیل قانع کنندهای باشد. هفتهء پیش که مطلبی دربارهء مرگ آیتالله لاهوتی در خودنویس داشتیم، حس کردم از همان اول چه کلاهی سر انقلابیون عاشق رفته. بيست و نه سال سکوت در بارهء مرگ مشکوک وحید لاهوتی و پدرش. یعنی هاشمی رفسنجانی و احمد خمینی نفهمیدند چه کسی پشت ماجرا بوده؟ این همه سال سکوت کردهاند، بعد دوباره آمدهاند وسط میدان، مدعی دموکراسی هم هستند. دموکراسی مگر بدون مسوولیت خواستن میشود؟>>>
نگاهی به کار دو شخصيت رسانه ای تاسف واقعی آنجا شروع می شود که می بینیم عده ای هم در جهان آزاد، بجای استفاده از فرصت و فراگیری این نکات، همان طرز فکر، باند بازی، و خودی و غیر خودی کردن های خود را در کارهایشان اعمال می کنند و جرأت باز کردن زنجیرهایی که صاحبان قدرت بر دست و پای آنها زده اند را ندارند. زمانی که فردی لحظه ای از حمایت یک گروه و یا یک سری اشخاص غفلت نمی کند، او می تواند، شریف باشد، شجاع باشد، نویسنده و غیره هم باشد. بزبان دیگر، می توان او را خیلی چیزها خواند، اما بطور قطع نمی توان او را خبرنگار نامید.>>>
آفرين بر نظر پاک خطا پوشش باد
جناب دکتر احمد صدری باور بفرماييد ما برای دانستن تاريخ ديدار شما با "استاد آيتالله مصباح" به هر دری زديم، از جمله با مراجعه به سايت دانشگاه محل تدريستان "ليک فارست". در صفحهی مربوط تعداد دفعاتی را که هر ساله با راديو بی بی سی، صدای آمريکا ، راديو فردا مصاحبه کردهايد را همراه با نام مصاحبهکنندهگان مشخص کردهايد... تاريخ و عنوانِ تمامِ نشستها و سخنرانیهايی که در خارج از کشور داشته را دقيقاً مشخص میکنيد، اما کوچک ترين اشارهای به سخنرانی در "محضر استاد محمدتقی مصباح يزدی" و «دانشپژوهان» باقرالعلوم و سخنرانی در سازمان »حوزه و دانشگاه» نمیکنيد. چرا؟>>>
آرامشی که آرامش دوستدار برهم زد آرامشی که آقای دوستدار با انتشار نامه شان به يورگن هابرماس بر هم زدند آرامشی ست که دير يا زود به هم می خورْد و حرف های فروخورده به شکلی آتشفشانی از قلم ها جاری می شد و چه خوب که اين حرف ها در همين دوران رکود و سکون جنبش های سياسی بيرون ريخت و مشکلاتِ نظریِ انباشته و حل نشده را نشان داد.>>>
|
آن زمان هیچکس نمی دانست که او / تا کمتر از پنج سال دیگر / پشت دیوارهای سفارت / با شیطان بزرگ کشتی خواهد گرفت... روح الله خمینی در نامه ای که به تاریخ 16 مهرماه 1349 از نجف به جلال الدین طاهری در اصفهان نوشته به دیدار خود با پدرم، دکتر ابوتراب نفیسی، اشاره کرده است: «…از خبر کسالت شما خیلی نگران بودم. امید است انشاالله تعالی به کلی رفع نقاهت بشود. ولی رجوع به دکتر اعصاب خوب است، و در اصفهان آقای دکتر نفیسی که اینجانب یک وقت که اصفهان بودم و مبتلا شدم و به ایشان رجوع کردم خوب ایشان تشخیص دادند. در هر صورت مسامحه نکنید و مراجعه نمایید.» ("صحیفهء امام"، جلد دوم، صفحهء 301، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1378.) (پيوند به شعر "ديدار خمينی" >>>)
