ملاحظاتی دربارهء
انقلاب مشروطه
احمد اشرف
هنوز چند سالي از انقلاب
1357 ايران
سپري نشده بود که يکي از دوستان که «هم مورخ بود و هم روزنامه
نگار» با شگفتي مي گفت: «هنوز هستند کساني که دربارهء علل انقلاب سخن مي گويند و اتلاف وقت مي کنند». نگارنده از
اين اظهار نظر شگفت زده شدم. هنوز يکي دو
سالي از اين گفتگو نگذشته بود که يکي از مورخان برجستهء
تاريخ بريتانيا کتابي که نکات تازه اي درباره علل انقلاب بريتانيا
در قرن هفدهم بود منتشر کرد و نشان داد که حتي پس از گذشت چند قرن
هنوز «نکاتي تازه ياب» در
باب آن جريان بزرگ تاريخي وجود دارد که هم از منابع و اسناد و
مدارک تازه از آن دوران بدست مي آيند و هم از ديدگاه
ها و نظريه هاي تازه در باب انقلاب. انقلاب مشروطه هم هنوز از
همه جوانب بررسي نشده و برخي از نظرهاي شايع و مورد باور همگان با
اسناد و مدارک معتبر تاريخي همخوان نيست. از جمله نقش انگلستان به
عنوان نيروي محرکه انقلاب مشروطه است که در اين "ملاحظات" بدان
خواهيم پرداخت.
>>>
استبداد پذیری!
ا
مروز،
چهاردهم
امرداد، سالگرد صدور فرمان مشروطیت توسط مظفرالدین شاه قاجار است.
صد و پنج
سال پیش در چنین روزی مظفرالدین شاه این فرمان را خطاب به صدراعظم
تازه منصوب شده، میزا نصرالله خان مشیرالدوله، که خود در تهیه متن
و راضی کردن او به امضای آن کوشیده بود صادر کرد. فرمان که به خط
احمد قوام (قوام السلطنه) نوشته شده بود در روز تولد مظفرالدین شاه
به مهر و امضای او رسید. این فرمان دو
بار صادر و امضاء شد زیرا در فرمان اولیه با ذکر عبارت
"شاهزادگان قاجاریه و علما و اعیان و اشراف و ملاکین و تجار و
اصناف"، نامی از دیگر طبقات مردم مانند کشاورزان و کارگران، که
اکثریت مردم ایران بودند، به میان نیامده بود.>>>
گفتگوی مشوش در کشوری
چند مليتی
اگر به اصل 90 قانون اساسی مشروطه مراجعه کنيم چنين می خوانيم:«در
تمام ممالك محروسه انجمن
هاي ايالتي و ولايتي به موجب نظامنامه مخصوص مرتب ميشود».
که يعنی ايران را «ممالک» خوانده و برای آن انجمن های ايالتی و
ولايتی را پيش بينی کرده بودند و بر اساس اين پيش بينی قرار بود
ممالک محروسهء ايران بصورت فدرالی اداره شود؛ درست همانگونه که هند
و آلمان و امريکا و روسيه و ژاپن و بلژيک و غيره (هر يک با تفاوت
های منطقه ای خود) همگی ممالکی محروسه اند و بصورت فدرالی يا
فدراسيونی اداره می شوند.>>>
(پيوند به
آرشيو جمعه گردی ها)
طرحی
برای احیاء جنبش سبز
امین موحدی
با یاد آوری این نکته که در عصر گلوبالیزه شدن،
«هویتطلبی»
یک واکنش طبیعی از سوی اقوام و ملتها
نسبت
به پدیدهء
جهانی شدن
(گلوبالیزاسیون)
بوده و به خودی خود نه تنها نمیتواند منفی باشد بلکه میتواند در
جهت حفظ خرده فرهنگها و زبانهای بومی
-
که ثروت این کرهء
خاکی محسوب میشوند
ـ
مثبت و موثر هم باشد، میتوان با تعریف مرز
«هویت
طلبی»
و
«تجزیه
طلبی»،
ضمن بها دادن به هویتطلبان و جلب حمایت آنان، علاوه بر جلوگیری از
سوء
استفادهء
تجزیه طلبان از
اين
مقوله،
با استفاده از پتانسیل پر قدرت
«هویتطلبی»
جنبش سبز را جانی دوباره بخشید و خونی تازه در رگهای جنبش به
جریان انداخت.>>>
ضرورت
