|
||||||
پيوندها | مطالب شمارهء قبل | سال چهارم ـ شماره 970 ـ جمعه 29 بهمن 1389 ـ 18 فوريه 2011 | ||||
پيوند به نسخهء رايگان اينترنتی>>>>
=========== =========== نژادپرستی و تبعيض (حاوی پيوندها) =========== ============= ========== ========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== ============= =========== ============= ============= ============= ============ =========== ============= ============= =========== =========== =========== ============ =========== =========== =========== =========== =========== ===========
|
کمونیست ها و جبهه ملی ها چون خود را قادر به رهبری یک ایران مبارز ضد غربی و امپریالیستی نمی بینند آماده اند با کمترین امتیاز سیاسی که اصلاح طلبان مذهبی از فقاهتی های مستبد می گیرند خود را راضی کنند و از مبارزات ضد امپریالیستی و غربی رژیم حزب الله پشتیبانی کنند. آنچه برای این گروه فدا کنندهء تجدد و سکولاریسم ایران مهم نیست محروم کردن مردم ایران از آزادی و دمکراسی است که از طرف دیگر می توانند مقصر آن را رژیم حزب الله معرفی کنند و خود را در میان مخالفان رژیم حزب الله جا بزنند. این گروه آنچنان خود را به بقای رژیم حزب الله متعهد می دانند که پیش از اینکه کسی پیشنهاد خشونت برای برکناری رژیم حزب الله را بدهد و یا حرف آنرا بزند تبلیغ مبارزه بدون خشونت را شعار اصلی خود کرده اند. انتخاب دیگری که در برابر کوشندگان سیاسی دموکرات و سکولار گذاشته شده است و در کلیت خود کمترین ِ دیگری را پیشنهاد می کند و به آنها امکان می دهد تا از تارپود این توطئه تداوم رژیم حزب الله و سد آزادی مردم ایران آسوده شوند پیوستن به "شبکء جهانی سکولار های سبز ایران" است.>>>
آیا اين ملت ها که در پی حوادث يک سال اخیر ایران يکی پس از دیگری سر بر می آورند و انگشت نشانه به سوی دیکتاتورهای خودی می کشند و «نه» ی بزرگ خود را به سویشان پرتاب می کنند، چه در سر می پرورانند؟ آیا می توانیم بگوئیم که عصر کنونی ما عصر سکولاریزم و، بطور کامل تر، سکولاریزم نو است؟ آيا این بی میلی و بی رغبتی نسبت به مذهب و ایدیولوژی ِ نشسته در قدرت نشان از این ندارد که دنیا وارد عصری شده که سکولاریزم را همچون سرنوشتی برای نوع یشر انتخاب کرده است؟؛ سرنوشتی جلوه گر شونده در برقراری حکومت هایی عاری از هرگونه مذهب، دین و ایدئولوژی؟ همراه با تلاش انسان ها برای استقرار جوامعی سکولار بر بنياد حقوق شهروندی و محوریت حقوق بشر.>>>
چاپ واشنگتن (فايل پی.دی.اف)>>>
21 بهمن 1389 وحدت ملت ما، جدائی از خصومت حافظ مذهب ما، جدائی از حکومت *** اعلاميهء شورای هماهنگی سکولارهای سبز ايران بمناسب تراهپيمائی ِ 25 بهمن 1389
20 بهمن 1389 با نزديک شدن زمان تشکيل نخستين همايش شبکه سکولارهای سبز در آخر ماه آوريل در تورنتو مذاکرات هيئت اعزامی شورای هماهنگی شبکه با شخصيت های سياسی در زمينهء فراهم کردن مقدمات تشکيل کنگرهء ملی ايرانيان آغاز شد تفصيل اين خبر بزودی منتشر خواهد شد
انجمن سکولارهای سبز هلسينکی ـ در نروژ، با رياست محسن ذاکری
