|
||||||
پيوندها | مطالب شمارهء قبل | سال چهارم ـ شماره 976 ـ جمعه 13 اسفند 1389 ـ 4 مارچ 2011 | ||||
پيوند به نسخهء رايگان اينترنتی>>>>
=========== =========== نژادپرستی و تبعيض (حاوی پيوندها) =========== ============= ========== ========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== ============= =========== ============= ============= ============= ============ =========== ============= ============= =========== =========== =========== ============ =========== =========== =========== =========== =========== ===========
|
سکولاریزم و زمامداری بازخواست پذیر
>>>
>>>
چاپ واشنگتن (فايل پی.دی.اف)>>>
20 بهمن 1389 مذاکرات هيئت اعزامی شورای هماهنگی شبکه با شخصيت های سياسی در زمينهء فراهم کردن مقدمات تشکيل کنگرهء ملی ايرانيان آغاز شد تفصيل اين خبر بزودی منتشر خواهد شد
شبکهء جهانی سکولارهای سبز ایران
گزارش انتخابات داخلی شورای هماهنگی شبکهء سکولارهای سبز>>>
اسماعيل نوری علا سکولار سبز چه کسی است؟
ويدئو، فايل کوچک صدا
مراحل نظری وعملی آلترناتيوسازی (ويدئو)
ماشاءالله اسم این منشور را یک کامیون هم نمی کشد، محتوایش که جای خود دارد. حالا ما که می خواهیم خاله جانمان را به خیابان بکشیم، این منشور را چگونه باید برای او موشکافی نماییم؟ نه که ما با موفقیت فاز "رای من کو؟" را پشت سر گذاشتیم و رای مان را پس گرفتیم و جنبش را قدم به قدم به سمت سرنگونی آقای خامنه ای اعتلا دادیم، حالا می خواهیم از فاز هر ایرانی یک ستاد، به هر ایرانی یک جنبش اعتلا پیدا کنیم. من که وقتی این جمله را خواندم از خواب و خوراک افتادم. دیدم همین طوری حالت جنبشانی پیدا کرده ام. >>>
آ نچه می آيد نقل قولی از عبدلله شهبازی است؛ کسی که در تارنما های سبز از وی به عنوان عنصر وزارت اطلاعات یاد می شود. شهبازی مدتی است بازنشسته شده است اما پند و اندرز هایش هنوز خریدارانی مانند شریعتمداری دارد. شهبازی، توده ای سابق، یکی از سازنندگان و شکل دهندگان دستگاه امنیت حکومت اسلامی است. برای همین اظهار نگرانی وی را باید جدی گرفت. شهبازی در وبلاگ خود مینویسد: «امروز در مقطع تاريخي بسيار خطرناک و سرنوشتسازي قرار گرفتهايم. ديشب به شدت وسوسه شدم که تحليل خود را از وضع موجود منتشر کنم و هشدار دهم ولي هر چه انديشيدم ديدم هر آنچه بنويسم بياثر خواهد بود. در يک سال اخير گفتنيها را، در لفافه يا به تصريح، گفته ام. فعلاً ميداندار سياست ايران کانونهايي منسجم از اوباش مشکوک هستند، مانند حسينيان و کوچکوف و امثال ايشان، و برخي کودکان سياسي آلت دست اين کانونها....
