فهرست مطالب ماه اکتبر 2012 |
شماره 1216 ــ چهارشنبه 10 آبان ماه 1391 ـ 31 ماه اکتبر 2012
از هورا کشیدن مردم به نفع شاه آتش گرفتم سروش جعفری: سایت بازتاب به نقل از آقای کفعمی یا کتاب شرح اسم که زندگینامه خامنهای است (منبع مشخص نیست) خاطرهای از آیتالله خامنهای در دوران شاه را نقل کرده است. در این خاطره گفته شده که آقای خامنهای در زمانی که در زاهدان بوده در کنار آقای کفعمی چنین مشاهداتی کرده و بر زبان آورده است: «ششم بهمن آن سال اولین سالگرد رفراندم لوایح ششگانه بود. مسئولان استان حوالههای نان در اختیار آقای کفعمی گذاشته بودند که بین فقرا تقسیم کند. من هم چون منزل آقای کفعمی بودم و فقرا هجوم آورده بودند که این حوالهها را بگیرند ... به آقای کفعمی کمک کردم در تقسیم سهمیه نان.» خامنهای در ادامه افزوده است: «قرار بود به هر نفر حواله یک کیلو نان داده شود. کم آمد. قرار شد به هر خانواده حواله یک کیلویی بدهند. من شناسنامهها را میگرفتم و اسم [صاحبش را] توی دفتر وارد میکردم. مهر میکردم... یک وقت میدیدی خانوادهای هفت هشت نفر هستند و من یک کیلو نان حواله میدهم. اینها به خاطر همین یک کیلو گاهی دو روز یا یک روز مینشستند توی حیاط منزل آقای کفعمی، توی هوای سرد.» سرانجام به نوشتهی بازتاب آقای خامنه ای «دل آزرده از این وضعیت، روز ششم بهمن در خیابانهای زاهدان دید که خودروهای دولتی، همین طبقه از مردم فقیر و محتاج را سوار کرده، برای شرکت در مراسم سالگرد رفراندم، هورا کشیدن به نفع شاه و کف زدن برای اقدامات او جابه جا می کنند.» خامنهای با دیدن چنین صحنههایی گفته است: «آتش گرفتم که چطور این مردم فقیر بیچاره را اینطور فریب میدهند. خیلی عجیب روی من اثر گذاشت.»(آرشيو)
با کمی هوشمندی میشود حدس زد که بازی خطرناکی آغاز شده است وضعیت فعلی اجتماعی که نشأت گرفته از شرایط ناگوار اقتصادی و موقعیت سیاسی کشور میباشد روزبهروز فاجعهآمیز نیز میگردد. آنچه از مشاهده نحوه گذران زندگیبخش عظیمی از آحاد ملت به دست میآید نشانگر آیندهای تیره و تار است حتی اگر در کوتاه یا میان مدت باشد. آنچه بر ملت ایران تحمیل گردیده شوخی نیست، بلکه بسیار اسفبار و هشدار دهنده است زیرا نه تنها بر میزان تلخی و ناگواری آن به طور روزانه اضافه میشود و طاقت این ملت بردبار را به چالش میکشد، بلکه اثرات سوء آن تا سالهای طولانی بر ذهنیت فردی و زندگی اجتماعی افراد جامعه سایهای سنگین و ناگوار خواهد افکند.>>>
ژورناليسم در كشور امام زماني يعني همين! يك بي هنر، دسترنج قلمي يكي ديگر را مي دزدد، روزنامه اي «مالخر» هم پيدا مي شود و آن را مي گنجاند در يكي از صفحات اش و خواننده اي از همه جا بي خبر هم از نان روزانه اش مي زند و پول مي دهد و آن جنس دزدي را مي خرد به اميد دانستن حقيقت و حمايت از حرفه روزنامه نگاري. اين از روزنامه هاي روشنفكرمآب و آن هم از حجره هاي تنگ و نمور و بويناك حسين شريعتمداري ها و حاج دعايي ها (گرداننده هاي كيهان و اطلاعات) كه آدم حيف اش مي آيد سطل آشغال خانه اش را هم با فرآورده هايشان پر كند.>>>
آیا جامعه و روشنفکران ما نقد پذیرند؟ با توجه به لزوم اتحاد بین گروها و احزاب سیاسی برای ایجاد یک الترناتیو سکولار و دموکرات در قبال حکومت اسلامی در ایران، متاسفانه تخریب و تعصبات شخصی و گروهی جای نقد درست را گرفته است. به باور من هیچ شخصی نباید مصون از نقد درست باشد. در اپوزیسیون عده ای نه بر مبنای اعتقاد به یک شخصیت ملی، بلکه به عنوان ابزاری برای بهره برداری شخصی و حزبی استفاده می نمایند. ما اگر بخواهیم منصف باشیم باید خالی و پر بودن یک لیوان آب را با هم ببینیم.>>>
در فلسفهء سیاسی و ایدئولوژیک شدهء ماکیاولی هر وسیله ای که برای کسب قدرت مفید افتد مشروع و پذیرفتنی است. برای مثال، فرهنگ سنتی و خرافات قابل چشم پوشی و حتی وسیله ای برای جلب حمایت مردم نیز می توانند باشند. مثلاً، هم زمانی خروج سازمان مجاهدین خلق از لیست سازمان های تروریستی با سالروز تولد امام هشتم شیعیان که "اختر آسمان خراسان" نامیده می شود! (در حالی که امام هشتم یک جمله فارسی بلد نبوده و اساساً عرب بوده است) توسط خود همین سازمان به فال نیک گرفته می شود و از آن بهره برداری سیاسی و مذهبی می گردد. و البته که همه این ها در چهارچوب سیاست ایدنولوژیک و ماکیاولی شده قابل پذیرش هستند.>>>
اپوزیسیون خارج در محاصره جمهوری اسلامی بر هیچ اندیشمندی پنهان نیسیت که برخورد پادگانی و استفاده از ادبیات تهاجمی نه تنها کمکی به همگرایی نمی کند بلکه به واگرایی بیشتر نیز می انجامد؛ مگر اینکه همگرایی مدّ نظر حمله وران، همگرایی پادگانی باشد که سود این نیز عاید جمهوری اسلامی خواهد شد تا به مردم داخل کشور نشان دهد که دموکراسی و واگرایی و اتحاد حقیقی در میان اپوزیسیون خارج از کشور وجود خارجی ندارد. با این تفاسیر و با این همه نفوذ و پیشروی تفکر پادگانی که از طرف اتاق فکر وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی طراحی و به مورد اجرا گذاشته شده است، اگر اندکی دیر به خود آییم از اپوزیسیون ریشه دار خارج کشور اثری باقی نخواهد ماند.>>> راهکاری برای برون رفت اپوزیسیون از انسداد آغاز یک اقدام که ـ ما در اینجا از آن بنام «جسارت ملی» یاد میکنیم ـ میتواند اپوزیسیون ایرانی را برای احراز هویت و تعریف متشکل کند. «ظرف» مورد پیشنهاد، نه یک منشور و اساسنامه و نه یک مجمع از پیش تعیین شده بلکه یک اقدام عملی میباشد که از یکسو بتواند اعتماد از دست رفته داخلی را اعاده کند و از سوئی دیگر شناسنامه آن به نام هیچ فرد و گروه مهر نخورده باشد. در واقع اعلام آمادگی برای بازگشت به میهن و پذیرفتن مخاطرات جدی آن همان چیزی است که این «ظرف» مورد اعتماد عمومی را بوجود میآورد.>>>
تحليل اوضاع کنونی و آيندهمصاحبه شاهزاده رضا پهلوی با تلویزیون اندیشه
نظر به اين که اخيرا آيات عظام در امورات برق و الکتريک نظرات فقهي صادر ميکنند، چنانکه چندي پيش نيز يکي از حضرات برق را نعمت الهي ناميد، و با توجه به اين که در کشور ما هر کاري حتي در سطوح بالاي فني بايد با اذن و اجازه و نظر آيات عظام انجام شود، توجه شما را به پارهاي استفتائات از محضر حجت الاسلام و المسلمين "حاجاقا"، در مورد بهينه سازي مصرف انرژي جلب ميکنيم...>>>
متن مصاحبه با حجت الاسلام و المسلمین سید مرتضی حسینی که خبرگزاری فارس آن را حذف کرد خبرگزاری فارس : روز گذشته مصاحبهای با جناب حجت الاسلام و المسلمین سید مرتضی حسینی نماینده قزوین و عضو کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی بر روی خروجی خبرگزاری فارس قرار گرفت که متاسفانه در آن رعایت شئون حرفهای و اخلاق رسانهای نشده بود. خبرگزاری فارس شرعاً برخود وظیفه می داند که بابت خطای صورت گرفته از سید جلیل القدر و فاضل آقای سید مرتضی حسینی عذرخواهی نموده و پوزش بطلبد.>>>