حضور گسترده اعضای انجمنسکولارهای سبز ایران - تورنتودر روز دفاع اززندانیان سیاسی>>>
اطلاعيهء شورای هماهنگی شبکهء سکولارهای سبز ايران
وقايع چه رابطه ای با ايران دارند؟ گفتگوی دکتر آرام حسامی، سخنگوی شورای هماهنگی سکولارهای سبز
نتيجهء همه پرسی از مجمع عمومی فوق العادهء شبکه سکولارهای سبز ايران>>>
دوشنبه 27 دی 89 انجمن سکولارهای سبز سوئيس به رياست مهدی رضائی ـ تازيک اعلام موجوديت کرد>>>
شبکهء جهانی سکولارهای سبز ایران
گزارش انتخابات داخلی شورای هماهنگی شبکهء سکولارهای سبز>>>
اسماعيل نوری علا سکولار سبز چه کسی است؟
ويدئو، فايل کوچک صدا
مراحل نظری وعملی آلترناتيوسازی (ويدئو)
تقاضای کمک حسن داعی از مردم(پيام ويدئوئی)>>>
|
تنها اميد نظامى كه جز با سرنيزه و زور بخشى از خطبههاى نماز جمعهء خامنهاى دربارهء حضور همافران در برابر خمينی همه خيال ميكردند كه نظامىها در مقابل مردم، در حساسترين لحظات و آخرين لحظات، خواهند ايستاد؛ اما حقيقت غير از اين بود و اين برادران ملت و فرزندان ملت و بزرگشدگان آغوش ملت كه جزو مردم بودند، معلوم بود كه سرنوشتشان جز همكارى با مردم و قرار گرفتن در كنار مردم، چيز ديگرى نخواهد بود. البته آن سران مزدور يا افراد پست و ضعيف و بىارزشى كه نميتوانستند قدر آغوش گرم مردم را بفهمند، يا مقاومت ميكردند، يا ميگريختند، يا كارشكنى ميكردند، يا لااقل حضور پيدا نميكردند؛ اما عناصر مؤمن و قاطع - اين جوانها، اين آگاهترها - دلشان با مردم بود. حالا از همه هم شجاعتر و گستاختر برادران نيروى هوائى بودند كه آمده بودند حساس ترين كار را انجام بدهند؛ يعنى آمده بودند در مقابل امام شان و رهبرشان رژه بروند، اعلام وفادارى كنند و بگويند فرمانده ما شما هستيد. اين حادثه به قدرى عجيب و هيجانانگيز بود كه اينها بىاختيار همه را به دنبال خودشان راه مىانداختند. من با عجله رفتم در مقر امام در دبستان علوى، كه فاصلهى كوتاهى داشت با آنجائى كه ما بوديم. آمادگىهائى به وجود آمد و امام عزيز ايستادند و اين جوان ها، اين دلاورها، اين سلحشورها آمدند در مقابل امام رژه رفتند... و امام برای آنها دعا كردند و آنها رفتند و اين كمر دستگاه را شكست؛ دستگاه احساس كرد بىپشت و پناه شده. تنها اميد آن نظامى كه جز با سرنيزه و زور نمي تواند حكومت كند، چيست؟ جز نيروهاى نظامى؟ به مردم كه اتكائى نداشتند. اما نيروهاى نظامى هم با اين صراحت و با اين قاطعيت در خدمت مردم قرار گرفتند.
اگر ارادهء مردم برای پیروزی تا بی نهایت قوی بشود، اراده برای سرکوب در میان عوامل سرکوبی که از مردم عادی هستند، به سرعت سست می شود و موجب ترس خامنه ای و احمدی نژاد می گردد. اراده بسرکوب بستگی به فرهنگ هر کشور و نظام ارزشی رهبران دارد. مصر و سودان دو کشور سکولار بودند و نظام ارزشی مبارک و بن علی بر اساس اصول مدرن مبتنی بود. فرهنگ آنها فرهنگ سخت گیری و مدارا بود؛ یعنی اینکه تا می توانستند مدارا می کردند و هر وقت با تند روی روبرو می شدند، دست به سرکوب می زدند. اما هیچ کدام حاضر نشدند، مثل حافظ اسد، دست به قتل عام بیست هزار نفر در سوریه بزنند. >>>
رفت و منزل به ديگری پرداخت...