نظر به اینکه اخیرا تشکیلاتی موسوم به موج سبز با انتشار"اطلاعیه مطبوعاتی برای آگاهی اعضا ی ارشد سفارت خانههای ایران در خارج" مواردی را به کمپین سفارت سبز منتسب نموده، بدین وسیله این کمپین متشکل از دیپلماتها یی که در اعتراض به استبداد مذهبی رژیم ولایت فقیه به جنبش دمکراسی طلبانه ملت ایران پیوسته اند لازم میداند جهت تنویر افکار عمومی نکات ذیل را یادآوری نماید: 1- در اطلاعیه تشکیلات موسوم به موج سبز گفته شده "آقای محمد رضا حیدری [موسس کمپین سفارت سبز]... به نمایندگی از موج سبز مسئول تعیین و مشخص نمودن شرایط همکاری و ماموریت این شخصیتها هستند." کمپین سفارت سبز ضمن تاکید بر ضرورت همبستگی ملی در راه انحلال رژیم جمهوری اسلامی این نکته را روشن میسازد که آقای محمد رضا حیدری، بر خلاف ادعای مطروحه در اطلاعیهء "موج سبز"، هرگز نمایندهء موج سبز نبوده است. 2- همانگونه که متعاقب سرکوب وحشیانه مردم در عاشورای 1388 آقای محمد رضا حیدری با میل، اراده و خواست قلبی خود از رژیم جدا شد و به ملت پیوست، دیگر دیپلمات هایی که پس از حیدری به مردم ملحق شدند نیز با ارادهء آزاد خود دست به این اقدام زدند. بدیهی است تشکیلات موسوم به موج سبز هیچ نقشی در گسستن دیپلماتها نداشته است. 3- در اطلاعیهء مزبور گفته شده "حفظ امنیت تمامی این افراد [دیپلمات ها]... در چارچوب وظایف اولیهء موج سبز میباشد." لازم به ذکر است که اعضای کمپین سفارت سبز با سال ها تجربیات دیپلماتیک و آگاهی از مقررات کشورهای میزبان، به حد کافی نسبت به ایمنی و امنیت خودشان هشیار بوده و هرگونه ادعا مبنی بر "حفظ امنیت تمامی این افراد در چارچوب...موج سبز" عاری از حقیقت است. 4- در خاتمه مجددا تاکید میگردد، تقویت همبستگی ملی خصوصا در میان اپوزیسیون خدوم و دمکراتیک، یکی از استراتژیهای کمپین سفارت سبز محسوب میشود. این کمپین با حفظ استقلال، ضمن تلاش در راه پیوستن هرچه بیشتر کارگزاران رژیم در خارج به ملت مبارز ایران، به سوی یکا یک هموطنانی که جهت انحلال حکومت اسلامی و تحقّق دمکراسی کوشش میکنند دست دوستی و همیاری دراز میکند. هشتم اسفند 1389
تقاضای کمک حسن داعی از مردم(پيام ويدئوئی)>>>
|
زندانیان حشمتیه و حقوق بشری شان برای یک باورمند به حقوق بشر فرقی نمی کند که زندانی سياسی از کدام طایفه است، چه مذهب و مرامی دارد، اصلاً مذهب دارد یا ندارد، چپ است یا راست، ترک است یا فارس، و اصلاً ایرانی است یا آفریقایی و یا هر کجایی از سیاره ی زمین. چرا که اهمیت این زندانی و تفاوت اش با زندانیان عادی در آن است که جرم او انتقاد از، و اعتراض به یک بی عدالتی اجتماعی، به یک حق کشی، و به یک دیکتاتوری است. جرم او این است که برای حق و حقوق دیگران مبارزه می کند. حال ممکن است که حتی این حق و حقوق با حق و حقوقی که من یا شما می شناسیم متفاوت باشد یا درک این شخص از بی عدالتی یا حق کشی با درک ما یکی نباشد؛ یا اهداف و سیاست هایی که او دنبال می کند متضاد با ما باشد. اما همین ایستادگی در برابر بیدادگری، و در چنگ او اسیر شدن، و مهمتر از همه نقض شدن حقوق انسانی اش در اين اسارت، برای یک باورمند به حقوق بشر دلایل کافی پشتیبانی از او را فراهم می کند.>>>