شماره 1215 ــ دوشنبه 8 آبان ماه 1391 ـ 29 ماه اکتبر 2012
29 اکتبر، روز کورش بزرگ، روز افتخاری جهانی برای ایرانیان بار ديگر در آستانه ی روز کورش بزرگ، یا روز بزرگداشت صدور منشور حقوق بشر او، ایستاده ایم. امسال هشتمین سالی است که ایرانیان، روز 29 اکتبر* (هفتم آبان ماه)، را گرامی می دارند؛ روزی که بزرگداشت آن همزمان با اعتراض به ویرانی خانه و پایتخت این مرد بزرگ در تنگه بلاغی از سوی کمیته ی بین المللی نجات پاسارگاد پیشنهاد شد و به شدت مورد استقبال ایرانیان انساندوست و به ويژه جوانان در سراسر جهان قرار گرفت. اکنون، هر ساله، ایرانیان در ایران و در بیشتر کشورهای جهان در حد توان خود فرا رسيدن روز 29 اکتبر را جشن می گیرند. اين سنتی نيکوست که مردمان همه ی کشورهای پیشرفته ی جهان روزهایی را به گرامیداشت زنان و مردان بزرگ خود اختصاص می دهند. بیشتر این زنان و مردان به خاطر داده های ارزشمندشان به ملت خویش، در درون سرزمين خويش قهرمان و یا چهره ای ملی به شمار آمده و مورد احترامند و گاه ممکن است ملت های دیگر آنان را دشمن بپندارند. اما تنها تعداد کمی از این زنان و مردان بزرگ در رشته های مختلف ادبی، علمی و سیاسی هستند که به خاطر داده هاشان به بشریت مورد احترام نه تنها ملت خویش که مورد ستايش مردمان انساندوست همه جهان هستند.>>>
بنا بر اندیشه، استدلال و ارزیابی این مقاله، من پشتیبانی فکری و عملی از هر نهاد واقعا فراگیری را که با تکیه بر دمکراسی و حقوق بشر، و با برنامه سیاسی و کارشناسی مشخص، و فراخوان به همه متفکران، کارشناسان و احزاب و گروههای سیاسی موجود، علیه جنگ و حمله نظامی، علیه جمهوری اسلامی و علیه تحمیل یک حکومت اسلامگرای دیگر، از هر نوعی که باشد، وارد کارزار کنونی شود، وظیفه و مسئؤلیت ملی هر ایرانی، از جمله خودم، در برابر شرایط امروز و نسلهای آینده کشور میدانم.>>>
بحران اعتماد، چشم اسفنديار اپوزيسيون در خارج از کشور دور تازهای از توجيه و تطهير حکومت اسلامی و کوک ساز سازش با جهالت و جنايت آغاز شده است. قرار اين است که با نقاب جمهوری خواهی تلاش شود ترس حکومت از اپوزيسيون بريزد تا شايد شرايط برای همسفره شدن با ترسناک ترين هيولا فراهم گردد. اين چندمين بار است که سوداگران حامی حکومت اسلامی به نام اپوزيسيون خارج از کشور از اين اپوزيسيون اعتمادزدائی میکنند... طی هفته های گذشته حضور عناصری که اپوزيسيون حکومت اسلامی نيستند اما خود را اپوزيسيون حکومت اسلامی جا زده اند، و با استفاده از امکانات اپوزيسيون به حمايت از "پوزيسيون"ی ويرانگر و جنايت کار مبادرت می ورزند را در همايش تازهء يک اتحاد سياسی در خارج کشور شاهد بوديم. "اتحاد جمهوری خواهان ايران" برای چندمين بار سبب ساز اين جديد ترين فرايند اعتماد زدائی از اپوزيسون خارج از کشور شده است؛ اتحادی که ستون های اصلی اش سازمان فدائيان اکثريت، جناح هائی از حزب توده، حزب دموکراتيک مردم ايران و... هستند، (و تعدادی از شخصيت های مستقل که حضورشان در اين جمع و سکوت شان در قبال اين نوع اعتماد زدائی ها از اپوزيسيون ناباورانه است). در اين نمايش افراد و ناصحان شناخته شدهء حامی ِ حکومت اسلامی عريان تر از نمايش های پيشين اين اتحاد، سياست توجيه و تطهير حکومت اسلامی را به تماشا گذاشتند.>>> علت بر آشفتگی بابک امير خسروی و هجمه ء اعضای اتحاد جمهوری خواهان چيست؟>>>اتحاد جمهوريخواهان (اجا) امروز نه تنها شکل دهی يک ائتلاف وسيع ملی برای پيشبرد تحولات دمکراتيک بدليل اختلافهای سياسی عملی نيست بلکه حتی ائتلاف مجموعه جمهوريخواهان بنا به آنچه گفته شد با دشواری مواجه است. کسانی که صحبت از ائتلاف و اتحاد مجموعه نيروها میکنند در عمل تنها توانستهاند بخشی از نيروهای نزديک بخود را متشکل کرده و يک تشکل جديد به مجموعه سازمانها و نهادهای کنونی بيفزايند. مگر ميتوان کسانی را که سياست درهم شکاندن سيستم موجود با بهرهگيری از کمک خارجی را پيش مي برند با کسانی که پيشبرد اصلاحات را سياست خود مي دانند در کنار يکديگر در يک سازمان متحد کرد؟ حذف هر کدام از اين گرايش ها و يا گرايشهای ديگری که با هردو سياست تمايز دارند، بمعنای حذف بخشی از نيروهای سياسی کشور و اتحاد ناشی از آن يک ائتلاف ملی و فراگير نيست. طرح چنين شعارهايی در بهترين حالت يک تبليغ سياسی و نمايشی از وحدت طلبی است و در بدترين حالت گرايش و گروه خود را نماينده کل مردم دانستن و اين نشانه دوری از دمکراسی است .>>>
همسر ژنرال لبنانی ترور شده تسلیت سفیر ایران را نپذیرفت همسر وسام الحسن، رئیس اطلاعات پلیس لبنان، از استقبال سفیر ایران در بیروت که برای تسلیت حضور یافته بود، خودداری کرد. روزنامه های لبنانی مخالف ایران و حزب الله روز شنبه 27 اکتبر تصویری منتشر کردند که در آن سفیر ایران را در کنار همسر وسام الحسن در مراسم عزاداری نشان می دهد. وسام الحسن رئیس اداره اطلاعات پلیس لبنان هفته گذشته بر اثر انفجاری در بیروت جان خود را از دست داد. گروه 14 مارس ، رژیم بشار اسد و حامیان آن را به دست داشتن در این حادثه متهم کردند. ظاهراً عکس منتشر شده گویای این است که همسر وسام الحسن ، کاملاً نسبت به حضور سفیر ایران بی اعتنا بوده است. سایت لبنان نیوز به نقل از یکی از اعضای گروه 14 مارس نوشته است: "حتی اگر پاهای وی را ببوسی از شما گذشت نخواهد کرد ." یکی لبنانی دیگر درباره حضور سفیر ایران در مراسم عزداری گفته است: "شرم آور است اینها آدم می کشند و در تشیع جنازه اش نیز شرکت می کنند." (آرشيو) «دیپلماسی مکتبی» و ساير قضايا فدوی و نیز سایر ناظران اوضاع شتر گاو پلنگ ایران سابق، همینطور دستجمعی، در ارتباط با نوع انتساب تحریم های بقول برادران بکلی بی اثر، و بقول فدوی ویرانگر، ارّه به ماتحت مانده اند که "مردم" و "ایران"، که در یک مجموعه قابل تعریف اند، از نظر برادران در این معادلهء هولناک، کی و چگونه، به حساب می آیند؟ خوانندگان محترم ضد انقلاب، بارها از طریق فدوی، در جریان نوع نگاه خداپسندانه ی برادران به ایران قرار گرفته اند که دیگر مکرر نمی کند مگر بطور مختصر، مبنی بر اينکه ایران، که ظاهراً خاستگاه ایشان نیز هست، وسیلهء بسیار ناچیزی برای هزینه شدن در راه اسلام عزیز است و ملت نیز در این مسیر، البته جز بعنوان گوشت دم توپ، مصرف دیگری ندارد.>>>
