|
||||||
پيوندها | مطالب شمارهء قبل | سال چهارم ـ شماره 966 ـ چهارشنبه 20 بهمن 1389 ـ 9 فوريه 2011 | ||||
پيوند به نسخهء رايگان اينترنتی>>>>
=========== =========== نژادپرستی و تبعيض (حاوی پيوندها) =========== ============= ========== ========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== ============= =========== ============= ============= ============= ============ =========== ============= ============= =========== =========== =========== ============ =========== =========== =========== =========== =========== ===========
|
20 بهمن 1389 با نزديک شدن زمان تشکيل نخستين همايش شبکه سکولارهای سبز در آخر ماه آوريل در تورنتو مذاکرات هيئت اعزامی شورای هماهنگی شبکه با شخصيت های سياسی در زمينهء فراهم کردن مقدمات تشکيل کنگرهء ملی ايرانيان آغاز شد تفصيل اين خبر بزودی منتشر خواهد شد
انجمن سکولارهای سبز هلسينکی ـ در نروژ، با رياست محسن ذاکری
حضور گسترده اعضای انجمنسکولارهای سبز ایران - تورنتودر روز دفاع اززندانیان سیاسی>>>
اطلاعيهء شورای هماهنگی شبکهء سکولارهای سبز ايران در گراميداشت خاطرهء داريوش همايون هموطنان گرامی؛ با کمال تأسف از خبر درگذشت آقای دکتر داريوش همايون، مشاور عالی حزب مشروطه ايران (ليبرال دموکرات)، با خبر شده و از بابت اين ضايعه سخت اندوهگين و انديشناکيم. به هر حال، در اين شکی نيست که داريوش همايون يکی از رجال مهم سياسی کشورمان بوده است که نه تنها با قلم کنجکاو تحليل گرش از نخستين روزهای حدوث انقلاب نکبت بار اسلامی در ايران کوشيده است تا ما را در فهم آنچه چنين به خطا و عليه منافع ملی رخ داده کمک کند بلکه، به همان ميزان با اهميت آنکه او، در زمانه ای که روحيهء شکست و نوميدی بر صفوف مبارزان سياسی غلبه داشت، دامن همت به کمر بسته و، با ايجاد تشکيلاتی حزبی و فعال، جان تازه ای بر پيکر ضعيف اپوزيسيون حکومت اسلامی دميده است. او، با بازی کردن نقش معلمی فکری و تأثيرگذار، در زمينهء کشاندن جامعهء استبدادزدهء ما به سوی دموکراسی و ليبراليسم، سنتی استوار را پايه نهاده است...>>>
وقايع چه رابطه ای با ايران دارند؟ گفتگوی دکتر آرام حسامی، سخنگوی شورای هماهنگی سکولارهای سبز
نتيجهء همه پرسی از مجمع عمومی فوق العادهء شبکه سکولارهای سبز ايران>>>
دوشنبه 27 دی 89 انجمن سکولارهای سبز سوئيس به رياست مهدی رضائی ـ تازيک اعلام موجوديت کرد>>>
شبکهء جهانی سکولارهای سبز ایران