من به تابستان سال شصت بازگشتم. دوران طلایی خمینی (!) بود و موسوی نخست وزیرش و کروبی رئیس بنیاد مستضعفان و من در زندان بودم. عارف برادرم در تظاهرات مسالمت آمیز سی خرداد شهید شده بود. محمود همسرم را دستگیر کرده و از شدت شکنجه بر روی برانکارد برای تیرباران برده بودند. در حالی که خانواده ام مراسم ترحیم برادرم را در خانه برگزار می کردند و عزادار بودند پاسداران به خانهء ما حمله کرده بودند و پدر و مادر و همه خانواده فراری شده بودند. >>>
كتاب ِ گفتگو با مارگارت ميچرليش از مقدمهء مترجم: مارگارت ميچرليش كه چند ماه ديگر 94 ساله مي شود، اكنون به سبب آسيب ستون فقراتش خانه نشين شده ولي كماكان حاضرالذهن، روشن بين و موشكاف، با حافظه اي حيرت انگيز و دقت نظر و هوشي سرشار، چون ضمير خردمند و روح شجاع جنبش زنان حضور دارد. از همه سو مورد احترام فزاينده جامعه است و باران جوايز گوناگون فرهنگي و... براي بزرگ بانوي جنبش روشنگري آلمان سر ايستادن ندارد. آثارش مرتب ناياب و بازچاپ مي شوند... يكي از معروفترين مصاحبه هاي تفصيلي و بلند مارگارت ميچرليش، همين كتابی ست كه برگردان فارسي آن را مي بينييد: «آيندهء نقش از زنان دارد» (1987). اين كار اولين بار 11 سال پيش ترجمه، چاپ و منتشر شد و اكنون آن را، پس از بازخواني و تصحيحات لازم، با روي جلد - صفحه بندي تازه و افزودن مقدمه و فهرست مهمترين آثارش، به صورت فايل رايگان پ.د.اف، به زنان كوشنده در پيكار آزادي ايران تقديم مي كنم.>>>
پرش با مانع!
تظاهرات مداوم و روزانه تا پیروزی جمهوری اسلامی بمراتب از رژیم های تونس و مصر آسیب پذیر تر است. این آسیب پذیری رژیم را مبارزان کرد و بلوچ به اثبات رسانده اند. جمهوری اسلامی در شهر، کوه، جاده ها و حتی در پادگان های خود از دست بلوچ و کرد صدمه دیده است. بنا بر این، نظام جمهوری اسلامی به اندازه معمر قزافی نیرومند نیست. کافی است مردم ایران تصمیم بگیرند که بمدت مثلا یک ماه بطور مکرر و مداوم در سر تا سر ایران به مبارزه با هدف پیروزی دست بزنند؛ آن گاه خواهیم دید که نیروهای مسلح در مدت کوتاهی دوچار انحلال و تفرقه خواهند شد. فقط لازم است که ماموران اطمینان حاصل کنند که مردم تا پیروزی کامل مقاومت می نمایند. >>>
اگر معترضان عموماً بر خلاف شعارها و تلاش های اصلاح طلبان شعارهای ساختار شکنانه می دهند، پس چرا نباید سریعاً ساز و کارهای مناسب خود را به وجود بیاورند؟ اگر مثلاً جوانان مصر جنبش 6 آپریل را به وجود آوردند و قادر به دادن فراخوان های اعتراضات و تجمعات ضد استبدادی با استفاده از شبکه های مجازی و شبکه های واقعی شدند و سرانجام هم مبارک را سرنگون کردند، چرا جوانان و جنبش ما با وجود سابقه و تجربه بیشتر نتواند فراخوان دهندگان و شبکه های مستقل خود را برای پیشبرد مبارزه هم اکنون جاری خود بوجود آورند؟ بی شک بلوغ جنبش در گرو عبور به این مرحله است. >>>
این دستگیری آزمون خوبی برای نمایش اقتدار واقعی جنبش و طرح درست مسائل جنبش است و همچنین شرایط مناسبی را برای پریدن خواب خوش شیفتگان سران سبز فراهم کرده است تا بدانند پشت سر سپر حفاظتی یک جناح حکومت ایستادن و بازی کردن با مهره های حاکمیت (حالا گیریم مردان خوب خدا!) هم حدی دارد (حتا با توجه به همه ی نظرات مختلف درباره ی رفرمیسم و معنا و نقش رفرم) و نمی توان با توسل به یک جناح جمهوری اسلامی جنبش اجتماعی واقعی را به پیروزی رساند. دل خوش کردن به بیانیه ها و نامه های مزین به آیه و حدیث نتیجه اش تا کنون این بوده که یک روز رفسنجانی همراه سبز است و روز دیگر خائن سبز! سطحی گرایی سیاسی سبزها، قضاوت و تحلیل سیاسی را به مبتذل ترین اشکال خودش کشانده و این همه تحت لوای خیال خوش ضربه ناپذیری سران سبز اتفاق افتاده است. >>>
