پيوندها | مطالب شمارهء قبل | سال چهارم ـ شماره 991 ـ جمعه 19 فروردين 1390 ـ 8 آوريل 2011 | |
اين سايت دوشنبه ها، چهارشنبه ها و جمعه ها به روز می شود
پيوند به نسخهء رايگان اينترنتی>>>>
=========== =========== نژادپرستی و تبعيض (حاوی پيوندها) =========== ============= ========== ========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== ============= =========== ============= ============= ============= ============ =========== ============= ============= =========== =========== =========== ============ =========== =========== =========== =========== =========== ===========
تقاضای کمک حسن داعی از مردم(پيام ويدئوئی)>>>
با صدای آقای اسماعیل قادر پناه>>>
|
>>>
دربارهء همايش تورنتو
شبکهء سکولارهای سبز از همهء معتقدان به لزوم انحلال حکومت مذهبی و استقرار حکومتی سکولار و مبتنی بر اعلاميهء حقوق بشر در ايران دعوت می کند تا به آن بپيوندند.
پنجم آوريل 2011 انجمن سکولارهای سبز پاريس به همت علی صالح زاده آغاز بکار کرد
سومين گفتگوی اسماعيل نوری علا با عليرضا ميبدی دربارهء طرح آلترناتيو>>>
چاپ واشنگتن (فايل پی.دی.اف)>>>
اسماعيل نوری علا سکولار سبز چه کسی است؟
ويدئو، فايل کوچک صدا
مراحل نظری وعملی آلترناتيوسازی (ويدئو)
گفت و گو با مهدی خانباباتهرانی منشور جنبش سبز و ویراست دوم آن، به باور من، محصول شرایطی بود که آقایان موسوی و کروبی در داخل ایران در آن محصورند. یعنی نوعی یادگار یا وصیت نامۀ سخنگویان جنبش سبز است تا نظر و خواست آنها را به دیگران منتقل و به آنان کمک کند تا حرکت را ادامه دهند. به نظر من آقایان موسوی و کروبی هم به نقدپذیر و تغییر پذیر بودن این منشور بر اساس شرایط مبارزه باور داشته و دارند. به نظر من ایرانیان آزادی خواه عرفی گرا، حتی لائیک می توانند و می باید خواست های خود را روشن و صریح بیان کنند، حتی برای خود منشوری تنظیم کنند، بی آن که خود را از بدنۀ جنبش جداکنند. >>>
به نظر می رسد که پيروان نبی و امام و شيخ تصميم گرفته اند برای واژة انگليسی «ديگنيتي» (dignity) اين معادل نچسب و آخوندي، ببخشيد عرفاني، را مرسوم کنند (همانند اصطلاحاتی چون «آفت» و «رهزن» در مقام استعاره). اما «ديگنيتي» به سادگی يعنی شأن و منزلت انساني، و معنی آن در يک جامعة ليبرال دموکراتيک چيزی نيست مگر اينکه انسان ها احترام يکديگر را نگه دارند و در سخن و عمل به تحقير يکديگر برنخيزند. اين يک فراوردة تاريخی است، يک فضيلت جامعة مدرن که می تواند در شکل «حق» نيز وارد نظام حقوقی شود. واژة «کرامت» اما اين را نمی رساند و برعکس خصلتی ذاتگرايانه و متافيزيکی دارد، بدين معنی که انسان به نحو ذاتی و فراتاريخی صاحب کيفيتی سلب ناکردنی است به نام «کرامت» (شايد بدين خاطر که «اصل» او در جای ديگري، در «آن بالا»، خانه دارد!). >>>
|
«بهاره» نوروز امسال سومين نوروزی را تجربه کرد که به جای بودن در کنار خانواده و همسرش در بازداشت به سر می برد. بهاره امسال جشن تولد سی سالگی و سومين سالگرد ازدواج خود را در حالی جشن می گيرد که از ديدن همسر، مادر و پدر خود محروم است. شايد کمتر کسانی بوده اند که در عرصه سياست در سن سی سالگی به اعتبار و محبوبيت دست پيدا کنند و بهاره امروز يکی از آنها است. به گمان من بهاره در ميان کنشگران سياسی و اجتماعی ايران نامی ماندگار خواهد شد و از آن گروهی خواهد بود که بر سر آرمانهای خود استوار می مانند.>>>
يادگار سيزده به در: بجای سبزه دست ها را گره بزنيم!
