|
||||||||||
|
||||||||||
|
||||||||||
از ميان آرشيو مجموعهء >>>
سايت شبکهء سکولارهای سبز>>>
پيوند به نسخهء رايگان اينترنتی>>>
اعلاميهء جهانی حقوق بشر>>> و پيوند به يک ويدئو>>>
سخنان خمينی
========== ========== =========== =========== ========== =========== ============= =========== ============ =========== انسکوپ
|
در برنامهء ياران تلويزيون پارس با شرکت اسماعيل نوری علا ـ سعيد بهبهانی
دومين مناظرهء راديوئی اسماعيل نوری علا «اتحاد برای پيشبرد دموکراسی در ايران»
چند نکته در بارهء جدایی دین از حکومت
ایران در انتظار رهبری کاریزماتیک یا انتخابی؟ جمعه گردی های اسماعيل نوری علا
اگر واقعا به فکر مردم و کشور هستید...
جلوی عشق و حال مردم را نمیتوان گرفت
«انقلاب فرهنگی 1359» از زبان بانیان
ما شدیداً مخالف براندازی هستیم >>>
درد زایمان دیرهنگام خاورمیانه جدید؟
آن موهبت بزرگ فرهنگی که گمش کرده ایم
مردم ديگر اين حکومت را نمی خواهند
تلاشی برای عبور «نرم» از استبداد دينی ويدئوی کامل
خط قرمز و نقطه سقوط ما ایرانیان تا کجاست؟
دارایی ملت ایران در جیب اعراب خلیج فارس
بازیگرانی که حماسهٔ بروکسل را آفریدند!
در سوگواری و یاد از «منوچهر جمالی»
چرا ترکیه تنها دموکراسی مسلمان است؟
تفرقه افکنی در صفوف جنبش سبز
در بارهء اتحادها، کنگره و شورای ملی سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
مردم و رژیم، هر دو در تبِ انتظار! محمّد هادی
«تدارک» و چند نظارهء ديگر
آمادهء انفجار؛ پر از خشم و انزجار
اسلامگرایی؛ توتالیتاریسم دینی
يندگی يا رهبری هيچ دسته
معنای عملی پيش شرط های انتخابات آزاد جمعه گردی های اسماعيل نوری علا
سال 57 هم بوی کباب میآمد ولی...
همان «مستضعفان و پابرهنگانِ سابق» اند!
|
اصغر کریمی؛ از حزب کمونيست کارگری ايران نمونه دیگر میزگردهای میبدی بود که آنجا هم بحث درمورد آلترناتیو بود و تعداد نه چندان کمی از این چهره های اپوزیسیون راست حضور داشتند. البته مینا احدی را هم دعوت کرده بودند. در اینجا بحث "انحلال" جمهوری اسلامی بود، گویا قرار است در دادگاهی یا محضری فرمان انحلال جمهوری اسلامی را صادر کنند! یا بحث براندازی بود، که مبادا با سرنگونی و حضور مردم تداعی شود، و مینا در جلسات مختلف فشارشان داد که یک کلمه درآیند بگویند اعدام نمی خواهیم، زن نباید بی حقوق باشد. یک کلمه از دهان هیچکدام شان خارج نشد. نوری علا که شاید اصلی ترین چهرهء شاخص این میزگردها بود گفت «بعداً، یعنی بعد از این انحلال! یا براندازی ِ! این رژیم، اعدام به رأی مردم باید گذاشته شود تا ببینیم اعدام می خواهند یا نه!» >>>
آلترناتیو سکولار، گفتمانی انحرافی بخش اول از مقاله ای به نام «انحلال طلبی» در یک مبارزه فراگیر سیاسی که آماج آن زیر سوآل بردن ساختار قدرت سیاسی و مناسبات اقتصادی جامعه و نهایتاً بزیرکشیدن حاکمیت مستقر هست، آنچه که بیش از هر چیز دیگر اهمیت دارد "گفتمان" های درون جنبش های گوناگون اجتماعی است. آن نیرویی نهایتاً موفق به هدایت این جنبش ها می شود که موفق شده باشد اولاً گفتمان سازی کند و دوماً "گفتمان مسلط" را از آن خود نماید. یکی از مؤلفه های عمدهء نظریه پردازی نیز همین توان گفتمان سازی است. یکی از الزامات اساسی مسلط شدن یک گفتمان در درون جامعه، پیروزی «تئوریک» آن بر مجموعهء گفتمان های موجود و از سر راه برداشتن گفتمان غالب است... با این تفاصیل می خواهم به نقد یک گفتمان انحرافی در میان مخالفان تمامیت رژیم جمهوری اسلامی بپردازم؛ گفتمانی که در ماه های اخیر، بحث اطراف آن در پهنهء تئوریک مستمراً در میان بخشی از روشنفکران ما جریان داشته و رسماً و صراحتاً بدنبال آلترناتیو سازی می باشد. این گفتمان که، با یک نامگذاری عجیب و غریب بخشی از اپوزیسیون پراکنده ایرانی را به خود مشغول کرده است، ملغمه ای است تحت عنوان انحلال طلبی!>>>