|
به پيشنهاد بنياد ميراث پاسارگاد سال 1390 خورشيدی سا ل «خِرد مداری فرهنگی» نام می گیرد>>> کنگره ای که جانشين مجلس مؤسسان نمی شود در «اين سو» ی لحظهء سقوط حکومت اسلامی که ما در آن ايستاده ايم، هدف اصلی نيروهای سياسی اپوزيسيون خارج کشور بايد آن باشد که به آنچه به مجلس مؤسسان آينده مربوط است نپردازند و بر وظايفی تمرکز کنند که در «اينجا و اکنون» قابل تحقق اند. چرا که اگر اين تمرکز صورت نپذيرد و اختلافات فرامکانی و فرازمانی سد راه اتحاد شوند آنگاه هيچ نيروئی نخواهد توانست به رسيدن آن لحظهء دلکش که پايه های حکومت اسلامی فرو می ريزد دلخوش باشد.>>>
تدارک بينی برای يک کنگرهء ملی (ويدئو) >>>
گفتگو با عليرضا ميبدی در مورد انتخابات آزاد (فايل صوتی)>>> انتقال مدیریت از داخل به خارجامروز، پس از حصر جدی موسوی و کروبی و در عوض اعلامم موجودیت شورای هماهنگی راه سبز امید، میتوان مدیریت جنبش را از داخل به خارج انتقال یافته دانست. اول اسفند نشان داد این انتقال مدیریت به خارج در عصر استیلای شبکههای مجازی فیس بوک و توییتر و یوتیوب و بالاترین کاملاً شدنی است. تجربهی انقلاب سال پنجاه و هفت هم نشان میدهد، مدیریت جنبش از خارج نسبت به داخل مزایایی دارد که میتواند در پیروزی نهایی بسیار موثر باشد. مدیران خارج از کشور دسترسی به رسانههای جهانی را دارند که این رسانهها در داخل دسترسی بهشان بسیار سخت است. آیتالله خمینی در یک سالی که قبل از وقوع انقلاب در پاریس بود از این مسئله به هنرمندانهترین وجه ممکن بهره برد. ایشان با خبرنگاران خارجی کنفرانس مطبوعاتی تشکیل داد، در مورد جنبش و اهدافش با جهانیان صحبت کرد و در مورد راهکارهای پیروزی هر روز و هفته با ایرانیان داخل صحبت کرد. کاری که آیتالله خمینی انجام داد تا حدودی میتواند الگوی شورای هماهنگی راه سبز امید قرار گیرد.مروز پس از حصر جدی موسوی و کروبی و در عوض اعلامم موجودیت شورای هماهنگی راه سبز امید، میتوان مدیریت جنبش را از داخل به خارج انتقال یافته دانست. اول اسفند نشان داد این انتقال مدیریت به خارج در عصر استیلای شبکههای مجازی فیس بوک و توییتر و یوتیوب و بالاترین کاملاً شدنی است. تجربهی انقلاب سال پنجاه و هفت هم نشان میدهد، مدیریت جنبش از خارج نسبت به داخل مزایایی دارد که میتواند در پیروزی نهایی بسیار موثر باشد. مدیران خارج از کشور دسترسی به رسانههای جهانی را دارند که این رسانهها در داخل دسترسی بهشان بسیار سخت است. آیتالله خمینی در یک سالی که قبل از وقوع انقلاب در پاریس بود از این مسئله به هنرمندانهترین وجه ممکن بهره برد. ایشان با خبرنگاران خارجی کنفرانس مطبوعاتی تشکیل داد، در مورد جنبش و اهدافش با جهانیان صحبت کرد و در مورد راهکارهای پیروزی هر روز و هفته با ایرانیان داخل صحبت کرد. کاری که آیتالله خمینی انجام داد تا حدودی میتواند الگوی شورای هماهنگی راه سبز امید قرار گیرد.
