|
||||||||||||||||||
|
||||||||||||||||||
پيوندها |
فهرست مطالب شماره های اخير |
سال پنجم ـ شماره 1195 ــ جمعه 17 شهريور ماه 1391 ـ 7 ماه سپتامبر 2012 |
||||||||||||||||
آرشيو مجموعهء
سايت شبکهء سکولارهای سبز>>>
پيوند به نسخهء رايگان اينترنتی>>>
اعلاميهء جهانی حقوق بشر>>> و پيوند به يک ويدئو>>>
سخنان خمينی
========== ========== =========== =========== ========== =========== ============= =========== ============ =========== انسکوپ
|
سخنرانی در کنگره نهم حزب مشروطه
از امت به ملت: بازگشت حس ملیّت ایرانی
مردم ايران باید بدانند که کسی در دنیای بیرون روبرتو توسکانو ـ سفیر پیشین ایتالیا در تهران
در نظام تصمیم گیری جمهوری اسلامی : انتخابات آزاد،
«خسر الدنيا و الآخره» و مطالب ديگر
و دیگر سرزمین های نفت خیز از ایران
جمعه گردی های اسماعيل نوری علا
اتحاد ملّی بدون خودآگاهی ملّی ممکن نیست
سرنوشت دنیا به اسلام گره خورده و ایران قطب دوم ایدئولوژیک جهان است
تنها راه بقا در برابر ده اندیشان است
ما را اين گونه بر صحنه مي برند
هر نهاد مبتنی بر تبعیض و تنفر شایستهء براندازی است (شرحی در مورد مافیای ارباب دین و مدافعانش)
مترجم: محمدتقی برومند (ب. کیوان)
دمکراسی بهتر است یا جمهوری اسلامی؟ نقدی بر مقاله «مردم سالاری، بهانه ی تدام حکومت اسلامی» از اسماعیل نوری علا
و محافظه کاری بزدلانهء نوری علا
تهران یک روز بعد از کنفرانس سران عدم تعهد
بیانیهء مشترک احزاب دمکرات کردستان ايران
نگاهی به توافقنامهء حزب دمکرات و کومله
کردها در کنار رژیم تهران نخواهند بود دبیر کل حزب کومله کردستان ایران
ترکيه: ترس از اقلیم یا ناسیونالیزم کرد
مرز میان روشن بینی و نافرهیختگی با سرنویس «قیام در برابر جمهوری»
با استاد شجاع و آزادی خواه مان همصدا شویمشکوه ميرزادگی
تصویر «روشنفکر» از نگاه علی شریعتی
|
«تبعيض» زايشگاه نيروی گريزاننده ای در آدميان عادی است که چون نمی توانند تبعيض کننده را بشکنند خود از حوزهء اعمال نفوذش بيرون می روند. و اين «خروج» چيزی جز «جدائی از قلمروی قدرت سرکوبگر» نيست. اما اگرچه ميل به جدا شدن می تواند به «جدائی» بيانجامد، اين جدائی متضمن و متعهد به تحقق هيچ نتيجهء خاصی نيست. يعنی ميل به گريز و جدائی اغلب کور است و چشم بر آينده ندارد و فقط چون حال را نمی پسندد، ماجراجويانه از آن جدا می شود.>>>
جامعهء دموکرات انسان دموکرات می خواهد همیشه خائن ترین افراد به هر ملکی، ناسیونالیست های افراطی بوده اند. به راستی چه کسی از هیتلر، صدام و موسولینی وطن پرست تر بوده است؟ و چه کسی از اين نام برده شده گان بیشتر به وطن اش خیانت کرده است؟ من خیانتکار تر از صدام، هیتلر و موسولینی نسبت به وطن شان کمتر در تاریخ دیده ام. همهء این افراد می خواستند تحت تاثیر عقده های درونی خود به وطن شان خدمت کنند ولی نتیجه چیز دیگری شد و آن چیزی نبود جز کشتار و نسل کشی های زجرآور و در نهایت خیانت به قاموس انسانیت. و اما روی دیگر سکه؛ گروه هایی که برخی دیگ jeر از اقوام ایرانی را نمایندگی می کنند نیز متاسفانه، واکنشی همسان در تقابل با ناسیونالیست های افراطی در پیش گرفته اند، و درست رفتاری یکسان با ایشان را بر گزیده اند، یعنی ناسیونالیسم قومی.>>>
فراخوان برای همبستگیرضا پهلویدر این لحظات سرنوشت ساز که سرزمین مان ایران با آن روبروست، وظیفه و رسالتی تاریخی بر دوش یکایک ما ایرانیان قرار گرفته است که با الهام از یک جنبش فرامسلکی و فراحزبی به عنوان یک خانواده بزرگ و کُهن، دین خود را به میهن ادا کنیم. زمان آن رسیده است که با همیاری و یکدلی، و با تکیه بر ارزش های والای انسانی بر پایهء اعلامیهء جهانی حقوق بشر، جهت استقرار حاکمیت ملی در ایران آنچه در توان داریم بکارگیریم. در این راستا بایسته است که همهء نیروها و کُنشگران سیاسی فعالانه با ارائهء برنامه ها و پیشنهادات شفاف و عملی برای تشکیل یک بدیل دموکراتیک در مقابل حکومت تمامیت خواه جمهوری اسلامی به همدیگر یاری رسانند. رسالت امروز ما، صرف نظر از سلیقه ها و عقاید و آرمان های سیاسی، آغاز یک حرکت نهایی به سوی آزادی، صلح، امنیت و رفاه و سربلندی ایران زمین است. من نیز به سهم خود آماده ام برای پیش برد این هدف ملی با همه نیروها هم فکری و از آنها پشتیبانی نمایم.>>>