گزارش انتخابات داخلی شورای هماهنگی شبکهء سکولارهای سبز شورای هماهنگی شبکهء سکولارهای سبز ايران در جلسهء روز يکشنبه 19 دی ماه 1389 (نهم ژانويهء 2011)، طرح پيشنهادی «کميسيون تهيهء آئين نامهء داخلی شورا» (با سرپرستی آقای مهدی حاذق اعظم و عضويت آقايان دکتر فرخ زندی و آرمان نجم) برای تقسيم وظايف مختلف را مورد مطالعه قرار داده، جدول سازمانی آن را به تصويب رسانده و انتخابات خود را زير نظر آقای دکتر تقی آل رضا، بازرس شبکه، به انجام رساند. نتايج به شرح زير بود: سرپرست شورای هماهنگی: دکتر فرخ زندی معاون سرپرست شورا: دکتر رضا حسين بر سخنگوی شورا: دکتر آرام حسامی سرپرست امور اجرائی شبکه: دکتر اسماعيل نوری علا سرپرست امور اداری شبکه: خانم افسانه مهاجر ناظر بر امور مالی: آقای اسفنديار منفردزاده سرپرست امور تشکيلات و ارتباطات: آقای آرمان نجم سرپرست امور فنی و اينترنتی: آقای امير جعفری پيوند به جدول مصور سازمانی>>>
اسماعيل نوری علا سکولار سبز چه کسی است؟
ويدئو، فايل کوچک صدا
آیا حکومت اسلامی در آمریکا لابی دارد؟ پاسخ آقای حسن داعی، پژوهشگر و فعال سیاسی که در این زمینه تحقیقات متعددی انجام داده اند و زندگی خود را وقف مبارزه با جمهوری اسلامی کرده اند، به اين پرسش مثبت است. واژهٔ «لابی» در ادبیات سیاسی به معنی اعمال نفوذ بر سیاست مداران در تمام سطوح کشور است. اولین بار کلمهء لابی و لابی گری در قرن نوزدهم در فرهنگ سیاسی آمریکا بکار گرفته شد و امروزه گروههای لابی در این کشور، که به نمایندگی از سوی منافع مختلف فعالیت میکنند، بخشی جدایی ناپذیر از روند سیاسی ایالات متحده محسوب میشوند که هدف آنها تبلیغ و قبولاندن دیدگاههای خود در مورد مسائل و لوایح مختلف نزد قانون گذران و دولت مردان است. باید به این موضوع اشاره کرد که در آمریکا قوانین سختی برای کنترل لابی و جلوگیری از اعمال نفوذ بیش از حد آنها در امور سیاسی، اقتصادی و اجتماعی وجود دارد. در این میان کشورهای ديگر نیز در آمریکا دارای گروههای لابی هستند.این گروهها برای دفاع و حمایت از منافع کشورهای تابعهء خود و تاثیر گذاری بر سیاستهای ایالت متحده در مورد آنها فعالیت میکنند. بعضی از این کشورها عبارتند از اسرائیل، یونان، ارمنستان و ترکیه که با داشتن جمعیت زیادی از مردم خود در آمریکا از گروههای لابی قویای در این کشور برخوردار هستند. به عبارت ديگر، طرفداران آنها آمریکاییانی با اصلیتهای گوناگون هستند که، ضمن وفاداری به ایالات متحده، از منافع سرزمین آباء و اجدادی خود نیز حمایت میکنند.در این میان شاید در نگاه اول طبیعی باشد که فکر کنيم ایران نیز ـ با توجه به حضور صدها هزار ایرانی، یا ایرانی الاصل، در این کشور ـ باید تا کنون لابی قدرتمندی در ایالت متحده تشکیل میداد. اما واقعیت چیز دیگری است و لابی قانونی ایرانی در آمریکا به دلایل مختلف، از جمله فقدان روابط سیاسی بین دو کشور، شکل نگرفته است.