برگزاری مراسم نمایشی/ دولتی/ فرمایشی روز اشغال سفارت آمریکا در تهران و شهرستان ها و روستاها که همراه با "آورده شدن" بسیج دانش آموزی است، از یک واقعیت پرده برمی دارد و آن این است که رژیم جمهوری اسلامی نه تنها از وقوع این حادثه عذرخواهی نمی کند و پشیمان نیست بلکه با شدت بیشتری این مراسم پوچ را برگزار می کند. تمام کسانی که در داخل و خارج از کشور برای عادی سازی رابطه ایران و آمریکا تلاش می کنند از یک نکتهء مهم غافلند و آن اينکه جمهوری اسلامی ماهیتی یک سره متفاوت با سایر دیکتاتوری ها دارد. دیکتاتوری جمهوری اسلامی تمام مفاهیم علوم سیاسی و روابط بین الملل را مورد تمسخر قرار می دهد و زورگویی های خمینی و خامنه ای را با دین و مذهب گره می زند. آقای خامنه ای حماقت و بی تدبیری و زیر پا گذاشتن عرف دیپلماتیک دانشجویان خط امام را "شجاعت انقلابی" می نامد و از نسل جوان کنونی نیز می خواهد همین راه "اشتباه و صد در صد غلط" را ادامه دهند. بنابراین، تا زمانی که نظام "ایدئولوژیک و غیرعادی" جمهوری اسلامی در میهن ما حکومت کند آنچه جهانیان از ایران خواهند دید و شنید غوغا سالاری، بی نزاکتی و سخنان توهین آمیز و زشت خواهد بود. آقای خامنه ای امروز شخصاً سعی می کند با ایجاد حالت کینه و نفرت از آمریکا سیاست های استبدادی خود را بر ملت ایران تحمیل کند. آنچه از تلویزیون حکومتی بطور مداوم دیده می شود وارونه جلوه دادن واقعیت هاست. گمان می کنم قدرت بدون پاسخگویی و محدودیت، آقای خامنه ای و شرکایش را دچار نوعی جنون قدرت کرده که تحت هیچ شرایطی حاضر نیستند وضعیت کشور را "عادی" کنند و از ایجاد نفرت و کینه و دشمنی با سایر کشورها "لذت"می برند و برای مردم ایران ناامنی، بی آبرویی و توسعه نیافتگی را به همراه دارند. این رژِیم نه تنها اصلاح ناپذیر است بلکه روز به روز بیشتر به افراط گرایی و تندخویی و دروغ گویی تمایل پیدا می کند؛ که یکی از روشن ترین نمادهای این تندروی برگزاری تظاهرات بسیار مسخره و کم رونق اما پر سرو صدای روز سیزده آبان است، اعتقاد دارم شعار مرگ بر آمریکایی که توسط جمهوری اسلامی تبلیغ می شود طلب نابودی فقط برای آمریکا نیست بلکه نشانگر نفرت و خشم این رژِیم از دمکراسی و مظاهر مدرنیته است؛ منتها به جای مرگ بر دمکراسی سی و دو سال است سران این حکومت شعار مرگ بر آمریکا سر می دهند. (آرشيو)
تصميم های بلاتکليف هنگامی که اردوگاه اپوزيسيون غير اصلاح طلب در برابر لحظاتی از تاريخ قرار می گيرد که در آنها، بخاطر مبارزات ضد ديکتاتوری ملت بجان آمده، امکان فروپاشی رژيم ديکتاتوری در چشم انداز محتمل آينده نمودار می شود، بلافاصله اين پرسش محتوم نيز رمطرح می شود که «برای ادارهء مبارزه تا پيروزی، و سپس تا برقراری نظامی دموکراتيک، کدام نيرو می تواند مسائل عمدهء مبارزاتی پيش از فروپاشی را حل و فصل کند و مبارزات ملت را سامان بخشد؟» و درست در همين لحظات هم هست که اپوزيسيون مزبور به ضعف مفرط ناشی از ساختار تک سلولی آحاد جمع خود واقف می شود. >>>
