آلترناتيوسازی يا چلبی سازی؟
مسئله اين است!
اسماعيل نوری علا
با
اعلام مواضع جديد مجاهدين، روند آلترناتيوسازی در خارج کشور، و بوسيلهء
اپوزيسيون حکومت اسلامی، وارد مرحلهء جديدی شده و در آينده شاهد «مذاکرات»
و «گفتگوها»ی آن دسته از رهبران مختلف سازمان های سياسی ايرانی با مقامات
کشورهای مقتدر خواهيم بود که مدعی آلترناتيو بودن هستند. يا، بهتر است
بگويم، کوشش های تاکنون مخفی نگاهداشتهء اين «رهبران» آشکار تر از هميشه
خواهد شد. توجه کنيد که در اين صفت آخر (يعنی «آشکارتر») چندان تناقضی وجود
ندارد. آنها کوشيده اند تا «مذاکرات» خود را مخفی نگاهدارند اما همگان
بوجود احتمالی اين «مذاکرات» واقف بوده اند. اما، براستی، چرا در گذشته
اينگونه مذاکرات ِ «رهبران سازمان های سياسی اپوزيسيون» با اينگونه مقامات
مخفی نگاه داشته می شده؟
◄
برای شنيدن و دانلود فايل صوتی
با صدای سعيد
بهبهبانی
◄
وقتی جانبازان خودکشی میکنند...
هیچ جنگی زمانی که تمام میشود، واقعا تمام نمیشود!
جنگ ایران
و عراق نیز در تابستان شصت و هفت به پایان نرسید.
زهری که جنگ و جمهوری اسلامی به جامعهء ایران تزریق کردند، بسی کشنده تر
از زهری است که خمینی سر کشید. درد جانبازان و جامعه یکی است؛ جامعهای که
جسم و جان اش فرسوده و افسرده است. جنگ و پیامدهایش در پیکر و روان
جامعه رسوب کرده است. از ویرانههایی که هنوز در مناطق جنگزده برجاست، از
آوارگانی که زادگاه خود را رها کرده و در وطن خویش به غربت افتادند، از
خانوادههایی که همه چیز خود را از دست دادند، تا آنانی که جان فرزندان
خویش را نثار خاک میهن کردند... طنز تلخ و درد
غریبی در رابطه بین دو واژه «جانباز» و «خودکشی» موج میزند! در کشوری که
جانبازان اش خودکشی میکنند، اخلاق سیاسی، توانمندی حاکمان و قدرت دفاعی به
زیر صفر نزول کرده است.◄
حقوق غیرقانونی بشر!
هنگامی که
درماه ژوئن دو سال پيش، احمد شهید وزیر امور خارجه پیشین کشور مالدیو، از
سوی شورای حقوق بشر سازمان ملل به عنوان گزارشگر ویژهء حقوق بشر در امور
ایران انتخاب شد، برخی از ناظران با خوشبینی از این گزینش استقبال و نسبت
به آیندهء حقوق بشردر جمهوری اسلامی ابراز امیدواری کردند. مبنای این
خوشبینی و ابراز امیدواری، مسلمان بودن احمد شهید بود که خوشبینان را
امیدوار می کرد او بتواند در مأموریت خود بیش از گزارشگر پیشین – موریس
کاپیتورن کانادایی – توفیق یابد و زمینه ای برای ایجاد تفاهم و سامان
بخشیدن به وضعیت فاجعه بار حقوق بشر فراهم شود. این امید خیلی زود به یأس
مبدل شد.
هنوز بیش از چند روز از اعلام گزینش احمد شهید نگذشته بود که خانم زهره
الهیان، راه یافتهء اصولگرا و ولایتمدار مجلس شورای اسلامی، آب پاکی را روی
دست همه خوشبینان ریخت...◄
بصيرت يا حقارت؟ دو سال حصرِ موسوی و کروبی و رهنورد
از
علی کشتگر
يادداشت آقائی به نام فيروز:
جناب نوری علا،
اين مقاله را
بخوان
تا برایت مسلم شود که ما در داخل کشور
«سرمایه ملی»
و
«آلترناتیو
فعال فراگیر»
داریم.
اگر ریگی به کفش ندارید به تقویت آن بپردازید و دست از تعیین تکلیف از خارج
گود،
که جز ایجاد سد در مقابل مردم
نيست،
بر دارید.
***
نگرشی که
خواهان آشتی با خامنه ای به هر قيمتی است، و در خارج از ايران نيز
طرفدارانی دارد، اصلاح طلبان را به جدا کردن حساب خود با موسوی و ساير
زندانيان سياسی فرا می خواند. آنان از جنبش سبز و اصلاح طلبان میخواهند
که تنها سرمايهء خود، که همان اعتماد بخشی از مردم است را در راه آشتی با
ديکتاتوری آقای خامنهای قربانی کنند. اين دعوت، چيزی مگر هل دادن بدنه
جنبش سبز به سوی احمدی نژاد نيست. اين دعوت چيزی مگر پيشنهاد به خودکشی
سياسی نيست. و اتفاقاً حصر شدگان و زندانيان به دليل رد چنين دعوتی در
حبساند.◄
فاجعه: تعرض روزنامه ایران به مراجع تقلید
اعتراض سايت «جرس!»