بگذارید من فدای راستگوئی تاریخ بشوم و فدای ملت دربندم! نامه و شعری از باونديان، از شورای شاهنشاهی ایران ما برای بازگشت پادشاهی به ایران بسیاران کارها کرده ایم و ذره ای از این جاده بازیابی تاریخ براه کج نرفته ایم و آلودگی هائی که دیگران به آن گرفتارند ما دچار آن نیستیم و نخواهیم بود. ما از هرگونه مکاره بازی دور هستیم و از مکاران روزگار امروز کاملاً جدائی داریم، نه با فکر آنان پیش می رویم و نه در بند آنان هستیم. آلودگی هائی که آنان دارند ما نداریم و هرگز هم نخواهیم داشت و در راه مبارزه نه کسی را فریب دادیم و نه به شرافت و شرف ملی کسی متجاوز شدیم، می دانیم که خودمان را خوب می شناسیم. اما شما شاهزاده رضا پهلوی شهروند و سخنگوی شوراها، شما برای مبارزات برونمرزی چه کاری فرموده اید؟ هیچ!>>>
شماره 1214 ــ دوشنبه ا آبان ماه 1391 ـ 22 ماه اکتبر 2012
کنگره پنجم اتحاد جمهوری خواهان تلاشی برای تخطئه اپوزیسیون کنگره اتحاد جمهوری خواهان جلسه ای پر از سوالات بی پاسخ بود که تنها هدفش توافق بر سر چگونگی کنار آمدن با تمام (کلیت نظام) یا با بخشی از حکومت (اصلاح طلبان) دینی حاکم بر ایران بوده است. نا گفته پیداست که تعداد بالای حضور سیاسیون در جلسه شهر کلن نه مشارکت طرفدارانه در این جلسه، بلکه ناشی از کنجکاوی بوده است که نسبت به سرانجام این پروژه بوجود آمده بود. تقریباًَ از هر طیفی از اپوزیسیون در این جلسه شرکت کردند تا بفهمند توافق بر سر جمهوری اسلامی چگونه صورت می پذیرد! بطور روشن چهار جریان فکری با دو برنامه سیاسی در این جلسه مداخله داشته اند الف- طرفداران نظام جمهوری اسلامی فرخ نگهدار و همپیمانانش ب- اصلاح طلبان رانده شده از حکومت ( خوارج ) مزروعی و اردشیر امیر ارجمند و دنباله آنها که تنها خواهان حذف دولت احمدی نژاد، حمایت ولایت از خود و حفظ نظام جمهوری اسلامی هستند. ج- ملی مذهبی های خارج شده از حکومت و کشور که خواهان اصلاحات نظام دینی بوده ، هستند و خواهند بود، این طیف بر اساس سنت سیاسی خود در انتخاب بین ملی بودن و مذهبی بودن با تردید شرم آلود استراتژی خود را در چار چوب جمهوری اسلامی تدوین کرده اند.! چ- گروه انتخابات آزاد که استراتژی و هدفشان را بر حذف جمهوری اسلامی از طریق اعمال انتخابات آزاد قرار داده اند. آقای حسن شریعتمداری سخنگوی این جریان به همراه دوستان، معتقد است می توان ولایت فقیه را ملزم به پذیرش رای مردم برای حذف نظام دینی نمود و یگ گذار مسالمت آمیز از نظام دینی به یک نظام سکولار را طی نمود!>>>
در سه دههی اخیر آثار بسیاری در مورد کتب درسی جمهوری اسلامی و تبلیغات ایدئولوژیک آن عرضه شده است. این آثار بیانگر عادی جلوه دادن تبعیض علیه زنان، صنعت مقدس سازی، حذف آثار و آرای دگراندیشان، حق و باطل سازی دولتی، پاک کردن بخشهایی از تاریخ ایران بالاخص تاریخ معاصر و محدود کرد میراث فرهنگی کشور به تولیدات مورد قبول مقامات هر دوره هستند که در جای خود به شفاف سازی فضای آموزشی در کشور یاری رساندهاند. اما آن چه این تحقیقات نمی گویند مطالبی است که هر نسل باید در مورد جامعهی خود و جهان پیرامون بیاموزد اما در کتب درسی وجود ندارد.>>>
چرا تغییر ساختار برای رژیم یک اجبار است؟ ضرورت تغییر: بحران های گسترهء اقتصادی ــ ناشی از تحریم و سوء مدیریت ــ؛ تهدیدهای جنگی؛ تنش های درونی باندهای قدرت؛ ورشکستگی سیاسی و بحران مشروعیت و... سر تا پای رژیم فرسوده و فاسد را در برگرفته است. این بحران ها که ریشه های آن از همان سپیده دم انقلابِ مردم ایران ــ در بهمن 57 ــ در ذات پلید آخوندها تنیده بود به مرور تشدید شده و اکنون رژیم را به ورطهء سرنگونی سوق داده است. بحران های گریبانگیر اما، قبل از هر چیز، سیاسی است و از ساختار معیوب و مدیریت ایدئولوژیک نظام سرچشمه گرفته و به همهء عرصه های مختلف اقتصادی و اجتماعی سرایت کرده است. بنابراین برای حل آنها باید به راه حل های سیاسی متوسل شد.>>>
چهرهء دوگانهء رهبر جمهوری اسلامی شاید دوران قدرت گیری مجدد روم باستان اما این بار با استفاده از سلاح مسیحیت قابل مقایسه با تلاشی باشد که رهبر جمهوری اسلامی برای دوباره زنده کردن دوران خلافت اسلامی و تحقق سبک و روش زندگی اسلامی نشان می دهد. دوران خلافت اسلامی و نحوهء زندگی خلفا نیز تناقض بزرگ بین اعتقاد به دنیای دیگر و بی ارزش بودن زندگی این دنیایی از یکسو با جلال و جبروت دستگاه اشرافی خلافت از سوی دیگر را نشان میدهد. این تناقض ها البته ریشه های بسیار عمیق تری نیز دارند. مثلاً، در متون دینی، از یک سو به رحمت الهی و وعده های بهشتی اشاره می شود و زندگی این دنیایی نفی می گردد، اما در عمل دستگاه خلافت و روحانیت همواره یکی از منابع قدرت سیاسی و اقتصادی بوده اند.>>>
مُخـالـف یـا اپُـوزیسیـون، کـدام یـک!؟ فکـر کنم سیاسیون کشورهای عربی از ما ها یک قـدم جلو تر هستند! مثلاً آيا وقتی هواداران حسنی مبارک که با هواداران حکومت ِ مُـرسی در خیابان ها مصـر در نـزاع هستند جـوانـان مصـر از عبدالناصر ( که هم زمان دوران مصـدق و شـاه بود) و پـدر مصـر نامیـده می شود و حسنی مبارک هم در هیـچ زمینه ای قابـل مقایسه با وی نیست، نـامـی آورده اند!؟ آیا شما، عکسی از وی در تظاهرات در دست فـرد عـربـی دیده اید!؟ آیا سیاسیون مصری تو سر و کله هم می زنند که عبدالناصـر ِ 60 سال پیش فلان بوده است یا بهمان!؟ و اصولاً پرسیدنی است که مگر می شود شخصیت و کارهای عبدالناصـر را، حال چه خوب و چه بـد؛ تطهیر کرد!؟>>>
امروز در خارج از کشور، یک معضل عمده، هواخواهان شاهزاده هستند که پیوسته با شیوههای جاهلانه، وقیحانه و هتاکانه، با مردم برخورد کردهاند. که متاسفانه این نحوهء حمایت، به حساب ضعف و سوء مدیریت خود او و دفتر او تلقی میشود. چنین شبههای نیز در افکار عمومی تقویت میگردد که آیا طراح اصلی چنین استراتژی، دور و بریهای خود شاهزاده هستند و وی به چند و چون آن آگاه است؟! حال جهت زدودن تصویر چنین مردی از اذهان عمومی است که عوامل اختناق رژیم سابق، پروژه تخریب دکتر محمد مصدق را با هزینهای گزاف تدارک دیدهاند. از طریق دامن زدن به یک جنگ روانی در سطح سامانههای اینترنتی، از طریق معامله با معاملهگران کاسبکار رسانهای، پرداخت هزينهء چاپ کتاب به افرادی که ته جیبشان سوراخ است و یا از قبیله چپهای پشیمان آمدهاند یا از کهنسالان فرسودهای هستند که حوصلهشان از خانهنشینی سر رفته است و یا افراد مشکوکی که یک دستشان در کاسه آش نظام آخوندی است و دست دیگرشان در جیب عوامل فراری ساواک!>>>
آقای نوری علا، من گاه و بیگاه جمعه گردی های شما را می خوانم و به راه و رسمی که در این سال ها برای خامه خود برگزیده اید، افسوس می خورم و می پرسم که بر آن نویسنده و نقاد ادبی که من پیشترها می شناختم و گاه و بیگاه هم سخنی با یک دیگر می گفتیم، چه جفا و ستمی رفته که اینک، کارش زهرخند و ناسزاگویی پر از خشم بر کاغذ نهادن شده و خویشتن را پیر اندرزگوی دنیای سیاست و اخلاق بر می شمارد و از بلندای منبری خودساخته، به این و آن نیش می زند و ناخویشان را «رسوا» می سازد! به هر روی، رموز مصلحت ملک، خسروان دانند.>>>