دانشگاهیان و آیندهء دموکراسی در ایران جنبشها، به باور این نوشتار، همچنان پویا و جاری اند و از این رو، مجدانه میتوان به فعال شدن دوباره یک جنبش اجتماعی دموکراسی خواه حتی در مقیاسی گستردهتر و عمیقتر، در آیندهای نزدیک امیدوار ماند. این نوشتار، با استناد به آمار و دادههای رسمی ارائه شده توسط سازمانهای دولت جمهوری اسلامی و نهادهای بین المللی بر اهمیت کیفی و کمی قشر تحصیلکرده و جامعه دانشگاهی در ایران و مطالبات روشنفکرانه آنها تاکید میکند؛ یعنی مجموعهء عواملی که گرایش به ارزشهای دموکراتیک را در جامعه تقویت میکند..>>>
روشنفکر ستیزی در جوامعی شبیه جامعهء ما امری قابل پیش بینی و فهم است. راه تحقق رشد و تعالی انسان و جامعه در این جوامع با موانع متعدد و متنوع، و کشمکش ها، تناقض ها و ابهام های بسیار مواجه است. روشنفکر به عنوان یکی ازرهروان و سازندگان چنین راهی با این موانع و مسائل نیز درگیر است. بررسی زمینه ها و بسترهای ذهنی و عینی روشنفکر ستیزی بی تردید فضا و کاری بیش از آنچه در این یادداشت می آید، می طلبد، اما... در این یادداشت کوتاه من تنها به برخی از عواملی که سبب ساز روشنفکر ستیزی و یا تشدید و تداوم و گسترش این پدیده شده اند اشاره خواهم داشت ...>>>
چالشگری دو گزینهء انتخاباتی در محدودهء زمانی مشخص بهمن زاهدی ـ سردبير سايت حزب مشروطهء ايران دو گزینهء انتخاباتی (پادشاهیپارلمانی و جمهوری ) که شکل نظام آینده کشور را به رأی مردم میخواهد بگذارد، آنچنان طیف جمهوریخواه را برآشفته که برای اینکه مردم انتخاب خود را نکنند گزینهء انتخاباتی پادشاهی پارلمانی و بطور کل حقانتخاب مردم را رد میکنند و میخواهند بجای مردم تصمیم بگیرند! این مسئله نشان از چه دارد؟ آزادیخواهی، دموکراسیخواهی یا دیکتاتوری جدیدی تحت لوای جمهوری خواهی؟! کدام کثرتگرایی در این خواست جمهوریخواهان دیده میشود؟ مفهوم «انتخابات آزاد» برای جمهوری خواهان ایران چگونه تعریف میشود، زمانی که که به انتخاب مردم از هم اکنون نمیخواهند تن در دهند؟>>>
درست است که پس از رأی مجلس فرمایشی، بحرین به صورت یک کشور بظاهر مستقل به رسمیت شناخته شده و اکنون عضو سازمان ملل و یکی از اعضاء اتحادیه عرب و شورای ارباب فرموده «همکاری های خلیج فارس» است، با این وجود، برای نسل کنونی و نسل های آینده ایران این حق محفوظ است که بحرین را همچنان جزیی از سرزمین مادری بدانند، به همانگونه که چین، جزیره تایوان را که از سال 1949 به بعد کشور مستقل شناخته شده و سال ها برخوردار از حق وتو در سازمان ملل بود جزء سرزمین چین می داند و پاکستان منطقهء کشمیر را و نیز با وجود جدایی و استقلال جزیره قبرس و عضویت آن در اتحادیه اروپا، ترکیه مدعی قبرس می باشد و آرژانتین مدعی جزیره فورکلند است که در اختیار انگلستان قرار دارد .>>>ا ز میان خبرهای دارالخُرافه،این یکی بد جوری چشم فدوی را گرفت: «نبود مدیریت صحیح موجب گرانی در ایران شده است!» [برادر علی(ع) لاریجانی]... فرمایش داهیانهء بالا، بنظر فدوی مبالغ هنگفتی ضعف تألیف دارد: نخست اینکه، ابتدا باید چیزی وجود داشته باشد، سپس پیرامون درست یا نادرست بودن آن حرف زد، برادر علی(ع) لاریجانی! فقرهء دوم که فدوی بیضهء لازم برای طرح اش را نداشت و اینک از حضرت تان که مصونیت پارلمانی دارید وام می گیرد، این است که نزدیک به تمامی مؤمنین، کثرالله امثالهم، به اجماع رسیده اند که مملکت را حضرت بقیة الله الاعظم امام زمان، ارواح العالمین له الفداء(عج)، اداره می کند.>>>
نوشتهء يک پيرو فرقهء «جپرقوظيه» لحظه ای فرض كن كه در كشوري دنيا ميآمدي كه: «مسلمانان» اقليت و «جپرقوظيان» اكثريت بودند. مسلمانان حق داشتن روزنامه و تلويزيون خاص خود را نداشتند و براي اينكه كتب ديني خود را چاپ كنند مجبور بودند كه آن را به وزارت ارشاد جپرقوظيان بسپارند تا مورد مميزي قرار گيرد. وزارت ارشاد جپرقوظيان قرآن را مورد مميزي قرار ميداد و بخشهاي زيادي از آن را سانسور ميكرد و بخشهاي باقي مانده را با تغييرات فراوان چاپ ميكرد...(ادامه)
|
||||||||
© 2007 ـ New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fax: 509-352-9630 |