جرس (جنبش راه سبز):
روزنامه ایران که چندی است با راه اندازی ستونی به نام "شیپورچی" اقدام به
تمسخر گروههای رقیب ( از هر جناح) می نماید این بار در اقدامی غیرقابل
توجیه با شیوه پاسخگویی مراجع معظم تقلید، به بیان سوال و جوابهای طنز در
این ستون کرده است. به گزارش پایگاه اطلاع رسانی محلات شهر تهران"پامنیوز"
، این روزنامه در ستون "شیپورچی" خود مربوط به روز 12 اسفند با درج مطلبی
تحت عنوان " توجیه المسائل جناح چپ و راست" با آوردن سوال و جواب به سبک
پاسخگویی مراجع معظم تقلید به سوال مقلیدن خود و با به کار بردن کلماتی
نظیر "تکلیف چسیت" به صورت تلویحی به ساحت دینی مراجع تقلید توهین روا
داشته است.
..◄ |
|
جنبش زنان دیگر نباید از صفر شروع کند
شکوه میرزادگی
به راستی چرا زنان ما در خارج کشور در این بحث که «بزرگترین مشکل موجود
ایران، در ارتباط با حقوق زنان، داشتن حکومتی مذهبی است»، شرکت نمی کنند؟
تا وقتی این زنان در ایران بودند درک چنین پرهیزی راحت بود، اما اکنون چرا؟
من کاری به کسانی ندارم که معتقدند «اسلام با دموکراسی در تضاد نیست»، اما
آیا زنان باورمند به برابری حقوق و آزادی زن، اکنون، پس از سی و چهار سال
تقاضا و التماس به درگاه دولت ها و مجالس اسلامی، و آیت الله ها برای تغییر
ساده ترین و ابتدایی ترین قوانین مربوط به حقوق زنان می توانند بگویند که
حکومت مذهبی با آزادی و برابری خواهی زنان در تضاد نیست؟◄
روزی
برای زنان؟
فروغ طیاری
وقتی از
روز جهانی زن صحبت میکنیم فورأ در ذهن اینگونه تداعی می شود که کمبودی هست،
که قصوری صورت گرفته، که همه چیز در ید قدرت مردان است، و به همین دلیل
روزی برای مبارزه در تقویم در نظر گرفته شده که بعد پایمال شدن حقوق زنان
را نه در یک عرصهء تنگ خانواده، کوی، شهر و یا کشور، بلکه در عرصهء جهان به
نمایش می گذارد. یعنی زنان جایگاهی فرودست تر و پائین تری از مردان دارا می
باشند، یعنی از سیصد و شصت و پنج روز سال فقط یک روزش متعلق به زنان است؛
آن هم در تقویم.
زنان اما در جهان بطور عام و در
کشورهای جهان سوم بخصوص کشورهای اسلامی بطور خاص در زیربار قوانین نابرابر
مردسالارانه دست و پا می زنند. د...◄
جايزهء
نوبل و دگرديسی «کارمان»
سونیا زکری ـ ترجمه مينوالوندي
"کارمان"
در پاییز سال دو هزار و يازده بخاطر مبارزه اش برای دموکراسی برندهء جایزه
صلح نوبل شد... اما آزادیخواهان در یمن "کارمان" را به نرمش و انعطاف نسبت
به عربستان سعودی متهم می کنند. این کشور سنی مذهب با سیستم پادشاهی اش
حامی "حزب اصلاح اسلامی" است که "کارمان" هم به آن تعلق دارد. بسیاری از
افراد پراگماتیست نظیر خود کارمان و خانوادهء بانفوذ الاحمر، و نیز شیخ
جنجالی عبدالمجید الزندانی، که در امریکا در لیست تروریستی قرار دارد، در
این حزب فعالیت می کنند... یک زن جوان یمنی با شور و هیجان می گوید که او
جایزه نوبل را به خاطر مبارزه برای حقوق زنان گرفته است ولی حاضر نیست خودش
را فمینیست بنامد: "پس باید جایزه اش را پس بدهد". در واقع امر هم این تنها
سئوالی است که کارمان را به لکنت می اندازد "فمینیست؟ نه، من انسانم"..◄
در قفسِ نامرئی عباس آقا!
محمد هادی
حال و هوا
و حالت عجیب و غریبی بود من و عذرا هر دو در برهوت و برزخ میان واقعیت و
رؤیا مشغول درد دل شدیم؛ من گاهی دچار لکنت زبان و پته پته می شدم! لحظاتی
عذرا خانم چند چهره می شد! هر لحظه شبیه کسی می شد! گاهی شبیه مادرم، گاهی
شبیه خواهرم و اصلاً گاهی شبیه تمام زن های ایرانی! من هم دو چهره و دوگانه
شده بودم؛ سعی میکردم به عذرا تسلیت بگويم امّا زبان تا به تلفظ حرف تِ ی
تسلیت می رسید نمی دانم چگونه تبدیل به تبریک می شد! بین حرف دل و حرف
زبانم فاصله افتاده بود؛ آن هم چه فاصلۀ دور و درازی!..◄ |