ایجاد آلترناتیو در خارج از کشور
اگر همبستگی ملی امروز بوجود نیاید که بتواند ابعاد فاجعه را ارزیابی کرده و درباره راه حل های مناسب بیاندیشد نه تنها از آزادی و دمکراسی و پیشرفت و عدالت اجتماعی خبری نخواهد بود، بلکه فقر و فساد و دیکتاتوری و وابستگی و جنگ داخلی و چه بسا چنگ خارجی بر کشور مسلط شده و ثروت ملی ایران بین قدرت های بزرگ تقسیم خواهد شد و ارزش های تاریخی و فرهنگی و مناسبات لازم و حیاتی برای بنیانگذاری یک جامعه مدرن که آرزوی یکصد ساله مردم ما است در مخاطره اضمحلال شدید قرار خواهد گرفت. به همین جهت شایسته هر ایرانی شرافتمند است که نسبت به هر کوششی در جهت همبستگی ملی و طرح های مدیریتی جهت ساختن آینده ایران کوشا باشد و طرح های ارائه شده توسط اپوزیسیون مستقل و ایرانی را که حتما با کوشش زیاد و با حسن نیت ملی و انسانی تنظیم شده اند را با آغوشی باز اما با نگاهی انتقادی و سازنده مورد استقبال قرار دهد. >>>>>>
در خارج کشور نه تنها نيروهاى زبده در هر زمينه، حضور دارند بلکه اين نيروها در طول سه دهه زندگى در جوامع دمکراتيک آموخته اند که دموکراسى چگونه کار مي کند و ساز و کار آن به چه نحو بايد تنظيم شود. کسى که اين سرمايه عظيم را ناديده بگيرد يا غافل است يا مغرض. دوران فلسفه بافى، خلسه در تاريخ، گشتن بدنبال پير مراد، سياست ورزى در قالب لژهاى فراماسونرى، فرصت طلبى و نادان فرض کردن توده هاى مردم، ديرى است که سپرى شده. مردم ايران، بخصوص نسل جوان، مديرانى متخصص و مجرب را در فضاى سياسى فرداى ايران خواستار خواهند بود که رو راست، خدمتگذار، جوابگو و از جنس خود مردم باشد. >>>
فاز غلاف کردن شمشير برای سازش با "رفورميست ها"، ادغام چهره های "ملايم" در رهبری سياسی/ مذهبی برای ادامهء حيات رژيم است با کنار گذاشتن اجباری احمدی نژاد، قربانی چند چهره منفور رژیم و حتا حذف خامنه ای از مقام خود منتهی شود. اينها آلترناتیو های بعدی رژیم برای ادامهء حکومت اسلامی بدون ولايت مطلق فقيه و یا ولایت "مشروطه" است. لازم به یاد آوری است که بخشی از فعالان حامی بقای رژیم اسلامی در خارج اینک بدین منظور بسیج شده اند تا در صورت لزوم برگ های جدیدی رو شود. در این صورت جناح مغلوب به جناح غالب تبدیل و مدتی هم آزادی نسبی به مطبوعات و پوشش زنان در تعبیر اسلامی خواهند داد تا در فرصت مناسب دو باره شمشیر را از رو ببندند و عمر انگلی رژیم اسلامی را تمدید کنند. >>>
مدال شجاعت حکومت اسلامی،دستمزددشمنی با آزادی خواهیو فرهنگ ستیزیشکوه میرزادگیشواهد نشان می دهد که در این کار نیز دست رحیم مشایی در کار است، مبتکر مکتب مضحکی به نام «مکتب ایرانی» که با اداهای مصنوعی و مسخره ای چون «دعوت ایرانیان خارج کشور به ایران»، «بزرگداشت منشور کورش» و برگزاری «جشن نوروز»، و ... و.. قصد دارد روی چاه چمکران های حکومت را بپوشاند تا بوی گند آن مدتی مشام مردمان اهل فراموشی را آزار ندهد و دوباره ادامه این حکومت را با ریاست جمهوری یکی دیگر چون خودش مهیا کند. و اکنون به خواست او مدال شجاعت حکومت شان به یکی از «مشتاقان» او، یکی از جرثومه های ضد ایرانی ـ ضد انسانی تعلق می گیرد.>>>