آیت الله آشپز باشی در کوزه افتاد! از شما خوانندگان محترم ضد انقلاب چه پنهان که یکی از اخلاق های بسیار زشت و ناپسند فدوی، که خود نیز به آن لامحاله شدیداً اشراف و اعتراف دارد، خواندن بین خطوط است! این بیماری، که هنوز برای آن درمان مؤثری کشف و پیشنهاد نشده است، باعث می شود که فدوی بجای اینکه دریابد که باید فقط و فقط حال را دریابد، ناگهان خوف آینده برش می دارد و حال را نیز، مع الاسف از دست می دهد و فلذا از مظاهر بارز " خسر الدنیا و الآخره "می شود!>>>
اندر حکايت خاک بر سری داوطلبانه، از ايران تا شمال افريقا؟
|
به گمان من نمی توان از دل کتاب (قرآن) و سنت معتبر دموکراسی و حقوق بشر و آزادی در آورد. متون مقدس دينی متعلق به جهان ماقبل مدرن اند و پديده های مدرن در آنها وجود ندارد. از سوی ديگر، من به دموکراسی دينی/ اسلامی، حقوق بشر دينی/ اسلامی، آزادی دينی/ اسلامی باور ندارم. دموکراسی يا حقوق بشر را نمی توان (نبايد) به چيز ديگری مقيد کرد. مقيد کردن آنها به معنای از خاصيت انداختن آنهاست. دموکراسی يهودی، مسيحی، اسلامی، مارکسيستی تناقض آميز اند. دموکراسی "به عنوان ارزش" و دموکراسی "به عنوان روش"، دارای ارکانی هستند که بدون آن ارکان دموکراسی نخواهند بود. انتخابات آزاد رقابتی ِ منصافه يکی از اين ارکان است. حکومت اکثريتی که حقوق اقليت را رعايت می کند رکن ديگر دموکراسی است. جامعه ی مدنی و حوزه ی عمومی گسترده و قوی رکن ديگر دموکراسی است. کثرت گرايی و برابری و حقوق بشر را هم بر اينها بيافزايد. در عين حال، چون مردم خاورميانه ديندار/ مسلمانند، بايد قرائت/ روايتی هايی از اسلام برسازيم که با اين امور سازگار باشند و مردم گمان نکنند که دموکراسی و حقوق بشر و آزادی دين را نابود می کنند.>>>
رقابتی که دولت احمدی نژاد با ميرحسين موسوی برای جلب نيروهای سکولار در پيش گرفته است برای بقای حکومت اسلامی بسيار مهمتر از آن است که برخی روحانيون متحجر دولتی تصور می کنند. در واقع ميرحسين موسوی، با ايستادگی برای خواست های آزاديخواهانه، حمايتی را از نيروهای سکولار بدست آورده است که نقش کليدی برای مناسبات بين المللی حکومت اسلامی دارد چرا که پس از خيزش جنبش سبز هيچيک از لابی های حکومت اسلامی در خارج کارنامه ای جز شکست در اين يکسال و اندی در اين عرصه، نشان نداده اند. احتمالاً روحانيـت دولتی و دستگاه امنيـتی رسمی، در جريان حمله به اصلاح طلبان، خود متلاشی خواهند شد و بخشی از آنها نسبت به دولت احمدی نژاد سمت گيری خواهد کرد و بخش ديگر نيز به جنبش سبز خواهد پيوست.>>>
پنبه دانهء حکومت اسلامی خاورمیانه! با دیدن نظام امنیتی، پلیسی و نظامی که دیکتاتوری حسنی مبارک بر مصر تحمیل کرده بود، ترس و وحشتی که در میان مردم پراکنده بود، پلیس نظامی که در سر هر کوی و برزن حضور سنگین و آشکار داشت و اختناقی که بر کل جامعه حکمفرما بود، بارها و بارها از خود پرسیدم که احمد مطار و احمد مطارها که شمارشان میلیون ها نفر است تا کی می توانند این فشار و اختناق مستبدانه را تحمّل کنند و دم برنیاورند؟! پاسخ این پرسش را حدود 6 هفته پیش، زمانی که پلیس ستمگر تونس بساط محقّر سبزی فروشی دوره گرد، ابوزید جوان 26 ساله دانشگاه رفته تونسی، را ضبط کرد و او در اعتراض خود را به آتش کشید و آغازگر شورشی شد که درچند هفته به فرار دیکتاتور تونس، زین العابدین بن علی انجامید یافتم.>>>