رهبران انقلابی علیه انقلابهای بدون رهبر ویژگی کشورهای عربی در این است که در آنها از دیکتاتوریهای کلاسیک در اشکال جمهوری و پادشاهی تا دیکتاتوریهای ایدئولوژیک و دینی یافت میشود. از این تنوع میتوان به این نتیجه رسید وقتی که همه اینها دستخوش امواج سهمگین تحولات اجتماعی میشوند، پس باید «خواست مردم» آنها را خارج از نوع رژیم حاکم بر آن کشورها جُست: آزادی و تعلق به جهانی که میتوان در آن به یک امنیت سیاسی و اقتصادی نسبی دست یافت. این نتیجه در مورد جنبش سبز نیز صادق است همراه با این نگرانی که عدم شفافیت درباره «خواست مردم» و نشناختن مرحلهای که کشور در آن قرار گرفته است، میتواند این جنبش را دچار انسداد و ناکامی کند. >>>
دیکتاتوری به غذای فاسد و گندیده می ماند که هرچه بیشتر بماند مسموم کننده و کشنده تر می شود. عامل مهم دیگری نیز در ترکیب دیکتاتوری دخیل است و آن مادّه اوّلیه تشکیل دهنده اش است. بر مبنای این مادّه اوّلیه، بهترین – اگر بتوان این صفت را برای دیکتاتوری به کار برد – نظام استبدادی نوع نظامی و بدترین اش نوع باورمحور (ایدئولوژیک) و در میان نظام های باور محور نیز بدترین نوع، نظام استوار بر پایهء مذهب است. >>>
واقعيت آن است که در کشاکش سراسری جنگ و صلح چندين و چند سالهء خاورمیانه، این حیاتی ترین منطقه برای دنیا، مردم ایران خود به یک بمب اتمی تبديل شده اند. مردم ایران خود غلظت اتمی منطقه اند. و اين خود آخوندها و اسلامی ها و عرب ها و یهودی ها و سایر سرمایه سالاران نفتی و بانکی و گندپوزیسیون بوده اند که، همه با هم، از مردم ما این پديده را ساخته اند. اين آن بمبی است که آحوندها روی چاشنی اش نشسته اند و از جهان باج می گیرند که «مگر نمی دانید ما چه خدمتی به شما می کنیم؟ ما اگر کمی سر نخ را شل کنیم بنیان یک نیمچه قارهء اسلامی- عربی- یهودی زير و رو خواهد شد!»>>>
خواب جزمی روحانیت و شوک سکولاریسم سکولاریسم دشمن دین نیست، اما نظام روحانیت را لاغر و فروتن و قانع میخواهد. رشد نهادهای مدرن آموزشی و تربیت دموکراتیک میزان سرسپردگی بیچون و چرا به مرجعیتهای دینی را کاهش میدهد. چالش سیاسی آیندهی جامعهی ایران را از جمله جدال میان نیروهای سکولار و روحانیت تعریف میکند. به اندازهای که موازنهی قوا به سود نیروهای سکولار باشد، روحانیت نقش اندکتری را در شکل دادن به ذهنیت و رفتار جامعه و تعیین سرنوشت شهروندان بازی خواهد کرد. اما روحانیت در هیچ کجا داوطلبانه از موقعیت و امتیازهای خود دست نکشیده است. از این رو، امید یافتن پشتوانهای برای سکولاریسم از درون روحانیت تباه است.>>>