تعداد آدم های خرافی نسبت به كل جامعهء آمريكا آنقدر كم است كه لطمه اي به آزادگي و روشنفكري و دموكرات بودن مردم آمريكا نمي زند. اما اگر در جامعه اي شصت تا هفتاد درصد خانواده ها خرافی باشند، به باور من، آن جامعه بيمار بوده و برای استقرار دموکراسی آمادگی ندارد. چرا؟ برای اينکه چنين جامعه ای «تقديری» است و در رفتارهايش خردگرائی، که لازمهء استقرار دموکراسی است، وجود ندارد. پس، بهتر آن است که در چنين جامعه ای، قبل از اينكه به فكر ايجاد يك حكومت دموكرات و برقراري دموكراسي باشيم، دست به مبارزه با خرافات گسترده بزنيم...>>>
این برادر محمد(ص) مرسی رئیس جمهور تازه نفس مصر هم یک چیزیش می شود ها!؛ آن از مواضع ضد ولایت فقیه اش، پیرامون آتشی که مقام معظم رهبری، ایدالله جیشه و ابد عیشه، با نفت ملت یک لا قبا در منطقه عموماً و در سوریه خصوصاً افروخته است؛ این هم از حرکت ضد انقلابی اخیرش که افزون بر قاصم الجبارین، اعلیحضرت العظما سید علی(ع) خامنه ای، خلدالله ملکه و سلطنة را نیز بیگمان خوش نمی آید، بنقل از پارسینه، بخوانید تا بعرض فدوی برسید: «به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، به نقل از سايت شبكه الجزيره، محمد مرسي، رئيس جمهوري مصر با صدور دستوري تمامي كساني را كه از زمان انقلاب 25 ژانويه سال 2011 كه به بركناري حسني مبارك رئيس جمهور سابق اين كشور انجاميد و نيز از زمان انتصاب اش به سمت رياست جمهوري مصر يعني پايان ژوئن گذشته بازداشت شده بودند، عفو كرد». ملاحظه کردید؟..>>>
شماره 1213 ــ جمعه 28 مهر ماه 1391 ـ 19 ماه اکتبر 2012
چه کسی از اين گلو سخن می گويد؟ جمعه گردی های اسماعيل نوری علا برخی از دوستانی که آخرين مصاحبهء شاهزاده رضا پهلوی را با سيامک دهقان پور، مجری برنامهء افق در تلويزيون صدای امريکا، ديده اند، در برخوردها و گفتگوهای حضوری و تلفنی خود اظهار می دارند که «شاهزاده در اين برنامه بسيار خسته و عصبی بنظر می رسيد»؛ و سپس به اظهار نظر در مورد چرائی اين وضعيت می پردازند. در اين زمينه پرسش اصلی اين است که اگر «شاهزاده» عاقبت از اطاق صدور پيام هايش بيرون آمده و، بقول خودش، تصميم گرفته که در پاسخ به خواست بسياری از ايرانيان، قدم به ميدان نهاده و کاری عملی انجام دهد، و در اين راستا «آخرين تير»ش را در ترکش اقدام اش گذاشته، آنگاه چرا بايد در اين نخستين قدم خسته و عصبی باشد؟>>>
دمکراسی یعنی همراهی علم و سیاست جمهوری اسلامی، مدیریت جامعه را به مشتی سیاسی- عقیدتی سپرد و گمان میکرد با اعتقادات مذهبی میتواند حکومت کند. البته توانست ولی به قیمت نابودی شالودههای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جامعه و قربانی کردن علم و آگاهی به پای لنگ سیاست و عقیده! شوربختانه اپوزیسیون نیز به همین بیماری دچار است. نیروهای سیاسی گمان میکنند به صرف سیاست، در همه کار نیز کارشناس و خبره هستند. ولی چه کسی گفته سیاستمدار و سیاستورز حتما «متفکر» یا «کارشناس» هم هست؟!>>>
شما را به آن خدای بزرگ ما را بیشتراز این خوارو ذلیل نکنید مناجات باونديان ـ از شورای شاهنشاهی ایران خدایا، تو این ملت بینوا را از این کارهای ايشان که «نمی خواهم چیزی بشوم» نجات بخش. خدایا، تو ایشان را هدایت فرما تا بیشتراز این مردم را بی ایمان نکنند. خدایا تو اندکی قدرت و توانائی و ارادهء رضا شاه بزرگ را در او نورافکن بفرما. خدایا، تو برزگواری افراد دلسوزی را برسر راه او قرار ده تا ایران ویرانه نشود. خدایا، تو می دانی و قادری حکمت توانا کنی که او براه راست مسئولیت خویش باشد. خدایا، تو دانی ایران من و ما شاه می خواهد و شاه بی مسئولیت به درد مملکت نمی خورد. خدایا، تو بهتر از همه دانی و ناظری که شاهان با قدرت همیشه سرفراز تاریخ بودند. خدایا، تو آگاهی که او همیشه ترا نگهبان ایران می خواند، اما خودش از نگهبانی سلطنت بدور است. خدایا، تو در راهنمائی انسان های قلم زن نیکوکردار قلمی دلسوزانه بر او وارد کن. خدایا، تو هفت هزار و پانصد سال نگهبانی شاهنشاهی ایران کردی، این جایگاه را دریاب. خدایا، تو فکر این پادشاه عدول کرده از سوگند را باز سازی مجدد کن. خدایا، تو نباید به ملت ایران پشت کنی ظلم و بیداد را بر این ملت ایست روا کن. خدایا، تو را سوگند می دهم به شرافت هرآنچه که تو عزیز می داری شورای شاهنشاهی ایران را سرفراز تاریخ گردان تا پرچم کاوهء آهنگر در پرچم شیر و خورشید نشان ما نقش زرین بندد. خدایا، ترا سوگند می دهم که ایرانیان را راهنما شوی که شورای شاهنشاهی ایران تنها راه سربلندی و عظمت ایران است و آن شوراهای من درآوردی به درد ملت ایران نمی خورد. خدایا، من از تو می خواهم آن بانوی نامدار بی باک لیدر درونمرز (شورای شاهنشاهی ایران) را در این ماموریت بزرگ تاریخی که جانفشانه ایستاده است یاری فرمائی و اراده او را پیروز و جاودانه تاریخ ایران کهن گردانی. خدایا ، من و یارانم همه با هم می گوئیم آمین و می دانیم سرانجام تو شیرزن دلاور ایرانی ایرانی را در تداوم شاهنشاهی ایران پیروزمند خواهی کرد. با احترام، باوندیان، بیست وسوم مهرماه ٢٥٧١ شاهنشاهی ایران. آرشيو>>>
جایی که حقیقت آزاد نیست، آزادی حقیقت ندارد داستان، همان داستان ملال آور و اندوهبار روشنفکران جهان سومی است که به جای پویایی فکری و نواندیشی در مقوله های اجتماعی و سیاسی، روال نا بخردانه ی مرید و مرادی را سال هاست ملکهء ذهن خویش کرده اند. دردناک است ولی هر چه بیشتر می گذرد بیشتر به این نتیجهء تلخ می رسم که تا هنگامی که عرصه های رسانه ای و حوزه های فکری، جولانگاه فعالان «انقلاب شکوهمند اسلامی» باشد، بازسازی و نوسازی فرهنگی جامعه دستکم برای ایرانیان برونمرز ممکن نیست. چرا نسل من و نسل پس از من باید تاوان کین خواهی های این منجمد شدگان در دوران جنگ سرد و یا وارثان «شام غریبان بیست و هشت مرداد» را بپردازد؟! چرا واکنش های پرخاشجویانه و عصبی گروهی به یک کار پژوهشی (با وجود کاستی های احتمالی آن) باید آنچنان زننده و غیر حرفه ای باشد که آبرو و اعتبار معترضان (که برخی از آنان جایگاهی در نزد طبقه کتابخوان و اهل اندیشه دارند) را زیر سوال ببرد؟!>>>
نامه سرگشاده به آقای اسماعیل نوری علا در پاسخ مقالۀ «روايت نسل نابهنگامی» به گمان من، مشکل شما از زمانی آغاز شده است که شعر و شاعری را رها کردید و وارد عرصۀ سیاست (یعنی دنیای بده و بستان و زد و بند) شده اید. البته، این حق شماست که بین ادبیات و سیاست پل بزنید و یا ادبیات را ببوسید و در «پستوی خانه نهانش کنید» و لباس اهل سیاست بپوشید تا مدام «سر ِ آنتن» باشید و در فضای مجازی، چونان «طاووس علیین ِ» سپهر ِ سیاست جلوه کنید و...>>>