"فتنهء بزرگ" به دست "میکروب های سیاسی" تعبیری نیست که فقط از رهبر جمهوری اسلامی صادر شده باشد. بسی جالب است که سیف الاسلام، پسر معمر قذافی، نیز در سخنان مفصلی که با تلویزیون دولتی لیبی داشت، معترضان را معتاد، اوباش و زندانیان فراری و اعتراضات مردمی را فتنه بزرگ (الفتنة الکبری) توصیف کرد. وی در همان مصاحبه گفت: «آنچه اتفاق افتاده، فتنه بزرگی است که تهدیدی است برای وحدت ملی لیبی». جالب تر اینکه اگر واژگان معمر قذافی و آیت الله خامنه ای را مرور کنیم، بی تردید آمارهای مشابه آمار بشار اسد را به دست می دهد. >>>
|
روند تشکيل يک «تيم ملی» آمدن دوستم، ورزشکار فراموش ناشدنی وطنم، پرويز قليچ خانی، به امريکا برای چاپخش نشريه اش «آرش»، و مطرح شدن رسانه ای ديگربارهء سابقهء ورزشی او، هم در تيم های داخلی و هم در تيم ملی ايران، خاطرات شيرينی از جوانی را در ذهن من زنده کرد و آن هيجانات زنده را که، پا به پای "قليچ"، تماشاچيان امجديه را به آتش می کشيد، ديگرباره در جانم بر افروخت. اما، با فروکش کردن شعله های خاطره و بازگشت به زندگی روزمره، ذهنم پرسشی تازه را پيش رويم نهاد: «در عالم ورزش فوتبال، تفاوت بين تيم های مختلف يک کشور و تيم ملی آن چيست؟ و چگونه می توان، با توسل به تجربه های ورزشی، به امر سياست نيز نظری ديگرگونه داشت؟»>>>
گفتاری ويدئوئی از اسماعيل نوری علا
الگوهای فروپاشی و اپوزیسیونها اینکه احزاب و شخصیتهای سیاسی اپوزیسیون ایران بتوانند از بخت وجود خود برای بهره برداری از فرصتی استفاده کنند که ما هم اینک به سوی بزنگاههای تعیینکنندهاش پیش میرویم، از یک سو بستگی به اتحاد عمل آنها برای کمک به فروپاشی رژیم و همزمان جذب نیروهای آن (که عملاً در حال صورت گرفتن است) و از سوی دیگر، انزوا و طرد سیاستهای موسوم به «اصلاحطلبانه» دارد. سیاست های مبتنی بر پروژهء امنیتی «اصلاح» هر بار با ربودن آرا و اعتراض مردم، زیر پوششهای مختلف و به بهای سنگین هارتر شدن رژیم و ادامه جبران ناپذیر فلاکت اقتصادی و انحطاط فرهنگی و حذف و کشتار سیاسی، تنها به بقای جمهوری اسلامی یاری رسانده است بدون آنکه منشا حتا اندکی «اصلاح» در آن شده باشد!>>>
گسترش مناسبات با «توگو»! همهء عملکرد دستگاه سیاست خارجی نظام ولایت فقیه تیره و منفی نیست. رویکرد مثبت هم دارد. در همان روزها و ساعت هایی که تنش بین جمهوری اسلامی و کشورهای عرب همسایه اش بالا می گرفت، بنابر گزارش 14 فروردین خبرگزاری "ایسنا": «هیئت وزیران در راستای گسترش مناسبات جمهوری اسلامی با سایر کشورها و نشان دادن حسن نیت در روابط با کشور جمهوری "توگو" با برقراری مقرّرات لغو روادید سی روزه بین دو کشور موافقت کرد». براساس این مصوّبه، اتباع جمهوری اسلامی و توگو که دارای گذرنامهء معتبر سیاسی و خدمت هستند، می توانند بدون اخذ روادید به سرزمین دولت متقابل وارد، یا از آن عبور و یا آنرا ترک کنند!>>>