اوضاع وخیم حکومت و وحشی گری هایش اکنون فقر و بی کاری در ایران به اوج خود رسیده است. فقر و بی کاری خانواده ها سبب شده است که میلیون ها کودک از تحصیل محروم بمانند و برای کمک به خانواده های خود، راهی بازار کار بی رحم شوند. این کودکان، نیروی کار خاموش و ارزان سرمایه داران ایرانی هستند. عموما بحران جهان سرمایه داری در حال عمیق تر شدن است. این بار علاوه بر بحران مالی و اقتصادی اروپا، آمریکا، یونان، ایرلند و...، کشورهای فقیر و در حال توسعه با کمبود شدید مواد غذایی روبرو هستند. در چنین شرایطی، سرمایه داران و دولت های آن ها، شدیداً نگران خیزش های مردمی و وقوع انقلابات اجتماعی هستند.>>>
یک تراژدی تاریخی در شرف وقوع است چهلمین سالگرد جنبش فدائی است. جنبش سوسیال دموکراتیک، جنبش چپ و خصوصاً جنبش فدائی از کمبود، یا عدم حضور شخصیت یا شخصیت های اسطوره ای سمبلیک سیاسی مبارزاتی و اخلاقی در قید حیات رنج می برد؛ در حالی که وجود چنین شخصیت هایی می تواند نقش جدی در گالوانیزه کردن جنبش سوسیال دموکراتیک، چپ، و سکولار آزادیخواهی مردم داشته باشد. عدم توجه به این مسئله، در شرایطی که چهره های سمبلک جنبش فدائی به دلایل تواضع شخصیتی یا دلایل دیگر در حاشیه قرار گرفته اند، موجب گسترش فراگیر تاثیرات مخرب چنین خلاء سمبلیکی در جنبش می گردد... نامهء اخیر فرخ نگهدار به آقای خامنه ای، و بازتاب های آن در داخل جنبش سوسیال دموکراسی و جنبش چپ ایران، جنبه ای تقریباً صد در صد منفی داشته است. شايد بتوان از اين هم فراتر رفته و ديد که بازتاب آن در داخل جنبش سکولار و لیبرال دموکرتیک ایران هم کاملاً منفی بوده است. به جرائت می توان گفت که یک تراژدی تاریخی در شرف ظهور کامل خویش است...>>>
انقلاب برای دمکراسی مترادف با خشونت نیست نسیم دمکراسی خواهی در منطقه خاورمیانه وزیدن گرفته و ملت ایران به عنوان پیشتاز در آزادی خواهی این توانایی را دارد که با یکسری تغییرات ریشه ای خود از چنگال اسلام سیاسی نجات بخشد. یکی از مباحثی که در چند سال اخیر بین نیروهای مخالف حکومت اسلامی به شدت مورد بحث و مناقشه قرار دارد این است که چگونه می توان از حکومت اسلامی و نظام ولایت فقیه به یک دمکراسی پارلمانی رسید. پس از دوم خرداد جریانی تحت عنوان اصلاحات سعی کرد تغییرات بسیار روبنایی و ظاهری را در ساختار حقیقی و حقوقی جمهوری اسلامی پدید آورد که با ناکامی محمد خاتمی و مجلس ششم و شوراهای شهر و روستا این فرآیند با تردید های زیادی مواجه گردید. یکی از گفتمان هایی که به شدت مورد انتقاد قرار می گیرد گفتمان نیاز کشور به یک «انقلاب» است ولی برخی از فعالان و گروههای سیاسی واژه انقلاب را با پدیده هایی مانند خشونت و مبارزه مسلحانه گره می زنند که در نوع خود یک سفسطه به حساب می آید. یکی از تکنیک هایی که مخالفان دگرگونی بنیادین و انقلاب به کار می برند این است که بلافاصله انقلاب اسلامی و شکست خورده بهمن 57 را به عنوان نمونه ای از انقلاب نشان می دهند و نتیجه می گیرند که تنها راه رسیدن به یک حکومت دمکراتیک صندوق رای جمهوری اسلامی و اصلاحات درون حکومتی است. از محمد خاتمی در بنیاد باران تا فرخ نگهدار در لندن به طور شگفت آوری مردم ایران را در نوعی «توهم طولانی مدت» فرو برده اند و با نکوهش انقلاب از واژه انقلاب یک مفهوم بسیار منفی و زننده ارائه می کنند و از اصلاحات مفهومی « مقدس » ساخته اند. انقلاب لزوما به معنای خشونت ورزیدن نیست بلکه درگیر کردن یک جامعه در فرآیندهای رنسانس فرهنگی و یادآوری نیاز به تغییرات بنیادین و ساختاری است که روشهای متعددی هم دارد و لزومی هم ندارد جمعیتی که به خیابان می آیند اسلحه به دست بگیرند بلکه می توان با گسترش دادن اعتصابات یا تحصن مردم در خیابان این فرآیند را انجام داد.