با شکست دردناک اوباما در انتخابات کنگره و گسسته شدن دایرهء بستهء "دلبرجانان من، برده دل و جان من"، فصلی دیگر بر داستان عشق های نامراد سیاسی افزوده شد. این شکست برای ما که در 3 دههء گذشته 3 نمونهء خمینی، خاتمی و موسوی را در کارنامهء نامرادی های عشقی- سیاسی خود داریم، فرصتی برای عبرت آموزی پدید آورده است. یا همچنان به شیوهء تماشاگران احساساتی فیلم های هندی از بیوفایی معشوق شکوه و ناله سر دهیم و اشک حسرت بریزیم و یا این ضرب المثل قدیمی را آویزه گوش کنیم که: «تب تند زود عرق می کند»!>>>
بین اسلام و سرمایهداری یک بیمرزی مشترک وجود دارد: سرنوشت هر دو به نظام اقتصادی سرمایهداری گره خورده است. اساس سرمایهداری را تجارت و بازار تشکیل میدهد و اسلام دینی است که در تجارت و مناسبات تجاری متولد شده است. این بیمرزی مشترک از یک سو این امکان را در اختیار اسلام مینهد تا در غرب نفوذ کند و از سوی دیگر این امکان را به سرمایهداری میدهد تا به منابع انرژی و بازار کار و مصرف این کشورها دست یابد، و برای پول چه فرقی می کند آنکه آنها را تولید و مصرف و انباشت می کند به چه دینی باشد! این حقیقت، سرمایهگذاری اصلی اسلام در غرب است.>>>
دیکتاتور برفقای خود هم رحم نمی کند مناظرهء صادق زیباکلام و ذالنور زیباکلام با تجلیل از عملکرد رضاخان در بعضی از بخش ها اظهار داشت: "معتقدم که رضاخان خدمات زیادی به ایران کرده است اما در عین حال او را فردی مستبد و دیکتاتور می دانم و معتقدم که اگر من در زمان او بودم حداکثر پنجاه بار اعدام می شدم." ذوالنور به صورت طنز گفت: "یعنی رضا خان طرفدارانش را هم اعدام می کرد؟" که زیباکلام گفت: "بله، شاید شما به طنز بگویید اما بسیاری از افرادی که از سوی رضاخان اعدام شدند موافقش بودند. چون این ذات دیکتاتوری است که حتا به رفقای خود هم رحم نمی کند.">>>
|
غافـل کـه تبـر خانه ای جز بيشـه ندارد از جنس درخت است، ولی ريشه ندارد
دانش جويان امروز اصل واقعه را تاييد ميكنند و ميگويند در آن فضا و شرايط، تصميم منطقي يك جمع دانشجويي تحقق يافته است، اما در راستاي اين كه گفته ميشود نبايد با يك نگاه شعاري و يك سويه با اين مساله برخورد كرد، عده اي اين طور القا ميكنند كه پس عدهاي از اين دانشجويان پشيمان شده اند. در حالي كه در آن جمع دانشجويان و تصميم گيران اصلي كه در آن زمان بودند به شخصه كسي را كه از حركت خود در سال پنجاه و هشت به اين مفهوم كه آن حركت را اشتباه بداند و امروز پشيمان شود نميشناسم، ولي كساني را ميشناسم كه نسبت به اتفاقات بعد از آن واقعه نقد دارند. >>>
بخش بزرگی از شهروندان ايران حکومت ناپذير شده اند گفتگوگر راديو فردا: یوسف علیزاده با روی کار آمدن دولت آقای احمدی نژاد آن چيزی که مردم احساس کردند که شايد به آن دست يافته اند و مزه آن را چشيده اند کمرنگ و کمرنگ تر شد و آرام آرام بسياري شان از بين رفت. زمان انتخابات بسياری از مردم تصميم گرفتند که ديگر احمدی نژاد رئيس جمهور نباشد. به همين علت بود که موج عظيمی از مردم و حتی کسانی که تا پيش از اين در انتخابات شرکت نکرده بودند در اين انتخابات حضور يافتند. مردم تلاش کردند حکومت را تغيير دهند. وقتی احساس بروز تقلب پيش آمد، عصبانيت و خشم اخلاقی شديد در مردم بروز کرد و اين پايه روانی بروز جنبش سبز شد. اگر چه ديناميک اين جنبش هم در طی زمان و در اين پروسه تغيير کرد.>>>
