چلبی سازی و رابطه با بيگانگان
اسماعيل نوری علا
چقدر حيرت
کردم که طرفداران «روند منحوس چلبی سازی» کار را بجائی رسانده اند که
خواستاری ايجاد يک آلترناتيو ملی و مستقل را عملی ناهنجار و «ناسيونال
پوپوليستی» دانسته اند که از روی موضع گيری های رهبر نهضت ملی ايران گرده
برداری شده است. يعنی، کار اين هواداران «چلبی سازی» به آنجا رسيده است که
برای توجيه کار خود نخست بايد از روی جنازهء يادگاری های مهم همان دکتر
مصدقی رد شوند که روزگاری عکس اش زينت بخش مجالس خودشان بوده است.◄
برای شنيدن و دانلود
فايل صوتی
با صدای سعيد بهبهبانی
◄
به بهانهء چلبی سازی
رحیم ظاهری
چه
بخواهیم و چه نخواهیم، موجودی ِ نحله های سیاسی ما همین چند حزب و گروهی
هستند که در صد سال اخیر در کشورمان پدید آمدند و، با کوله باری از خدمت یا
خیانت، طرفداران خودشان را خواهند داشت. هنر، یا بعبارتی معجزهء سیاسی، این
است که چگونه می توان از ائتلاف این نحله ها، قدرت سیاسی ای خلق کرد که
شانس «چلبی سازی» را توسط قدرت های جهانی از بین ببرد. من اصلاً طرفدار
شعار «همه با هم» نیستم ولی معتقدم که تشکیل یک یا دو ائتلاف بزرگ، بین
نیروهای سیاسی ِ موجود، از نظر فنی، امکان پذیر است؛ بشرط اینکه هر ائتلافی
حق حیات ائتلاف یا ائتلافات دیگر را برسمیت بشناسد.◄
رفتارشناسی احمدینژاد: از نفی «نظام سلطه» تا نفی «سلطه نظام»
حسین علیزاده
اگر
باور داشته باشیم که «آهنگرزاده خام ارادانی» از سفرهای پرهزینهاش
تجربهای اندوخته، شاید بتوان گفت بزرگترین تجربه او آن است که «اندکی» با
مناسبات قدرت در نظام بینالملل و مناسبات قدرت در نظام جمهوری اسلامی آشنا
شده است. به این شرح شاید بیشترین تجربه احمدینژاد را در هشت سال دوران
ریاستش، بتوان به شناخت «نظام سلطه» در نظام بینالملل و «سلطه نظام» در
درون کشور خلاصه کرد با این توضیح که آنچه از رفتارهای هنجارشکنانه
احمدینژاد میبینیم ترجمان «نفی سلطه نظام» به جای «نفی نظام سلطه» است.◄
انتخابات خرداد آينده، کابوس نظام فقاهتی
بهرام آبار
سکون
و بی تفاوتی اپوزیسیون حکومت اسلامی در خارج ایران قابل توجیح
نیست. صد ها حزب گروه و سازمان های مخالف رژیم و طرفدار براندازی
پس از گذشت 34 سال هنوز در زندانی از ایدئولوژی و خواسته هائی
خودمحور گرفتارند و برای همکاری با یکدیگر آماده نیستند و نمی
تواند در کنار هم بافت محکمی برای شناساندن اپوزیسیون به قدرت های
جهانی تشکیل دهند. شناخته شدن و اعتبار بینالمللی اپوزیسیون برای
فعالیت گستردهء جهانی، شرط لازم برای جلب حمایت مجامع بینالمللی
خواهد بود. و برای درخواست فشار بخاطر نقض حقوق بشر در ایران به
رژیم جمهوری اسلامی که تاکنون به مسالهء اتمی محدود شده، نیاز به
همکاری عمومی اپوزیسیون می باشد.◄
پیرامون انتخابات ریاست جمهوری دهم
بیانیه تحلیلی شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت
سال هشتاد و چهار بخش بزرگی از نیروها با اعلام پایان عصر اصلاحات
انتخابات محور، سیاست تحریم انتخابات را برگزیدند و اعلام کردند که
حضور چهره های مختلف از دو جناح عمدهء سیاسی حاکمیت تفاوت چندانی
به حال جنبش های اجتماعی و نهادهای مدنی نخواهد داشت. رخدادهای سه
و نیم سال اخیر و سیاست های سرکوبگرانه دولت و گسترش فساد و فقر در
این دوران، اگر چه با مقاومت تحسین برانگیز نیروهای جامعه مدنی رو
به رو شد، اما این حقیقت را آشکار کرد که ادامه این روند، مرگ
احتمالی اندک نهادهای مدنی و خاموشی نسبی جنبش های اجتماعی را در
پی خواهد داشت. مردمی که هر روز بیشتر درگیر خواسته های اولیه
معیشتی خود می شوند حامیان و حاملان مناسبی برای دموکراسی و حقوق
بشر نخواهند بود.◄
تفاوت
ملتگرایی رمانتیک با ناسیونالیسمِ مفهومی
ناصر کاخساز
ملت
گرایی رمانتیک را که محرک متحد شدن ملتی علیه استبداد است، نمیتوان یک
موقعیت ثابت روحی و اجتماعی دانست. ملتها در برشهای خاصی از تاریخ، که به
هویت و حیثیت و شرافت آنها تجاوز میشود، در چنین موقعیت روحی و اجتماعی
قرار میگیرند. مقاومت دلیرانهی اسپانیاییها در برابر تجاوز ناپلئون به
سرزمینشان ملتگرایی رمانتیک را بازتاب میداد... نمونهی برجستهی دیگر
ملتگرایی رمانتیک را در خیزش و جنبش سبز مردم ایران علیه فاناتیسم قرون
وسطایی حاکم بر کشور دیدیم. به باور من ملتگرایی را بهتر است در همین
ترکیب بکار ببریم تا به وادی بدفهمی نیافتیم و به توضیحهای پیچیده در
بارهی واژهی مشاجرهآمیز ناسیونالیسم نیازمند نشویم.◄
|