تقاضای کمک حسن داعی از مردم
|
میدان التحریر این روزها از در قاهره قلب تپنده مصر لقب گرفتهاست. از هر کوچه و خیابانی راهی به این میدان وجود دارد و با وجود حملهء شتر سواران به مردم هنوز جمعیت در آن ایستاده و جا خالی نکرده است، اما سوالی که این روزها مطرح است نقش زنان مصری در این مبارزات و حضورشان در تظاهرات است. «نادیا » یکی از زنانی است که از روز اول در این تجمعها شرکت کرده است. او برای یک سازمان غیر دولتی کار میکند و کارش توانمند سازی زنان مصری در مشارکت اجتماعی است. او میگوید: «شاید وقتی فیلمها و تصاویر را در مصر ببینید بیشتر جمعیت را مردها تشکیل بدهند اما توجه داشته باشید بیشتر تصاویر نقاطی است که درگیریها و زدو خوردها شکل گرفتهاست. زنان نقش پررنگی در جنبش اخیر داشتهاند، چه در سازماندهی برنامه روز بیست و پنجم ژانویه و چه در ساماندهی شبکههای اجتماعی.»>>>
يک امتياز به نفع خانوادهء مهندس موسوی:انتشار عکسهای منتسب به دختر رهنورد و موسوی برای تخريب آنها
سايت باشگاه خبرنگاران جوان، وابسته به صدا وسیما، با انتشار مجموعه عکسی، مدعی شد که عکسهای دختر میرحسین موسوی و زهرا رهنورد را منتشر کرده است. به نظر میرسد انتشار این عکسها به خاطر نپوشیدن حجاب کامل برای تخریب خانواده موسوی نزد بخشی از جامعه مذهبی ایران باشد. سایت باشگاه خبرنگاران با اعلام اینکه عکسهای منتشر شده، متعلق به نرگس، فرزند میرحسین موسوی و زهرا رهنورد است، در توضیح این عکسها آورده: «اين عكسهاي نرگس است، دختري كه پدر و مادرش به دليل اظهارنظرهاي توهم آميزشان به آقا و خانم متوهم مشهورند.» یکی از نزدیکان به زهرا رهونورد به خودنویس گفت که این عکسها مربوط به نرگس، دختر میرحسین موسوی است. این منبع عنوان کرد که تعدادی از عکسها میتوانند «فتوشاپی» هم باشند، اما میزان حجاب ایشان در همین حد است. بر اساس گفته این منبع، عکسهایی از نرگس موسوی قبل از انتخابات در نماز جمعه پخش شده بود. سایت باشگاه خبرنگاران جوان همچنین در توضیحات دیگری در این باره نوشته است: «اين عكسها تامل برانگيز از اعتقادات و شيوه زندگي خانوادهاي خبر ميدهد كه پدر و مادر آن خانواده دختران خود را بهترين مشاوران خود در امور فرهنگي، هنري، علمي و اجتماعي ميدانند و طبيعي است كه در زمينههاي ياد شده از آنها مشاوره ميگيرند، خوب نتيجه معلوم است.» باشگاه خبرنگاران جوان، همچنین دلیل انتشار این عکسها را چنین اعلام کرده است: «همگي در اماكن عمومي تهيه شده و هيچ بار حقوقي و اخلاقي را براي باشگاه خبرنگاران به همراه ندارد.» انتشار این عکسها اما با واکنش طرفداران میرحسین موسوی در فضای مجازی روبهرو شده و آنها، انتشار چنین عکسهایی را محکوم کردهاند. به نظر میرسد انتشار این عکسها به خاطر نپوشیدن حجاب کامل برای تخریب خانواده موسوی نزد بخشی از جامعه مذهبی ایران باشد. (منبع: خودنويس)