هدفمند کردن یارانه ها: تشدید سرکوب و استثمار؟! در تحلیل و بررسی حذف سوبسیدهای دولتی، به سادگی می توان پیش بینی کرد که جامعه در مقابل این تهاجم اقتصادی دولت به معیشت و زندگی شان، سکوت نکرده و دست به اعتراض و اعتصاب گسترده ای خواهند زد. بر این اساس، سران، مقامات و فرماندهان حکومت اسلامی با این پیش بینی که در شرایط فعلی جامعه، اعتراضات خودجوش مردمی و اعتصابات کارگری اجتناب ناپذیر است، همواره به مبارزه علیه «دشمن» و «علیه جنگ نرم» تاکید می کنند و هم چنین مانورهای نظامی مختلفی را با هدف آمادگی برای رویارویی با شورش ها و اعتراضات احتمالی برگزار می کنند تا با این تهدیدها و ترفندها جامعه را مرعوب سازند. در واقع هدف مندسازی یارانه ها، یعنی حذف سوبسیدهای دولتی، یکی از مهم ترین تحولات اقتصادی جامعه ایران به شمار می آید که تنش های شدید سیاسی و اجتماعی به دنبال خواهد داشت. >>>
توهم اختلاف رهبر با احمدی نژاد از همان آغازین روزهای پس از 3 تیر 84، طبق روال مرسوم سپهر تاریک و بی مهتاب سیاست ایران زمین، شایعاتی این سو و آن سو درباره ی اختلاف احمدی نژاد با رهبر جمهوری اسلامی به میان آمد؛ شایعاتی که گاه با رفتار احمدی نژاد قوت می یافت و گاه با گفتار رهبر ضعیف می شد. در کشورهایی که هنوز نتوانسته اند به یک دموکراسی پایدار با آزادی بیان و مطبوعات رها از سانسور دست پیدا کنند، همیشه شایعه رکن اول تحلیل را شکل می دهد. چراکه در نبود آزادی، مخالفین همه ی خبرها را با پیش زمینه ی دروغ می نگرند و در پی آن، به سوی شنیده های تأیید نشده و شایعات می روند و این البته اشکال آنان نیست و خاصیت استبداد است. اما به هر حال این شایعات همیشه نمی توانند خالی از دروغ و غرض ورزی ویژه باشند. در ایران حاکمان پشت پرده، که حقیقتاً دست ابلیس و عمروعاص و گوبلز را از پشت بسته اند، برای این ویژگی جوامع بسته هم فکری بکر اندیشیده اند.>>>
از اين پس در سکولاريسم نو بخشی را به نام «کارنامهء اتحاد» می گشائيم و مطالبی را که در زمينهء اتحاد و همبستگی ايران در راستای ايجاد آلترناتيوی سکولار و کوشش برای انحلال حکومت اسلامی از جانب دست اندرکاران و فعالان سياسی نوشته می شود در زير آن گرد می آوريم، باشد تا آرشيوی از اين نظرات فراهم شده و مورد استفادهء همه قرار گيرد. در اين آرشيو نوشته هائی که گرد می آيند بر اسا نام نويسنده طبقه بندی خواهند شد و پيوندهای مربوط به مطالبی که در گذشته نيز آمده است به فهرست اضافه خواهد شد. امروز پای سخن شاهزاده رضا پهلوی می نشينيم که اخيراً از هموطنان دعوت کرده است پرسش های خود را در زمينه های مختلف با او در ميان بگذارند و در طول ماه ديگران به اين پرسش های نمره بدهند و ايشان در پايان ماه به ده پرسشی که رأی بيشتری آورده اند پاسخ می دهند. پرسش ها و پاسخ های ده گانهء ماه اکتبر را در اينجا منتشر می کنيم. (آرشيو)