از مخالفت با منشور شورای ملی در خارج، تا دستگیری فائزۀ هاشمی در داخل این منشور بسیار مبارک است؛ زیرا در اولین قدم دست کسانی را رو کرد که کسی باور نمی کرد. بر من خرده مگیرید که مگر کسی نمی تواند از منشور عیب جویی کند. سخن من این نیست. هستند بزرگانی که ایراداتی هم دارند؛ ولی هرکس امروز با اصل تشکیل شورای ملی و نشست آن و گرد آمدن نیروهای ملی به دور هم ؛ فارغ از هر اندیشۀ سیاسی و به قصد آزادی ایران؛ مخالفت ورزد خائن است.هر کس و در هر جا و با هر پیشینه ای که می خواهد باشد. یا پول گرفته و یا نادانسته در دام افتاده است.>>>
اگر به گفتهء آقای نوری علا این شورا منتسب به شاهزاده رضا گردیده است و به شاهزاده پهلوی چهرهء رهبری کاریزماتیک بخشوده است که در آیندهء کشور مانع رشد نهادهای مدنی است، براستی دلیل وقوع این انتصاب و علت «کاریزماتیک تر» شدن چهرهء شاهزاده رضا چه بوده است؟ آیا دلایل وقوع این امور همانا عدم مشارکت و عدم احساس مسئولیت تعدادی از فعالین مدنی و سازمان های سیاسی نیست؟ وقتی که خود به دلایل واهی از مشارکت در طرح شورای ملی سر باز زده اند، چگونه است که از «کاریزماتیک تر» شدن چهرهء شاهزاده رضا گلایه دارند و آنچه را که به سبب عدم مشارکت خودشان بوجود آمده است، مخلوق دیگران می پندارند و گناه آن را بر دوش شاهزاده پهلوی گذاشته و به خورد خوانندهء بیچاره می دهند؟>>>
شماره 1212 ــ چهارشنبه 26 مهر ماه 1391 ـ 17 ماه اکتبر 2012
اپوزیسیون خارج از ایران و جنبش سبز دو گزارش از همایش اتحاد جمهوریخواهان همایش پنجم اتحاد جمهوی خواهان ایران، از روز جمعه 12 اکتبر 2012 در کلن آلمان آغاز به کار کرد. امید کشتکار در سايت خودنويس، با تيتر «همایش کلن؛ کنار هم آمدن اپوزیسیون و آشتی طلبی جمهوری خواهان با نظام» نوشت: قرارگیری جواد خادم، وزیر کابینه بختیار و هماهنگ کننده کودتای نوژه، شهریار آهی مشاورسابق رضا پهلوی، اردشیر امیر ارجمند از مشاوران مهندس موسوی، رجبعلی مزروعی، عضو جبهه مشارکت و سخنگوی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و فرخ نگهدار، چریک سابق در یک همایش، ترکیبی بینظیر از همگرایی نیروهای اپوزیسیون ایران را میسازد که شاید تا کنون حاضر نبودهاند زیر یک سقف جمع شوند. همچنين، به گزارش خبرنگار ندای سبز آزادی از کلن، ضرورت تقویت جنبش سبز، تاکید بر تمامیت ارضی و یکپارچگی ملی و نقد گرایش ها و رفتارهای جدایی طلبانه، اهمیت عنصر دین در جامعه ایران، و لزوم درک عمیق و تحلیل واقع بینانه از مطالبات شهروندان، از جمله محورهایی بود که در همایش اتحاد جمهوری خواهان ایران مورد اشاره و توجه سخنرانان قرار گرفت.>>>
پیام مصطفی هجری، دبیرکل حزب دموکرات کردستان ايران به مناسبت پایان کنگره پانزدهم حزب دمکرات کردستان ایران ما برای اینکه بتوانیم در تحولاتی که انتظارشان را میکشیم و چندان هم به طول نخواهند انجامید، تأثیرگذار باشیم، باید قوی باشیم و قدرت هم در اتحاد است. پیام کنگره، جنبه ی دیگری نیز داشت و آن هم این بود که ما در گزارش کمیته ی مرکزی به کنگره تنها کردستان را مورد بحث قرار نداده ایم، بلکه ایران در کل برای ما مهم است، چرا که هر تحولی ابتدا باید در کل ایران رخ دهد. از این رو ما به نسبت تحولات ایران هم بی تفاوت نبودیم. در این کنگره به هممیهنان آزادیخواه دمکرات خود این پیام را هم داریم که حزب دمکرات کردستان ایران در راستای اتحاد، همبستگی و آماده نمودن پروژه و برنامه برای ایرانی دمکراتیک که حقوق کلیه ی افراد، ملیت ها و فرقه های دینی با تمام تفاوت هایشان را در خود گیرد، همچون گذشته آماده ی کار و تلاش است و در حال حاضر آماده ایم در این زمینه تلاش مضاعفی به خرج دهیم و در این رابطه دست همکاری به سوی همه ی آزادیخواهان ایران، به ویژه سازمان های آزادیخواه و مترقی دراز می نماییم. اما اگر اعتقادمان بر این است که در کردستان ایران هیچ حزبی به تنهایی نمی تواند قدرت را بدست گرفته و قبضه نماید، به همان صورت معتقدیم که دوره ی آن هم به سر رسیده که شخص یا گروهی، با هر عنوانی و تحت هر شعاری، یکبار دیگر به سرکوب و ارعاب و نقض حقوق ملیتهای ایران بپردازد. ما برای آبادسازی چنین ایران و کردستانی آزاد وظیفه ی خود می دانیم که تلاش کنیم و در این رابطه به طور خستگیناپذیر تلاش خواهیم کرد.>>>
باز کردن ابهام کلاف سیاسی گره خوردهء منشورها خانم الهه بقراط در نوشتارخود "منشورهای متوازی و اتحاد های متفرق" مفاهیم سیاسی آشکار و جدی را بهم ریخته اند و در نتیجه خواننده خود را دچار سرگیجه سیاسی و فکری کرده اند. انگیزهء نوشتار ایشان انتشار دو متن "منشور شورای ملی برای انتخابات آزاد» و «منشور 91" با دو سرشت متفاوت است. ایشان، با کنار گذاشتن سپهر سیاسی و اجتماعی ایرانیان مقیم خارج و بی اعتنائی به محتوای دو منشور، شکوه می کنند که چرا امضاء کنندگان یکی از این منشورها دیگری را امضاء نمی کنند. دلیلی که ایشان می آورد خودخواهی و خود پسندی است که با استعاره ایشان "حاملانی که نمی توانند از روی سایهء خود بپرند" معنا می گيرد.>>>
ملزومات قانون اساسی ایران لیبرال و دمکراتیک قانون اساسی ایران پس از سقوط جمهوری اسلامی چه شکل و شمایلی پیدا میکند؟ طبیعی است که هر گروه و دستهای با توجه به ایدئولوژی، نگرش حقوقی و تصوری که از ایران موجود و آرمانی خود دارد میتواند به تنظیم بخشها و فصول و مواد مربوطه در قانون اساسی مورد نظر خود اقدام کند. لیبرال دمکراتها، سوسیال دمکراتها، کمونیستها و اسلامگرایان (مخالف قانون اساسی موجود) به عنوان چهار چارچوب سیاسی نسبتا متمایز در فضای ذهنی ایرانیان (مشروطهخواهان عمدتا یا سوسیال دمکراتاند یا لیبرال دمکرات) هر یک پیشنویس مورد نظر خود را عرضه خواهند کرد. در این نوشته میخواهم مبانی و ملزومات یک قانون اساسی برای ایران تحت حکومت یک نظام لیبرال دمکرات را مطرح سازم با علم به اینکه قانون اساسیای که در یک جامعهی دمکرات تنظیم خواهد شد برایند نوعی توازن قدرت میان نیروهای اجتماعی خواهد بود.>>>
روشنفکران قدیمی! نسل امروز به ایران فردا می اندیشد مهمترین عاملی که در پیشرفت و توسعه اقتصادی آلمان پس از جنگ جهانی دوم نقش برجسته ای ایفا کرده است ، برگزیدن اقتصاد لیبرال و سرمایه داری خصوصی که در قالب رفورم پولی ژوئن 1948 و دیگر اقداماتی که آلمان فدرال پس از جنگ صورت داده ، بوده است . و امروز شاهد رفاه و شکوفایی اقتصادی در این کشور هستیم.ای کاش روشنفکران ما به جای برخی مباحث حاشیه ایی به فردای ایران می اندیشند و همه در توسعه ان سهیم بودند.ایران ما گرفتار است و تا وضع از این بدتر نشده به خود آیید.>>>