بر اساس آنچه تا کنون شاهد بوده ایم، مردم ایران هدف های بسیاری از تظاهرات و مبارزات داشته اند و از مناسبت های فراوانی برای ابراز نارضایتی خود استفاده کرده اند. آنها تا آنجا پیش رفته اند که مرگ بر خامنه ای هم گفته اند ولی بندرت خواستار سقوط جمهوری اسلامی شده اند. باید در نظر داشت که مرگ بر خامنه ای از نظر لغوی به معنی رفتن رژیم نیست؛ زیرا ممکن است خامنه ای بمیرد و رژیم از بین نرود و کسی دیگر، شاید بهتر و شاید بدتر، جانشین او بشود. مرگ بر ولایت فقیه هم معنی سقوط نظام را ندارد؛ چرا که امکان دارد همین نظام با نام دیگری بزندگی خود ادامه دهد. داشتن هدف های فراوان به معنای عدم تمرکز روی یک هدف استراتژیک و آن هم، منحل کردن جمهوری اسلامی است.>>>
نخست وزیر ترکیه، فردوگاه تازه تاسیس شهر اربیل را که از سوی متحدین ما ایجاد شده، افتتاح کرد. می دانم که این فرودگاه قبلاً در چه وضعیتی بود. کسانی که وارد فرودگاه می شوند، اولین چیزی که با آن برخورد می کنند این جمله است: «به کردستان خوش آمدید». برای کسی که برای اولین بار از ترکیه به این مکان قدم بگذارد، این کلمه بسیار عجیب جلوه خواهد کرد: «کردستان!»... ایجاد خط هوایی مابین ترکیه و کردستان، باز کردن کنسولخانه و شرکت در مراسم افتتاح فرودگاه در کردستان عراق، مسائل خطرناکی نبودند که نگران مان کنند. اکنون دیگر ما از کردستان عراق نمی هراسیم، اما از آنجا که به ترس عادت کرده ایم، از کردستان تحت حاکمیت خودمان (کردستان ترکیه) در هراسیم! به دلیل همین وحشت است که تا کنون دولت حقوق کردها را پایمال کرده است. زندگی دوزبانه را مردود دانسته، حق آموزش به زبان مادری را ممنوع کرده و از آنجا که نمی تواند نام هزاران ساله سرزمینی که عنوان اش "کردستان" است را به زبان بیاورد، آن را "جنوب شرق" کشور می خواند.>>>
اکنون که اعتبار روحانیت بعنوان زمامداران سیاسی – دینی نه تنها در جامعه ایران که در میان ملل دنیا از بین رفته است، دینمداران غیرمعمم (بخوان فیلسوفان دین) که زمانی خود نقشی در این دوران قدرت داشته اند بار دیگر به توجیه نظری اصل ماهیت دین سیاسی پرداخته و با پوشیدن جامه ای مخملین بجای ردای خشن در تلاش برای نشان دادن نقش متفاوت دین سیاسی برادامه بحران سیاسی و تداوم سلطه دین برتاریخ کشورما اصرار می ورزند. موسوی و کروبی برای آنچه میخواسته اند ایستادگی کرده اند و توسط حکومت ولایی دستگیر شده اند. دستگیری آنها توسط حکومتی که خود به خیانت و جنایت متهم است محکوم است. اما آنچه منشور بعنوان موضع سیاسی برآن تاکید دارد اگر به تایید موسوی و کروبی رسیده باشد بطور طبیعی آنها را از خواست و مطالبات مردم جدا کرده و ماهیتی غیر منطبق با مطالبات جنبش سبز به آنها می دهد. >>>