هر ايرانی بايد رهبری تغيير را بعهده بگيرد رهبری یکی از موارد و عوامل کلیدی موفقیت در تلاش برای آزادی و دموکراسی است. جوهرۀ رهبری در گام نخست درک این نکته است که هر ایرانی از روستاهای کردستان گرفته تا خیابان های تهران، از آذربایجان تا بلوچستان، می تواند و باید رهبری تغییر را بعهده بگیرد. وظایف رهبری باید میان ما تقسیم شود. من به سهم خود، در سی سال گذشته تلاش خود را وقف آگاه سازی جهان کرده ام تا ماهیت و پی آمدهای این رژیم را درک کنند. من اهمیت این موضوع را برای دولت های خارجی بیان کرده ام که باید دست مردم ایران را بگیرند نه مشت خصمانۀ این رژیم را.>>>
برای پشتیبانی از مبارزات مردم ایران یک نمونه این اتحاد عمل، اعتراض به احمدی نژاد به هنگام سفر وی به نیویورک بود. این حرکت ها نشان داد که اتحاد عمل به منظور پشتیبانی از مبارزات مردم ایران ممکن است و هموطنان خارج از کشور می توانند با اتحاد عمل خود به پشتیبانی از ملت خود و افشا رژیم در همه سطوح بپردازند. امروز این حرکت ها در خارج کشور افول کرده اند و روشن است که از سر گرفتن و گسترش آن ساده نیست، اما چنانچه اشاره شد حرکت خارج کشور برای جنبش یک ضرورت است که لازم است به آن پاسخ داده شود. این حرکت بدون اتحاد عمل به جایی نمی رسد. بار دیگر زمان آن است که جمع قابل ملاحظه ای از هموطنان به مبارزهء مشترک جلب شوند و ایرانیان خارج کشور به عنوان بخشی از جنبش مبارزاتی مردم ایران سهم خود را در این حرکت ملی ادا نمایند.>>>
پیروزی جمهوریخواهان، زیبایی دمکراسی فارغ از بحث های دورن حکومتی در ساختار قدرت آمریکا آنچه بسیار مهم است رعایت قواعد دمکراسی در نظام سیاسی ایالات متحد است،تنها در دمکراسی است که می توان بدون خونریزی و تشنج از اپوزیسیون به پوزیسیون مبدل شد و اقلیت هیچگاه از اکثریت شدن در قدرت سیاسی محروم نمی ماند،دمکراسی این امکان را به وجود می آورد که قدرت تعدیل شود و بازیگران سیاسی نتوانند در سپهر سیاسی یکه تازی کنند متاسفانه صاحبان قدرت در ایران همواره به مناصب سیاسی و اقتصادی خویش به مانند ارث پدری نگریسته اند و شوربختانه سران جمهوری اسلامی قدرت استبدادی خود را به خداوند و مقدسات مردم نیز گره زده اند به گمانم آنچه در روز بعد از اتنخابات کنگره آمریکا نمایان شد تنها شکست سنگین حزب دمکرات نبود بلکه بیانگر یکی از مهمترین ارزشهای دمکراسی یعنی "جا به جایی" قدرت به شکل مسالمت آمیز بود،مردم آمریکا بار دیگر نشان دادند اهل بت سازی نیستند،اوبامای افریقایی تبار لیبرال مسلک و محبوب سال 2008 با آنهمه طرفدار ظرف مدت دوسال پس از روی کار آمدن عملکردش توسط رای مردم مورد نقد جدی قرار گرفت و آمریکاییان بار دیگر به وضوح نشان دادند کیش شخصیت و فردپرستی در فرهنگ سنت های جا افتاده آمریکایی جایی ندارد و نگاه مردم و نخبگان جامعه مدنی به هیات حاکمه بستگی "توانایی مدیریتی" دارد و همین امر باعث می شود فردی مانند اوباما کاملا هم به رقبای سیاسی اش اهمیت بدهد و هم متوجه باشد جامعه و فرهنگ سیاسی آمریکایی هرگز اجازه نخواهد داد "یکه تاز" عرصه قدرت باشد،همین امر به بارزترین شکل یک دمکراسی پردامنه را برجسته می کند،در آمریکا سیاستمدار نه دیو است نه مقدس بلکه "مسئول" اداره مطلوب کشور است،کاش ما ایرانیان به آموختن این نکات همت گماریم.(آرشيو)