توضیحاتی پیرامون ضرورت بازسازی
ما نیز خود را یکی از جریان های متشکله جنبش سبز می دانیم و از آن حمایت می کنیم؛ ولی از منظری که ذکر آن رفت به حمایت و مداخله اقدام می کنیم: از جایگاه مستقل جمهوری خواهانه دموکراتیک و سکولار، برای تغییرات ساختاری و با حمایت از اقشار مورد تبعیض. مداخله و گفتگوی ما سایر جریان های متشکله جنبش سبز از موضعی مشارکتی و دموکراتیک صورت می گیرد، و نه بمثابه یک چرخ پنجم حمایت گر محض. اگر چنین نگاهی بنیاد یک تشکل سیاسی دموکراتیک قرار گیرد، طبعاً تشکیلات مناسب خود را نیز ایجاد خواهد کرد. >>>
در گفتگو با وبسایت تهران ریویو
«جمهوری اسلامی ِ موجود» تفسیر مضیق و استبدادی از قانون اساسی است. گام نخست و حداقلی و مقدور، جا انداختن قرائت دموکراتیک از همین قانون اساسی جمهوری اسلامی است. این رویکرد رهبران جنبش سبز، اصلاح طلبان و برخی مراجع تقلید نزدیک به جنبش است. گام دوم جمهوری اسلامی به روایت پیش نویس قانون اساسی است که در آن نشانی از ولایت فقیه نبود و اعضای شورای نگهبانش هم توسط نمایندگان مردم در مجلس انتخاب می شدند. گام سوم جمهوری دموکراتیک سکولار است. مدل مطلوب حکومتی من حکومت دموکراتیک است، به این معنا که کلیه نهادها، مقامات، قوانین و تصمیمات آن بدون هیچ استثنائی به شیوه دموکراتیک تعیین می شود، با رأی مردم می آیند، با رأی مردم می روند، تحت نظارت نهادینه مردم در اتاق شیشه ای قرار می گیرند... معنای سکولار بودن رژیم و نظام این است که دین داران و دین ناباوران هر دو در صورت برخورداری از رأی اکثریت حق دارند دولت (قوه مجریه) تشکیل دهند و این دولتمردان در زمان مقرر هم باید از قدرت کناره گیری کنند و حقوق اقلیت را به رسمیت بشناسند.>>>
|
انتخابات آزاد، در خارج کشور! يک راه نکوبيده، اما ظاهراً ممکن، فکر کردن به انجام يک انتخابات آزاد سراسری در ميان ايرانيان خارج کشور است تا آنها از ميان خود افرادی را، بدون توجه و ارزش گزاری بر پيشينه و تعلقات و وابستگی های سياسی شان، و به صرف اعلام اعتقادشان به ضرورت وجود يک آلترناتيو سکولار ـ دموکرات در برابر حکومت اسلامی، بعنوان نمايندگان خويش انتخاب کرده و به آنها مأموريت دهند تا از میان خود هیاتی را به عنوان آلترناتیو (یا جایگزین موقت حکومت اسلامی) برگزيده و کار آلترناتيو را طبق برنامه ای تعیین شده آغاز کنند.>>>
سلام و درود بر شما. پس از راهپیمائی شکوهمند شما در روز بيست و پنج بهمن، این دستاورد بزرگ ملت و جنبش سبز که با شرکت همه قشرهای مردم از مردان و زنان سلحشورجامعه، در مقابل ناباوری بسیاری از بدبینان و اقتدار گرایان شکل گرفت، جنبش شکوهمند شما از دو سو مورد تهاجم قرار گرفته است: از یک سو مورد تهاجم اقتدار گرایانی که چشم به پست و مقام و زر و زور در آینده دارند و از سوی دیگر تلاش بیگانگان و موج سواران بین المللی برای پی گرفتن مطامع خود بوده است که هر دو تلاش کرده اند که جنبش را به صهیونیسم و امریکا و اذناب آنان منتسب کنند. این در حالی است که افتخار بزرگ جنبش سبز در استقلال و تکیه آن بر نیروی عظیم ملت بوده است. جنبش سبز همواره با بیگانگان فاصله داشته و اهداف اصلی آن احیای ارزش های