آن هم با همکاری پادشاهی خواهان؟ گروهی که پادشاهی مشروطه را بعنوان صورتی از ديکتاتوری طرد نمی کند نمی تواند مبلغ دموکراسی و حقوق بشر باشد. به اعتقاد من تبليغ «سکولاريسم» صفت کليدی سکولارهای سبز است و دقيقاً به همين دليل است که آنها مداوماً مشغول پراکندن نفرت نسبت به نيروهائی هستند که می توان آنها را «مسلمانان سکولار» و يا «مسلمانان دموکرات» دانست. يک دموکراسی سکولار که حاصل ائتلاف با پادشاهی خواهان و طرد نيروهای مسلمان باشد به احتمال زياد به ايجاد يک «ديکتاتوری سکولار» می انجامد. ما اگر حقوق مساوی و برانداختن تبعيض را هدف گرفته باشيم نمی توانيم نيروهای مذهبی در حال تحول و مبارزه با ديکتاتوری ولايت فقيه را از مبارزات خود حذف کنيم.>>>
اعلام موجوديت «کنگرۀ سبز های ايران» گزارشی از فواد روستائی در راديو بين المللی فرانسه روز چهارشنبه ششم آوريل (17 فروردين) تشکل سياسی جديدی از فعالان سياسی ايران زير نام "کنگرۀ دموکرات های سبز" ايران در در نشستی در بنای مجلس ملی فرانسه پاريس اعلام موجوديت کرد. به گزارش خبرگزاری فرانسه اين تشکل گرايش های سياسی گونه گونی از ايرانيان مخالف جمهوری اسلامی ايران در خارج از کشور از سلطنت طلبان تا جمهوريخواهان به استثنای "سازمان مجاهدين خلق ايران" را در بر می گيرد. رعايت و احترام به حقوق بشر، حفظ تماميت ارضی و استقلال ايران و استقرار يک دموکراسی عرفی (سکولار) در کشور از اهداف اصلی اعلام شدۀ اين تشکل است. بنيانگذاران "کنگرۀ دموکرات های سبز ايران" برگزاری يک انتخابات آزاد و عادلانه زير نظارت نهادهای بين المللی برای تضمين گذار کشور به دموکراسی را از ديگر اهداف خود اعلام کردند. خبرگزاری فرانسه در گزارشی که به اعلام موجوديت اين تشکل اختصاص داده است می نويسد "کنگرۀ دموکرات های سبز ايران" خود را با "جنبش سبز در ايران"، جنبشی که پس از انتخابات رياست جمهوری دهم در پی اعتراض مردم به تقلب در اين انتخابات به وجود آمد و مير حسين موسوی و مهدی کروبی دو نامزد معترض به نتايج اين انتخابات به عنوان رهبران آن شناخته شده اند، دارای نسبتی می داند. شماری از نمايندگان مجلس ملی فرانسه چون "مانوئل والس"، از حزب سوسياليست، و "نيکول املين"، از حزب حاکم «اتحاد برای يک جنبش مردمی» فرانسه از "کنگرۀ دموکرات های سبز" پشتيبانی کرده اند. ، یکی از اعضای شورای مرکزی کنگرۀ دموکرات های سبز ایران، در گفتگوئی با راديو فرانسه، شرکت کرده که آن را در اين پيوند می شنويد.>>>
موج دموکراسی طلبی در دنيای عرب، و کسادی دکان مسلمانان بنياد گرا به وضوح آشکار است که افرادی چون خامنهای و بنلادن از تداوم حکومتهای دیکتاتوری مورد حمایت غرب بیشتر استقبال میکنند تا از برقراری آزادی و دموکراسی در دنیای عرب، چرا که دیگر ادامه سربازگیری از دنیای اسلام به بهانه دیکتاتورستیزی برایشان عملی نخواهد بود. به همین دلیل ساده است که ایمن الظواهری که اهل مصر است و همواره در مورد کمترین مسائل مربوط به مصر اطلاعیه صادر میکند واکنش نسبت به بزرگترین تحولات کشورش را تا کنون پشت گوش انداخته است.>>>
|
© 2007 ـ New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fax: 509-352-963 |