فدوی هم چون شما خوانندگان محترم ضد انقلاب می داند که حضرت مسیح(ع) بسیار مورد احترام برادران نیز هست و از او به کمتر از (ع) یاد نمی کنند؛ و این (ع) از جنس همان عینی ست که برای اهل بیت و ائمه ی معصومین، علیهم الصلوة والسلام، مصرف می شود؛ لکن نمی داند که چرا برادران، دودمان پیروان آن حضرت را، در یک قیام و قعود، همهء اينها را بر باد می دهند! باری - فدوی در خبرهای دارالخُرافه دید که حضرات شماری از هموطنانی را که به حضرت مسیح(ع) گرویده اند، با ادای احترام به آن حضرت، اعدام فرموده و به شماری دیگر نیز که متقاضی اعدام بوده اند! البته هنوز جواب رد نداده؛ لکن آنان را نیز در لیست انتظار اعدام منظور داشته و به برخی نیز قول داده اند که آنان را خارج از نوبت، اعدام فرمایند!>>>
هاشمی هنگام دیدن تصاویر استقبال از رهبری در قم گريه نکرده است يکی از بستگان خانوادهء هاشمی به گردانندگان جرس گفته است سايت اينترنتی جرس: در پی انتشار اخباری در برخی سایت های اصولگرا مبنی بر اینکه "آیت الله هاشمی گفته است وقتی استقبال از رهبر انقلاب را در رسانه ملی دیدم، ناخودآگاه اشک از چشمانم سرازیر شد"، خانواده رئیس مجلس خبرگان این موضوع را از بنیان تکذیب کردند. به گزارش منبع خبری جرس، از آنجا که امکان درج این تکذیبیه - بدلیل هجمه های چند ماه اخیر- در سایت رسمی آقای هاشمی وجود ندارد، این موضوع در سایت های خبری و رسانه های مستقل منتشر می گردد. این منبع خبری که از بستگان نزدیک رئیس مجلس خبرگان در تهران می باشد، خطاب به خبرنگار جرس خاطرنشان کرد "ادعای رسانه های خاص، در مورد گریستن آقای هاشمی هنگام دیدن استقبال از رهبری در قم، کذب محض بوده و چنین چیزی صحت ندارد و تمامیت خواهان بدلیل بحران مشروعیت و مقبولیتی که به آن دچار شده اند، قصد همدل نشان دادن آقای هاشمی را دارند." گفتنی است رسانه های خاص طی روزهای هفته اخیر ادعا کرده بودند "آیت الله هاشمی در دیدار با جمعی از نزدیکان خود، با اشاره به سفر رهبر انقلاب گفت: این سفر برکات زیادی داشت و من با دیدن تصاویر این سفر از رسانه ملی شدیدا متاثر شدم..." همچنین "وی در ادامه با بیان اینکه باید خدا را به واسطه برکات این سفر شاکر بود گفت: وقتی استقبال از رهبر انقلاب را در رسانه ملی دیدم، ناخودآگاه اشک از چشمانم سرازیر شد." قابل توجه اینکه تمام این رسانه های خاص، همگی از یک منبع و به همان صورت اولیه کپی و نقل کرده بودند. طی یک سالی که سپری شد، بسیاری از رسانه های حامی دولت و جریان تمامیتخواه، همزمان با توهین و هجمه به هاشمی و خانواده او، سعی در القاء دروغ و نشر اخباری کذب در مورد وی داشتند تا زمینه را برای سوء استفاده های سیاسی و جناحی خود فراهم کنند .
|
|||||
© 2010 ـ New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fax: 509-352-9630 |