دمکراسی: تحلیلی از قدرت اجتماعی دکتر ژان آتلی ـ با همکاری تام آتلی برگردان به فارسی: داریوش افشار آزمون «مسئولیّت پذیری ِ مشروط قدرت» بدینگونه است که باید دید آیا کنترلی از جانب آنهائی که این قدرت بر آنان اعمال می شود وجود دارد یا نه؟ و یا آیا کسانی که قدرت خود را به نمایندگان خود واگذار می کنند توان پس گرفتن این قدرت از راه های معمول، قانونی و مراحل نهادینه شده را دارند؟ اگر چنین شرایطی موجود نباشند، باید نتیجه گرفت که چنین قدرت متمرکزی مسئولیت پذیر نیست و در مقابل قانون اساسی خود را ملزم به پاسخگوئی نمی داند. هیچ تفاوتی هم نمی کند که قدرت از روی دینداری باشد و یا اخلاقی مسئول. در طول تاریخ، دیکتاتورهای خیرخواه، شاهان و روحانیان حاکمی وجود داشته اند که فقط خود را ملزم به پاسخگوئی به باورهای درونی خود می دانستند و نه به مردم. اگرچه این امکان وجود دارد که، در مقایسه با دمکراسی های ناپخته و تقلاّ کننده، تحت حاکمیّت بعضی از ملایمترین اینگونه نظام ها مردم از وضعیّت بهتری برخوردار باشند، امّا به ندرت می توان چنین نظام هائی را در طول تاریخ یافت که برای مدّت های مدیدی دوام آورده باشند.>>>
گاهی تغییر نظریهء سیاسی و عقیدتی و رفتار اجتماعی، بسیار آسان به نظر می رسد. بسیارند کسانی که تصور می کنند، بیرون رفتن از حزب یا سازمان سیاسی با اندیشه و مدل هایِ مشخص و هویت یافته، که سال ها بر رفتار و کردار آنها حاکم بوده است و پیوستن به یک سازمان تازه، یا ایجاد یک ساختار نو و حتی رها نمودن هر گونه ساختار سیاسی، خرد زیستاری آنها را در اجتماع نیز عوض می کند. بسی تأسف بار است وقتی مشاهده می شود که در عمل این طور نیست. آیا این افراد دیگر اصلاح پذیر نیستند؟ پاسخ به این سوال، که به عوامل زیادی بستگی دارد، در نزد خود آنها نیست.>>>
تماشاي اين سه پنجره مرا در لاك خودم فرو برد. با خود فكر كردم پيش از برآمدن حكومت سياهكار و تباه انديش اسلامي، فكر چند نفر از روشنفكران جامعه ما واقعا «روشن» بود؟ و چند نفر از آنان كوشيدند كه واقعيات را ببيند و بازگويند؟ چه شماري از آنان كوشيدند از منافع فردي و گروهي و سازماني خويش چشم بپوشند و مدافع حقيقت شوند؟ و چند نفر كوشيدند مردم را از فرو افتادن به چاه تاريك حكومتي ايدئولوژيك بازدارند؟؛ فرو افتادن به دامان سياه خميني، از سراب حكومت ديني. مهم تر آن كه اكنون چاه بزرگتري در پيش است. به راستي چند نفر از روشنفكران ما امروز آماده اند كه حقايق را بگويند و از سخنان و رفتار درست – حتا اگر صاحب آن همفكرشان نباشد - دفاع كنند؟>>>
حق آزادی بيان یا توهين به مقدسات؟ مناظره عبدی کلانتری و اکبر گنجی در برنامهء پرگار بی.بی.سی>>>
اول کسی که برخواهد گشت امام حسين است!