شاهزاده رضا پهلوی و امر حیاتی رهبری من بر این باورم که، با توجه به نگرش های ایشان در عرصهء مبارزاتی و عدم تمکین شان در ورود مستقیم در امر ایجاد یک نهاد رهبری و سخنان نوشته شدهء ایشان در متن فراخوان شان، بسیار لازم است که شاهزاده در این خصوص تجدید نظر کلی و مثبت کرده و توجه نمایند که مسئلهء «هم فکری و یا پشتیبانی» ايشان لازم اما کافی نبوده و نیست. ايشان بايد، با دارا بودن آن همه توانمندی، سکان رهبری را در دست گرفته و در جهت بوجود آوردن یک تشکیلات مصمم و قاطع برانداز گام های عملی ابتدایی را بردارند. همهء ما و ایشان نیک می دانیم که، بدلایل بسیار و نیز با توجه بشرائط پیش آمدهء سیاسی، افراد و یا رهبران دیگر، از هرگونهء نحله فکری سیاسی، توان این گره گشایی را نداشته و نخواهند داشت و لازم است که تا دیر نشده سکان کشتی در دست ناخدایش قرار گیرد.>>>
ائتلاف ملیت های ایران همچون آلترناتیوی بزرگ و واقعی کنگرهء مليت های ايران فدرال امروز تنها جبھهء منسجم و متشکلی است که توانسته است بیشترین احزاب و سازمان های غیر فارس را حول محور خود جمع کند و این کنگره در زمینهء مبارزه با جمهوری اسلامی می تواند رفته رفته به تنها آلترناتیو کارا و جدی تبدیل شود و نقشی کلیدی و اساسی در آینده سیاسی ایران بازی کند. شرکت احزاب و سازمان های مليت فارس و تشکلات سراسری دموکرات و مترقی در کنگرهء ملیت های ایران فدرال، که متشکل از تشکلات سياسی با پایگاه توده ای و سابقهء مبارزاتی طولانی مي باشد می تواند آن را تبديل به قوی ترين آلترناتيو سياسی در مقابل رژيم جمھوری اسلامی کرده و تضمينی پايدار برای ايجاد دموکراسی و حفظ يکپارچگی ايران پديد آورد۔>>> «به نام ایرانیان، مردم سوریه را نکشید»! برای پی بردن به مسئولیت ما ايرانيان، توجه به این نکته ضروری است که اگر حمایت های حکومت آخوندی نبود، رژیم بشار اسد حداکثر بیش از دو - سه ماه دوام نمی آورد و شمار کشته شدگان مردم سوریه از کشته شدگان تونس و مصر – حداکثر 1000 نفر – فراتر نمی رفت. در این مورد، بیانیهء نویسندگان، هنرمندان و روزنامه نگاران عضو "کانون نویسندگان سوریه"، "تشکل هنرمندان و مبدعین برای آزادی سوریه" و "کانون روزنامه نگاران سوریه"... با این عبارات خطاب به ما به پایان می رسد که: «انتظار می رود خطاب به رژیم حاکم بر ایران بگویید: به نام ایرانیان، مردم سوریه را نکشید»!>>> لبی از آیت الله بروجردیدر یکی از روزهای بهار سال 1331که نوجوانی 9 ساله بودم، گروهی از طلبههای جوان و سیاسی از تهران عازم قم شده بودند تا با آیتالله بروجردی دیدار کنند. طلبهء جوانی که بعدها فهمیدم نواب صفوی بود سخنان تندی ایراد میکرد که هیچ چیز از آن در خاطرم نمانده است. بعدها خبردار شدم که نواب و یاران اش قصد دیدار با آیتالله بروجردی را داشتند که ایشان آن ها را نپذیرفته بودند. از پدرم شنیدم که چند روز بعد که اصحاب آیتالله بروجردی، از جمله پدرم، در محضر ایشان بودند، یکی از بزرگان و از مدرسین حوزهء (ظاهراً پدر آیتالله فاضل لنکرانی، مرجع معاصر) علت این رفتار را از آقای بروجردی سوال کرده و میپرسد چرااین افراد را که خواهان «حکومت اسلامی» هستند، نپذیرفتید؟ ایشان در جواب میگویند: «این آقایان میخواهند شاه را بردارند ولی امثال شما را به جای او بگذارند». شخص دیگری (ظاهراً مرحوم آیتالله کبیر) از علمای بزرگ و فقهای برجسته بوده است میپرسد «مگر چه اشکالی دارد؟»(بقيه در آرشيو)>>>
در تشييع پيکر ايرن، ستارهء تئاتر و سينمای ايران، اتفاق افتاد
|
||||||||||||||||
© 2007 ـ New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fax: 509-352-9630 |