اتحاد سکولار دمکرات های خارج از کشور
برای برقراری حکومتی دمکرات در ایران
کامبیز باسطوت
نیروهای مترقی سکولار دمکرات با اتحادی منسجم در دوران
انقلاب مشروطیت توانستند نیروهای اسلام سیاسی و دربار قاجار را
شکست دهند. این پیروزی سکولار دمکرات ها در نهایت اتحاد دربار و
اسلام سیاسی را ویران کرد. دیکتاتوری سیاسی حکومت پهلوی ها حافظهء
تاریخی سکولار دمکرات ها را آنچنان تیره و
تار کرد که در انقلاب 57 بخشی از دمکرات ها و تمام چپ ها بسوی
ارتجاع مذهبی خمینی رفتند و
در برقراری حکومت اسلامی بر ایران شریک شدند و مردم را گرفتار
سرنوشت شوم حکومت اسلامی کردند. نیروهای سکولار دمکرات با دوباره
تجربه کردن شرایط سیاسی و اجتماعی ایران پیش از انقلاب مشروطیت یک
بار دیگر احساس می
نمایند که به همان اتحادی احتیاج دارند که سکولار دموکرات های
پیش از انقلاب مشروطیت داشتند.>>>
«رسانه» خشونت و دیوار صوتی دمکراسی
بنیادگرایی اسلامی واکنش به روند جهانی شدن بود بدون آنکه دریافته
باشد اتفاقا این روند، بذر مسلمانان را بیش از پیش در کشورهای آزاد
میپراکند. بمبگذاری نروژ واکنش به همین «بذرافشانی» است. من نیز
نه در مقام یک اروپایی بلکه به عنوان یک «خارجی» که اتفاقاً از یک
کشور مسلمان نشین میآید، نه تنها نگران روند اسلامیزه شدن اروپا
هستم بلکه نگران پیامدهای این واقعیت نیز هستم که زیر نام دمکراسی
و بردباری، گروههایی شکل میگیرند که برای بقای دستاوردهای ملی و
فرهنگی در کشور خود، راهی جز جنگهای صلیبی و ناسیونالیسم افراطی
نمییابند.>>>
برنامه
ء
اتحاد برای دمکراسی
پيشنهادی از جانب «حقوقدانان
جنبش سبز مردم ايران»
هدف ما سرپرستی يا دخالت در جنبش آزاديخواهی مردم ايران نيست.
هدف ما تنها کمک به هماهنگی و هم افزائی برای نيل به اهداف مشترک
در مبارزه با ديکتاتوری است...
از همه نيروهای آزاديخواه دعوت می شود تا برای اتحاد و هم افزائی
در راستای نيل به استقرار اصول مندرج در بخش سوم، ضمن حفظ تشکيلات
سازمانی و اهداف خود که ممکن است با اصول زير مشترکاتی داشته باشد،
با بکارگيری هر چه وسيع تر و هماهنگ تر تاکتيک های مندرج در بخش
چهارم، تمام توان خود را به کار گيرند تا دست در دست هم، هر چه
پرتوان تر، بساط ديکتاتوری در ايران را در کوتاه ترين زمان ممکن
جمع کنيم.>>>
ماموت های عصر یخبندان سیاست: موانع استقرار دموکراسی
عباس خرسندی
پرسش
های اساسی چنين اند: چگونه باید از معضل تاریخی این شکل از مبارزه
سیاسی (مماشات با استیداد و بیگانگان) از دالان استبداد خارج شد
اما تن به خیانت دگر باره نداد؟ اگر بین کشورهای قدرتمند و تغییر
حاکمیت سیاسی رابطه ای وجود دارد، چگونه باید این رابطه را به نفع
منافع ملی خود حل نمود؟ و آیا باید به نقش جامعه و جنبش مردم ایران
که نسبت به سرنوشت خود به آگاهی نسبی رسیده اند اهمیت داد؟ آیا در
رابطه با اهمیت نقش جامعه در سطح تعیین کنندگی نباید هم اندیشی
قابل فهمی وجود داشته باشد؟.. اکنون که آغاز دوران ذوب یخبندان
سیاسی ایران فرا رسیده و قرار است که دموکراسی و آزادی ارمغان
مبارزات سیاسی و مدنی باشد، پشتوانه فرهنگی- اجتماعی – سیاسی آن
چیست؟
>>>