«کوئيکی» با یک تیر چند نشان میزند
اهانت آخوند اسلاميست به زرتشتيان در تورنتو چندی پیش ایمیلی از یکی از دوستانم به من رسید که در آن لینک سخنرانی آخوندی بنام مصباح موسوی در مرکز اسلامی امام علی تورنتو بود. این آخوند در طول سخنرانیاش به طور غیر قابل احترامی به آئین باستانی زرتشتی و زرتشتیان کشورمان اهانت میکند. داستان از این قرار است که طبق گفتهء خود آخوند روزی بانوی مسنی به او میگوید که زرتشتی است و آخوند از ایشان میپرسد که تو از دیانت زرتشتی چه میدانی؟ تو میدانی که در زرتشتی جدید، در زرتشتیای که ما ( منظورش طرفداران دین سنگسار و ازدواج مرد شصت ساله با دختر 9 سالهء اسلام است) آثارش را داریم، مرد اشکالی ندارد که با مادر، خواهر، و یا دخترش ازدواج کند؟ در ادامه آخوند به این بانو میگوید: "تو دنبال این آئین هستی؟ چرا مغز تو کلهء بعضی از همشهریان ما نیست؟" پخش ويدئوی این جريان در میان ایرانیان تورنتو اعتراضات بسیاری را بوجود آورد چرا که در مجموع ایرانیان چه زرتشتی و یا غیر زرتشتی نسبت به این دیانت ارزشمند که بنیان اساسی تاریخ، کشور و نیاکانمان است احترام زیادی میگذارند. بعد از اشغال کشورمان توسط اسلامیون، دین اسلام جایگزین آئین اصلی ایرانیان شد. اسلامیون با کشتار گسترده سعی کردند که ایرانیان را از آداب و رسوم خود دور کنند. بسیاری از ایرانیان زرتشتی برای نجات جان و حفظ اعتقادات خود به کشورهای همسایه از جمله هندوستان پناه بردند. پارسیان هند نمونهء بارز این گروه هستند. برای تهیهء این گزارش به سراغ چند تن از دوستان پارسیام رفتم. شهرزاد که در گوجرات هند بدنیا آمده است به من میگوید: "اجدادم به خاطر ظلم و ستمی که بر آنها روا میشد مجبور به ترک ایران شدند.اگر چه من در هند بدنیا آمدهام اما من یک شاهزاده ایرانی هستم و آرزو دارم روزی به ایران برگردم و سرزمین آبا و اجدادیم را ببینم." سلینا، دوست پارسی دیگرم، میگوید: "اجدادم از زرتشتیان یزد بودند که بخاطر سختیهای آن روزگاران ایران به هند مهاجرت کردند.من از بچگی با قصهء لیلی و مجنون بزرگ شدم و عکس تخت جمشید بر روی دیوار اتاقم هست. اگر چه هیچ وقت به ایران نرفتهام اما آنجا را کشور اصلی خود میدانم و اطلاع دارم که الان مردم کشورم چه سختیهایی میکشند." با روی کار آمدن رژیم ضد بشری جمهوری اسلامی، هزاران ایرانی که قربانی سرکوب رژیم شدند ایران را به مقصد کشورهایی که دارای موقعیت بهتر برای زندگی است ترک کردند.در میان این ایرانیان میتوان به پیروان ادیان مختلف ایران از جمله بهائیان، زرتشتیان، مسیحیان ارامنه، و مسیحیان آسوری که همواره مورد نقض ابتداییترین حقوق خود تحت حاکمیت قوانین تبعیض آمیز اسلامی قرار میگیرند اشاره کرد. از میان پیروان ادیان ایران گلهای زیادی پر پر شدند که میتوان به مونا محمودی نژاد دختر نوجوان بهائی که توسط رژیم اعدام شد و اسقف ارزشمند ایران هایک هوسپیان که توسط عوامل جمهوری اسلامی به قتل رسید اشاره کرد. اما درقبال این توهین، ایرانیان تورنتو ساکت نماندند و این مورد را به مقامت دولتی کانادا رساندند. انجمن فعالان حقوق بشر دانشگاه یورک و انجمن دوستداران زرتشت تورنتو با فرستادن نامههای سرگشاده به وزارت امنیت اجتماعی، ادارهء پلیس، و کمیسیون حقوق بشر انتاریو خواستار پیگیری جدی این موضوع شدند.
|
|||
© 2007 ـ New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fax: 509-352-9630 |