ویرانی اقتصاد و خطر ویرانی ایران هاشمی می گوید که "زمانی صبرش به پایان میرسد که خطری نظام و انقلاب را تهدید کند". او همچنین اعلام می کند که "تنها رهبری می تواند مسائل را به مسیر بازگرداند". او با استفاده از هنر سیاست اعلام می کند که نظام در خطر است. اما واقعیت این است که ایران بیش از نظام در خطر است. درضمن او با بیان اینکه تنها رهبری می تواند رفع خطر کند؛ خامنه ایی را بعنوان مسول بحران معرفی و تحت فشار قرار می دهد تا شرایط بازگشت به صحنه برای خود را Hماده سازد. اما Hیا بازگشت او قادربه معنای پایان بحران و نجات ایران است؟>>>
اگرچه تجربهء واحد مشترک پولی یورو نشان داده است که واحد ملی ِ پول برای همهء ملت ها به یک اندازه نقش سمبلیکِ غرورِ ملی را نمی تواند بازی کند و ملت ها ممکن است، بنا به اقتضای شرایط و به امید شرایط بهتر اقتصادی، حاضر شوند واحد پول خود را عوض کنند؛ اما بسیار قابل تصور و قابل فهم است که یک ایرانی، آنگاه که در بازار های مکه و یا سایر کشورهای همجوار با تمسخر فروشندگان روبرو می شود که «پول شما بسیار کم ارزش شده است»، با احساس درد و خشم از پایمال شدن یکی از سمبل های غرور ملی اش بازار را ترک کند. و البته این پایمال شدن یکی از سمبل های غرور ملی توسط نظام حاکم بر ایران نه اولین آن و نه آخرین ضربه به افتخارات ملی ما ایرانیان است.>>>
چاوز برای ظهور امام زمان دعا میکند! رایزن فرهنگی سابق ایران در آرژانتین بنا بر نوشتهء سايت «العربيه»، محسن ربانی، رئیس موسسهء اندیشهء شرق و رایزن فرهنگی پیشین جمهوری اسلامی ایران در آرژانتين، ادعا کرده است که هوگو چاوز، رئیس جمهور ونزوئلا، برای ظهور امام دوازدهم شیعیان، دعا می کند. این در حالی است که چاوز از جمله رهبران جهان به شمار می آید که همچنان کمونیست است. ربانی در این باره گفته است: "فرق چاوز با رهبران چپ قدیمی آمریکای لاتین این است که وی علاوه بر اینکه دارای روحیهء انقلابی و همچنین طرفدار جمهوری اسلامی ایران است ذاتاً مخالف دین و دین داری در عرصهء حکومت و دیپلماسی نیست. چاوز بارها اعلام کرده بود که من مسیحی هستم و دین را قبول دارم." هوگو چاوز همپیمان جمهوری اسلامی ایران است. در سال های اخیر و همزمان با به قدرت رسیدن محمود احمدی نژاد در ایران، روابط دو کشور بیش از پیش نزدیک شده است. رایزن فرهنگی سابق ایران در آرژانتین در ادامه گفت: «در خاطر دارم که چاوز همین اواخر در دیداری که با یکی از رهبران فلسطین داشت از امام زمان نام برده بود. همچنین وی بیان کرده بود که امیدوار است حضرت مسیح و حضرت مهدی به زودی زود برای نجات جهان بیایند و دنیا را به صلح و عدالت دعوت کنند.» آرشيو>>>
شماره 1211 ــ دوشنبه 24 مهر ماه 1391 ـ 15 ماه اکتبر 2012
به لحاظ اجتماعی عملاً فروپاشی اجتماعی در ايران رخ داده است شما میخواهيد ببنيد آيندهٔ اصلاح طلبی و احياناً آيندهٔ اصلاح طلبان چه وضعی خواهد داشت؟ بايد بگويم که اگر شما در يک کشتی نشسته باشيد که اين کشتی سالم است و در حال حرکت به سوی مقصدش است و يک گروهی در اين کشتی هستند که در موردِ آيندهٔ خودشان صحبت میکنند، اين يک کار معقولی است چرا که میتوانند بگويند برنامهٔ ما وقتی که اين کشتی به مقصد میرسد چه است. امّا يک وقت يک گروهی در کشتی نشستهاند و اين کشتی سوراخ شده و در حال غرق شدن است، آن وقت صحبت کردن از آيندهٔ آن گروه يک امرِ بيهوده و اضافی است. اينجا بايد صحبت از آيندهٔ کشتی باشد. اگر در موردِ آيندهٔ اين گروه هم میخواهيم بحث کنيم دقيقاً در ارتباط با آيندهٔ اين کشتی بايد بحث کنيم که اين گروه چه نقشی در عبور سالم اين کشتی از امواج و غرق شدن میتواند داشته باشد. بنابراين مهمترين برنامهای که اصلاح طلبها برای جلوگيری از غرق شدن اين کشتی دارند اين است که يک اراده و ايده روشنی را روی ميز بگذارند. مجموعه اراده اصلاحات بايد ايدههای کلیاش را حول و حوش چهار پنج موضوع و محور اساسی روز تنظيم بکند و با بيان روشن ارائه بکند... اما اين کار کفايت نمیکند چون در سياست کسی به دنبال ايدهٔ کسی نيست بلکه قدرتی که به دنبال تحقق اين ايده است مهم است. مجموعهای که معرف قدرت اصلاح طلبان هست بايد ارادهٔ خود را نشان بدهد. اصلاح طلبان علی رغم وسعتی که دارند ارادهٔ شکل گرفتهای ندارند...>>>
جناب آقای خاتمی! روزگاری این پرسش ها که «مگر می شود فقیه نیز ستمگر و جاه طلب و همچون ما بازیچهء دست دنیا و گرفتار هوی وهوس باشد؟ مگر می شود فقیه نسبت به جان و مال مردم بی احتیاط باشد؟» برای بسیاری از ما پرسش هائی انکاری بود. ما قانون اساسی را بر چنین انکار موهوم، غیرعقلی، غیر واقعی و ساده اندیشانه ای استوار کردیم. ما با باورهای ضعیف و سطحی خود، رأی و نظر و فتوای فقها ـ به ویژه فقهای صاحب قدرت ـ را میزان تشخیص اسلام و عین شریعت پنداشتیم و چه تاوان سنگینی برای این پندار نادرست و اشتباه بزرگ تاریخی تا کنون پرداخته ایم! اگر قبلاً اشتباه کردیم از آن رو بود که گرفتار جهل بودیم. اما اکنون که به اشتباه خود پی برده ایم، اگر بر آن اصرار ورزیم و یا آن را به هر دلیلی توجیه کنیم، علاوه بر فلاکت و هلاکت، مستحق هر ملامتی خواهیم بود.>>>
آلترناتیو، سد نیست، سنگ بزرگ برای نزدن هم نیست! مدت دو سالی از گفتمان ایجاد شدهء، در بازه و یا برحه ای تازه از حیات کم ثمر اپوزیسیون برونمرز، دربارهء «آلترناتیوی» برای جمهوری اسلامی ایران می گذرد. شبکهء سکولارهای سبز نقش چشم گیری در این مدت داشته و توانسته است، با اتکای به نقش و جایگاه خود، پیشینه های این مقوله را به میدان بازگردانده و زیر نقد و آسیب شناسی ببرد و در همین راستا، فراشد های تازه ای را برای ساختن آلترناتیوی در برونمرز ایجاد نماید. گذشته از اینکه این آلترناتیو باید انحلال طلب، برانداز و یا اصلاح گر باشد، نفس وجودی چنین ارگانی و باور سیاسی به چنین ارگانی و پذيرش امکان داشتن آن برای بسیاری اسباب مزاح و نقد و فرا فکنی شده بود و هست. من در این نوشتار به تفاوت بینش این دو اردو، انحلال طلب و اصلاح طلب نمی پردازم، بلکه تنها روی مسئله آلترناتیو، باور به قدرت سیاسی آن، و امکان داشتن آن خواهم پرداخت.>>>