انقلاب و آرمان های امام راحل و مطالبات آزادی خواهانه و متکثر ملت شریف ایران بوده و همواره تلاش کرده است که از راه های مسالمت آمیز، اهداف خود را با تاکید براصل بنیادین کرامت ذاتی انسان و به رسمیت شناختن حق ملت برای حاکمیت بر سر نوشت خود و اجرای بدون تنازل قانون اساسی دنبال کند. این همراه کوچک شما ضمن تبریک به مناسبت پایداری خیره کننده مردم، شهادت فرزندان عزیز شما ملت سر فراز را تسلیت می گویم. تهران- 26 بهمن ماه 1389 ـ منبع: کلمه
طی ماه های گذشته از امید می گفتیم اما بیشتر بغض و عصبانیت، زندان و اعدام را می خواندیم و می شنیدیم و می دیدیم. اکنون شاهد جوانه هایی هستیم که در گوشه گوشهء جهان، از دل باتلاق ترس سر می زنند: از دل انقلاب یاس تونس، از میان آواز زنان تونسی، از مقاومت شبانه روزی مردم مصر در میدان تحریر، از رقص و حضور زنان مصری به خاطر فتح خیابان، از تصویر چگوارا در دست فقرای یمنی، از میان همراهی جوانان مسلمان و مسیحی، از اردن تا الجزایر تا خیابان های تهران، رقص شور را در دل یاس مشاهده می کنیم.>>>
انقلاب مصر: پايان يک دو راهی در خاورميانه برای چندين دهه خاورميانه در مقابل يک دوراهی شوم قرار داشت که هر دو سر آن باخت بود: يا بايد به رژيم های استبدادی و اکثراً فاسد که ثبات را به قيمت نفی دموکراسی و نفی حقوق شهروندی مردم خود تأمين می کردند و اکثراً هم همپيمان آمريکا و دنيای غرب بودند تن در داده می شد و يا ظاهراً تنها آلترناتيو اسلام گرائی سياسی بود که چنانکه نمونه ايران نشان داد تنها به معنای افتادن از چاله به چاه و سر سپردن به يک روند قهقرائی دهها ساله می توانست باشد. انقلابات تونس و مصر نشان داد که اين دوراهی و يا ديکوتومی ديگر در خاورميانه به پايان خود رسيده است.>>>
تظاهرات عده ای از نمایندگان در صحن مجلس شورای اسلامی برای اعدام کروبی و موسوی به خوبی نشان داد که در مجلس اختلاف شدید پدید آمده است؛ زیرا همهء نمایندگان به این تظاهرات حتی در داخل مجلس نپیوستند. یکی از خصوصیات انقلاب ها ایجاد کردن اختلاف در بین حاکمان است. نمایندگانی که در مجلس تظاهرات کردند بیشتر شبیه لات های بی سر و پا بودند که با دست و پا و سر و دهان و زبان و عبا و عمامه، در هوا و بر هوا مشت می زدند. آنها بسیار خشمگین بودند و خشم آنها ناشی از ترس شان بود: ترس از سقوط.>>> انقلاب فقط یک فرصت تاریخی است اگر برای اعراب خطر اسلامیستها وجود دارد و از همین رو در ضعف نیروهای دمکرات، بهتر است انتقال قدرت با تدبیر کامل صورت گیرد، در ایران اما «خطر» دمکراسی برای اسلامگرایانی وجود دارد که از سه دهه پیش قدرت را قبضه کردهاند و از همین رو فروپاشی رژیم از درون و پیوستن سیاستمداران و نهادهای نظامی و انتظامیاش به جنبش سبز و گشودن راه برای یک انتخابات آزاد، بهترین شکل ممکن است. هر انقلابی که واقعا برای دمکراسی روی میدهد، باید این بزرگواری را داشته باشد که دشمنان خویش را به انتقام تهدید نکند.>>>