تنها ضامن صلح و ثبات خاورمیانه ترجمه و تلخیص از : کیقباد اسماعیل پور تجربهء انقلاب اکتبر 1917 روسیه و تجربهء انقلاب 1977 ایران باعث شده تا مصریان و دیگر ملل خاورمیانه محتاط عمل کرده و نگران احتمال به سرقت رفتن انقلاب شان توسط نیروهای رادیکال باشند. البته شواهد زیادی وجود دارد که اگر که فرآیند دمکراسی بشکل صحیح و کنترل شده ای پیش رود این اتفاق نخواهد افتاد... در یک کلام، دموکراسی عملی، بهمراه رشد اقتصادی قدرتمند، می تواند بهترین تضمین "ثبات و پایداری" دراز مدت یک جامعه باشد. شهروندان یک کشورکه دارای بنیان های دموکراتیک و اقتصاد پویا می باشد معمولاً حاضر به نابود کردن فرصت های موجود کشورشان نخواهند بود.>>>
افق از هميشه روشن تر است کار، کار بزرگی است؛ کاری ست فرا حزبی و ايدئولوژيک؛ و هر کس که به آزادی ایران می اندیشد باید با خود بگوید: «این تو هستی و توانائی هایت، با حداقل هایی که در دسترس توست. و تو می توانی آزاده باشی، ایثارگر باشی، مفید باشی؛ یک منجی باشی بدون "من نگری". پس به خدمت هم وطن ات کمر همت بند و با ديگر ایرانیان، با هر مرام و مسلک متفاوت، آشتی کن و برای رسيدن به یک حکومت سکولار بی تبعیض، که نتيجه اش دموکراسی است، با آنها همراه شو».>>>
من امام راحل را ملاقات کردم دو سه روزی بود که مقالۀ " فراز هایی از سخنان گهربار امام خمینی (ره)" را از سایت سکولاریسم نو چاپ کرده بودم و هنوز روی میز کارم بود. به اندازۀ "سخنان گهربار امام"، نام ناشرین آن هم ذهنم را بخود مشغول کرده بود: "هیأت دیوانگان حضرت سکینه". کنجکاو شده بودم که این اسم را خود ناشرین روی خود گذاشته اند، یا سایت مذکور آنها را با این نام با مسمّا معرفی کرده است. بهر حال، فوری دوشی گرفتم، لباسی پوشیدم و با اتومبیلم به راه افتادم. حمید مثل همیشه با لبخند در را باز کرد و کنار ایستاد تا من وارد بشوم. تقی و رضا هم قبلاً رسیده بودند.>>>
برای رفع ابهام در مورد «منشور جنبش سبز» و «بیانیه سوم شورای هماهنگی راه سبز امید» امروزه خواست جنبش دیگر بر گرداندن رای آن دسته از مردمی که به میرحسین موسوی یا کروبی رای داده بودند نیست ، بلکه خواستهء جنبش برخاسته از خواست عمومی مردم یعنی استقلال و آزادی است که این خواست به خوبی در شعارهای اساسی و بنیادین روزهای بيست و پنجم بهمن و اول اسفند بیان شد: "خامنه ای و اصل نظام ولایت فقیه باید برود" تا مانع اصلی اعمال حق حاکمیت مردم برداشته شود. دوستان تدوین کننده "منشور" جنبش سبز که به تکثر جنبش اعتقاد دارند چگونه خواست "همراهان" جنبش را که بدون شک بخشی از جنبش هستند، خواست کلی "جنبش" تلقی کرده و اعلام می کنند؟>>>
|
|||
© 2007 ـ New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fax: 509-352-9630 |