در جنبش چپ ما بايد بصورتی خستگی ناپذیر در راه تشکیل دو ساختار سیاسی تشکیلاتی به موازت هم و زیر دو چتر مختلف و نيز در جهت شکل دهی و تحکیم مناسبات شبکه ای این ساختارها حرکت کنیم. یکی از این ساختارهای شبکه ای، گسترش مناسبات میان سازمان های سیاسی جنبش چپ و جریان هایی که خواستگاه تاریخی آنها از درون جنبش چپ و خصوصاً جنبش فدائی می باشد. شبکه ساختاری دوم، شبکهء اپوزیسیون سکولار دموکراتیک مترقی بر پایه های اندیشه های مدرن و بالنده دموکراتیک متکی بر حقوق بشر می باشد. سازمان دهی به دو ساختار گفته شده، در بطن خویش آلترناتیو «اتکاء به استراتژی دنباله روی از اپوزیسیون درون حکومتی» را نفی می کند و با آن هیچ قرابتی ندارد. این نگرش، استراتژی خویش را بر پایه های تشکیل آلترناتیو بالنده و جایگزین آیندهء تحول در ایران از کانال عبور از نظام ولایت فقیه را مد نظر دارد.>>>
اتحاد جمهوریخواهان؛ موفق یا ناموفق؟ با نزدیک شدن به همایش پنجم اتحاد جمهوریخواهان بحث چگونگی عملکرد اتحاد در این سالها نیز بالا گرفته است. این که آیا این تشکل موفق بوده است و اگر نبوده چرا و در کدام عرصهها؟ پاسخ آری یا نه به این سوال خطاست. معیار موفقیت و عدم موفقیت را چه چیز میدانیم؟ موفقیت یعنی دستیابی حداقلی به کدام اهداف، برای عدم موفقیت با چه امکان و یا نیروی دیگری باید به قیاس نشست و اگر اتحاد چه میکرد موفق بود سوالهایی است که باید در این رابطه پاسخ داد. نه سال پیش زمانی که ضرورت اتحادی از “همه جمهوریخواهان” طرح شد، بسیاری از نیروها به این امر بدبین بودند: مگر میشود کسانی که سابقه پیکاری داشتهاند در کنار کسانی که زمانی تودهای بودند بنشینند؟ مگر میشود کسانی که سالها علیه نظرات هم تبلیغ کردهاند، در یک سازمان گردهم آیند؟ مگر اقلیتی و اکثریتی میتوانند در یک تشکل با هم کار کنند؟ مگر...>>>
نقش قراردادهای اجتماعی در گذار به دمکراسی تجربه کشورهای اروپای غربی و حتی مدل اجتماعی ای که اکنون در کشور چین در حال رشد و گسترش است نشان میدهد که تنظیم قراردادهای اجتماعی و پیرویِ عمومی از این قراردادها نقش بسیار تعیین کننده و حیاتی در پروسه گذار به یک جامعه با ثبات، پیشرفته و آزاد داشته اند. بطوری که حتی میتوان گفت که بدون قراردادهای اجتماعی، رشد و توسعه اقتصادی و سرانجام تحقق دمکراسی ناممکن بوده است. این ادعا بر این نظریه استوار است که حوزه های مختلف جامعه بمانند یک سیستم مرتبط و پیوسته با هم عمل می کنند و در درجه اول نیازمند یک وضعیت متعادلند تا بتوانند نقش های خود را ایفا نمایند. این وضعیتِ متعادل اما تنها درصورت وضع و اجرای یک مجموعه واحد و یگانه از قراردادهای اجتماعی و عمومی می تواند تحقق پیدا کند و پایدار بماند. محور اصلی این قراردادهایِ تعادل بخش و سامان دهنده روابط اجتماعی همانا تفکیک قوا، بویژه قوای قانونگذار، اجرایی و قضایی است. بعبارت دیگر همبستگیِ نهادهای مختلف جامعه، که قراردادهای اجتماعی ضامن آن هستند، یکی از عوامل بسیار تعیین کننده در جهت رشد و توسعه دمکراتیک جامعه می باشد.>>>
* «احمدي: همراه با خانواده ام هفتهء گذشته با استفاده از اتوبوس بين شهري سفري به تبريز داشتيم. تأسف انگيز اين كه هيچ كدام از اين اتوبوس ها چه در رفت و چه در برگشت براي نماز توقف نكردند. خواهشمندم مسئولان ذيربط نسبت به اين موضوع رسيدگي فرمايند». فدوی: این به مسؤلین ذیربط چه ربطی دارد، برادر احمدی؟ خب، می خواستید خودتان را بمنظور اقامهء نماز، از پنجرهء اتوبوس به بیرون پرتاب کنید! شما که از مقام معظم رهبری کمتر نیستید که پیش از انقلاب، بهمین منظور خودشان را پنج بار در روز، از پنجره ی قطار به بیرون پرتاب می فرمودند و قدرت خدا، زنده هم ماندند!>>>
شماره 1210 ــ جمعه 21 مهر ماه 1391 ـ 12 ماه اکتبر 2012
ملت، دولت – ملت و حاکمیت قانونمدار قومیت گرایی و ملیتگرایی، خودمختاری و تجزیه طلبی از نظر هویت سیاسی و تعریف امروزی، ملت مفهومی است که با بنیانگذاری دولتهای بزرگ اروپایی هستی نظری خود را می یآبد، اما تحقق آن به تحولات فردی، اجتماعی و ساختاری نیاز دارد. میبینیم که بیش از یک قرن طول میکشد تا این جوامع در اثر مبارزات مرحله به مرحله خود زمینههای عملی و عینی آنها را فراهم آورند و در نتیجه منشاء قدرت بتدریج و در اثر تحولات سیاسی و اجتماعی از یک فرد یا گروه انسانی به نهادی انتحابی، برای اداره کشور منتقل می شود و مفهومی توأماً سیاسی و حقوقی کسب می کند که، در اصطلاح سیاسی، تحت عنوان «دولت – ملت» از آن یاد می شود. در متون علوم سیاسی به جای دولت - ملت ترکیب دولت ملی یعنی دولتی که منبعث از ملت است نیز مورد استفاده قرار میگیرد. در دولت – ملت منشاء مشروعیت قدرت به روشنی بیان می شود و آن ساختاری است که ستون هایش بر یک دولت و یک ملت در یک محدوده جغرافیائی مشخصی استوار می گردد و تنها همسازی دموکراتیک مردم آن محدوده جغرافیائی که هویت مشترک تاریخی، فرهنگی، زبانی و مذهبی دارند به موجودیت دولت – ملت مشروعیت می بخشد. >>>
جمعه گردی های اسماعيل نوری علا ببينيد، من معتقدم که پهلوی اول و دوم به ايران خدمات بسيار کرده اند اما، در عين حال، با تعطيل مشروطه و استقرار استبداد خود، تاريخ کشورمان را به سوی اضمحلال روشنفکری و دولتمداری و کشورداری سوق داده و زمينه را برای به قدرت رسيدن روضه خوان های پنج تومانی و دينکاران عهد حجر فراهم ساخته اند. اما آيا منتقدين «بد دهن» اجازه می دهند که هم دربارهء خدمات پهلوی ها بنويسم و هم دربارهء استبداد شان؟ البته که نه! ما حالت بينابينی نداريم... و خداوند متعال هم گوئی به هيچ کدام مان عقل کافی نداده است که کتاب های ميرفطروس و امينی را بخوانيم و خودمان قضاوت کنيم.>>>
راهی که به رژیم، به مردم ایران، و به جامعه جهانی اعلام میکند: نیرویی وجود دارد که میتواند راه نه جنگ و نه جمهوری اسلامی را بگشاید. راهی که هنوز نه جنگ است و نه جمهوری اسلامی، و اگر فرصتها از دست برود، هم جنگ خواهد بود و هم جمهوری اسلامی، اما این بار با «اسلام گرایان میانهرو»! و من به عنوان یک انسان سیاسی، یک زن معتقد به حقوق برابر انسانها، و یک روزنامهنگار که محدودیتی برای فکر و زبان خویش قائل نیست، از هم اکنون نسبت به آن آینده هشدار میدهم!>>>
از شورای ملی تا رسانه های غیر مستقل و اپوزیسیون بیمار بیشتر گروه ها، احزاب و دسته جات، فقط حاضر به صحبت و گفت وگو با اعضا و هواداران خود هستند، و از رفتن به مصاف دیگری طفره می روند. هریک در رسانه های یک جانبه و غیر مستقل خود، که علناً و عملاً از یک گروه و یا دسته هواداری می کند، صحبت می کنند و اجازه نمی دهند که رسانه آنها به مخالفان شان پوشش خبری بدهد. کسانی مانند سروش، کدیور، اشکوری، بنی صدر و ... حاضر نیستند در مقابل حریف ظاهر شده و افکار و ایدئولوژی طرف مقابل را به چالش بکشند. اکثر هواداران "اصلاح طلبی" دوست دارند مقاله بنویسند و در سایت های هواداران خود چاپ کنند و حتی الامکان حتی قسمت "نظر و کامنت" را هم ببندند که خدایی نکرده کسی حرفی مخالف نظر آنها نگوید. همهء آنها به تنهایی در رادیو ها و تلویزیون های خود مصاحبه می کنند و داد سخن می دهند، اما از شرکت در یک مناظره خودداری می کنند. کسانی هم که مستقلند و حاضر به مناظره، و بحث و گفت و گو هستند، هیچ رسانه و بلندگویی برای صحبت، و مطرح کردن نظر و اندیشه خود ندارند.>>>