اپوزیسیون خارج از کشور و وظایف مامطلب عرضه شده به تریبون آزاد گردهمایی چهارمجنبش جمهوری خواهان دمکرات و لائیک ایرانانفجار اطلاعات بر اثر انقلاب ارتباطات، به کثرت گرائی بی سابقه دامن میزند و مرزهای خشک عقیدتی را در می نوردد. اگرچه تضاد منافع مادی اقشار و طبقات جامعه کم و بیش ثابت مانده است اما نقش رهبری افکار عمومی و مدیریت رفتار اجتماعی افزایش چشم گیری یافته است بطوری که بدست گرفتن اهرم های طراحی شده و هدفمند فضا سازی در جامعه، حرکت اقشار و لایه های اجتماعی را به این سو و آن سو، ترغیب و تشویق و در مواردی تحمیل می کند! تاثیر تحولات اخیر چنان است که احزاب و سازمان های سیاسی در ایران و خارج از کشور، به تنهائی توان و ظرفیت تاثیر بخشی و جهت دهی به حرکت های اعتراضی پرشمار مردم را ندارند و ائتلاف های سیاسی معینی در شرف شکل گیری و توانمندی هستند.>>>
سبز «برانداز» در مقابل سبز «مصونیتطلب» بیتوجهی مردم به توصیهها و سخنان هاشمی رفسنجانی در روزهای قبل از بيست و دوم بهمن (که خواهان حضور مردم در خیابان در سالگرد پیروزی انقلاب بود و با تغییر فوری قانون اساسی هم مخالفت میکرد) هم نشان میدهد که بخش بزرگی از کسانی که به میدان آمدند، دیگر شخصیتهای حامی (اسپانسور) جریان سبز مصونیت طلب را کنار گذاشتهاند و به حرفهایشان وقعی نمیگذارند. بررسی وقایع بعد از عاشورای هشتاو هشت و اتفاقهایی که میتوان گفت به خاطر توجه به حامیان ایدهء «مصونیتطلبی» افتاد، نشان میدهد که محدود کردن رنگ سبز در چارچوب «حفظ نظام» به هر قیمتی، مانع بزرگی بر سر پیشروی جنبش بوده است.>>>
کلیک می کنم به روی مقاله. مخاطبان آقای ابراهیم نبوی در این نوشته «جنابان» هستند. از علی خامنه ای، حاج سید احمد جنتی، محمود احمدی نژاد، اسدالله بادامچیان و ... تا نام اسماعیل نوری علا، سردبیر نشریه اینترنتی "سکولاریسم نو"، و ری تکیه، نویسندهء نیویورک تایمز، در لیست مخاطبان آقای ابراهیم نبوی قرار دارند. نبوی در پایان خطاب به همه این جنابان می گوید: «با توجه به اینکه حضرات فوق در یک سال گذشته در جاهای مختلف اعلام کرده بودید که جنبش سبز مرده است و حضور میلیونی این جنبش در روز 25 بهمن 1389 در تهران و حداقل ده شهر بزرگ دیگر، نشان داد که این جنبش نه تنها نمرده است، بلکه با قدرت زنده است، اینجانب اعلام می دارم که " شما غلط کردید گفتید جنبش سبز مرده است." لطفاً از این پس از اظهار نظر و پیش بینی سیاسی خودداری نمایید.»>>>
شگـرد جهوری اسلامی: نفوذ و تخریب از درون هدف بعدی حکومت نفوذ در اپوزیسیون و یا حتی حمایت از اپوزیسیون های نمایشی و فرومایه و در مرحلهء بعدی تشکیل اپوزیسیون خودی بود. برای این در سطح اول به صورت غیرمستقیم حمایت مالی از برخی از تلویزیون های لس آنجلسی و سپس در مرحله بعد نیروهای تربیت شده و روشنفکران مذهبی و یا دانشجویان بورسیه می توانستند با ژست مخالفت با جمهوری اسلامی و حتی مذهب به عنوان ستون پنجمی در اپوزیسیون عمل کنند و تفکر مردمی که به اپوزیسیون تمایل پیدا می کردند را کنترل کنند و جهت دهند. و در نهایت به عنوان تخلیه انرژی مردم آنچنان که همچنان چهارچوب های نظام حفظ شود سعی کردند یک اپوزیسیون از نیروهای خودی بوجود آورند که خنثی کننده افکار افزاینده سکولاریسم خواهی در جامعه باشد.>>>
|
|||
© 2007 ـ New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fax: 509-352-9630 |