نمی خواهم عقل را از مدار داوری خارج کنم (چه، در غیبت عقل، چیزی نمی ماند)، یا قدرت کلمه را انکار؛ و مثل کسانی که دچار نوستالژی و بی خانمانی اند به غار و قبیله و هیچستان برگردم؛ قصدم تنها گوشه زدن به عقل دکارتی (که میان اهل اندیشه هنوز خدایی می کند و بر فراز همه ایستاده است و فرمان می راند) و گوش دادن به عقلانیت جدید (و البته چیزهای ممکن دیگر) در کثرت رنگارنگی است که ما را در خود دارد؛ یعنی می خواهم جایی برای خودمان باز کنم. مساله تن دادن به توزیع دمکراتیک "حق داوری" است؛ مساله عبور از جهان ناهموار و هرمی سنت به جهان هموار و پخ شده ی جدید است. مساله ترک آغوش نیاکان مان و ایستان روی پاهای ترد و شکنندهء خودمان است؛ مساله تن دادن به توزیع برابر خدایگانی است در جهانی که به مدد دریافت های تازه، بستر لازم برای این پخ شدگی را بیش از پیش فراهم می آورد، اگر و تنها اگر بتوانیم از هیستری مزمن و وسواس جانسوز "درست" و "نادرست" بگذریم و بر سر میز مذاکره و مصالحه بنشینیم.>>>
دربارهء وضعيت بحراني كشور و شرايط بسيار دشوار اقتصادي بيانيه مصوب پلنوم كميته مركزي حزب توده بحران عميق كنوني اقتصاد ملي ميهن ما، و بعدهاي به هم تنيده آن در بحران روابط بين المللي رژيم ولايي، تحريم هاي اقتصادي، و خطر برخورد نظامي، مي تواند شرايط ذهني لازم براي بسيج نيرو و اتحادهاي وسيع در راستاي گذر از ديكتاتوري، حفظ حاكميت ملي، و به عمل درآوردن تغييرهاي بنيادي اقتصادي – اجتماعي را فراهم سازد. حزب توده ايران اميدوار است كه نيروهاي اجتماعي و سياسي مترقي، چپ و ميهن دوست، در اين شرايط حساس بتوانند با اشتراك عمل موثر در ارتقاء سطح جنبش مردمي تلاش كنند. حزب توده ايران تمام توان خود را در جهت ارائهء برنامه هاي عملي و اجراي آن در راستاي مبارزه با استبداد حاكم با تحقق اتحادهاي وسيع بين طبقه كارگر، زحمتكشان شهر و روستا، قشرهاي مياني و سرمايه داران توليد كنندهء ملي به كار گرفته است.>>>
انشاء الله مردان نیز همانند بانوان دارای پوشش اسلامی شوند به گزارش مهر، غلامعلی حداد عادل نماینده مردم تهران در مجلس بعد از ظهر پنجشنبه در همایش دانشجو، فرهنگ و هویت در گرگان گفت: ملت ایران ملتی با فرهنگ و با هویت است و یکی از خصوصیات آن پایداری در طول تاریخ است. او با اشاره به اینکه در دنیا چند تمدن از آغاز تاریخ مکتوب بشر حفظ شده که ایران از جمله آن است، اظهار داشت: رمز پایداری و ماندگاری ملت ایران در هویت آن است، زیرا تهدیدی برای هر ملتی است. وی سپس با بیان اینکه بانوان جامعه اکنون دارای لباس مشخص و الگوی حجاب اسلامی هستند عنوان کرد: متاسفانه ما مردان هنوز از لباس های تقلیدی اروپایی استفاده می کنیم و انشاء الله مردان نیز همانند بانوان دارای پوشش اسلامی شوند. حداد عادل بیان داشت: ملت ایران همواره بزرگ است و باید عظمت ملت ایران به بدرستی تبیین شود. ملت ایران با انقلاب اسلامی اعتماد به نفس پیدا کرد و باید عظمت خود را حفظ کند.
شماره 1209 ــ چهارشنبه 19 مهر ماه 1391 ـ 10 ماه اکتبر 2012
محمد مرسی، رییسجمهور مصر در مراسم ویژهای به انور سادات نشان افتخار داد. انور سادات رییس جمهور مصر پس از امضای پیمان صلح با اسرائیل در دههء هشتاد توسط خالد استانبولی، یک نظامی اسلامگرای تندرو به قتل رسید. به گزارش خبرگزاری دولتی مصر محمد مرسی، رییسجمهور مصر در مراسم ویژهای برای قدردانی از نقش انور سادات در جنگ اعراب و اسرائیل در سال هفتاد و سه در کاخ ریاست جمهوری مصر نشانهای دولتی “گردنبند نیل” و “ستاره شرف” را به خانوادهی وی اعطا کرد. جهان سادات، همسر انورسادات از محمد مرسی به دلیل این تصمیم قدردانی کرد. وی به تلویزیون دولتی مصر گفت: «من از آقای مرسی برای توجه ویژهاش به انور سادات تشکر میکنم. این اولین بار است که در سی سال اخیر شاهد چنین برخورد شایستهای هستیم.» جنگ اکتبر هفتاد و سه به جنگ چهارم ارتشهای عربی با اسرائیل گفته میشود. این جنگ با هدف پس گرفتن صحرای سینا و ارتفاعات جولان سوریه آغاز شد اما در نهایت سرانجامی برای اعراب نداشت. انور سادات پس از جنگ اکتبر هفتائ و سه با اسرائیل معاهده صلح معروف به کمپ دیوید را امضا کرد و این کشور را به رسمیت شناخت. بر اساس این توافقنامه، صحرای سینا به مصر بازگردانده شد.>>>
آنچه که از اختلاف مشیری و میرفطروس می توان آموخت! من از شنیدن کلمات و اظهارات بهرام مشیری دربارهء علی ميرفطروس، که آمیخته با نشان از آزردگی خاطر وی بود و خود نیز اذعان داشت، ضمن تاسف از ناراحتی این بزرگوار، اما بسیار لذت هم بردم. این لذت از آن رو ست که می بینم روزگار ما ایرانیان نیز به حیطهء شفاف گویی و صریح گویی درِ باز نشان داده است. اینکه دو انسان فرهیخته و سر نمون که هر دو در تکوین اندیشه و ایجاد گفتمان های ایرانیان در دهه های اخیر کاری بزرگ انجام داده اند، رو در رو قرار می گیرند و اختلاف نظر و روش کارشان آنها را به چالش می طلبد، بسیار جای افتخار و نوید دارد. افتخار از آن رو که حقیقت و باور به ایستادن در پشتِ خیر مردم ایران، هیچ مرزی را نمیشناسد و نوید آنکه اخلاق نیک و ابزار اخلاق نیک در بین روشنفکران ما روز به روز بیشتر معیار می گردد.>>>
این نظام باید با همت مردم و در یک اتحاد ملی برداشته شود خطر جنگ، کشور و ملت ما را تهدید می کند. با توجه به همۀ این مسایل، به نظر من الان اگر ایرانیان دل شان برای میهن خودشان می سوزد، این مساله را تشخیص می دهند که مساله ای که الان دارای اولویت است، یک مسالۀ ملی و یک اتحاد ملی است برای مبارزه در جهت لغو ولایت فقیه، برگرداندن حاکمیت به مردم ایران با برگزاری یک رفراندم آزاد بعد از سقوط جمهوری اسلامی که مردم انتخاب کنند چه نظامی می خواهند: جمهوری یا پادشاهی مشروطه، برای نوشتن یک قانون اساسی که حقوق مردم را رعایت کند و نظام جدیدی بر سر کار بیاید. این اولویت را اگر الان تشخیص ندهیم و این اتحاد ملی را به تعویق بیندازیم، خطراتی که نابود کنندۀ جامعه و کشور ما خواهد بود متاسفانه در راه است.>>>
بیانیهء حزب مشروطهء ایران (لیبرال دمکرات) در رابطه با ابتکار تشکیل «کنگرهء شورای ملی ایران» از آنجا که، حزب مشروطه ایران (لیبرال دمکرات)، پایبند به استقرار نظام پادشاهی مشروطه در ایران است، و از آنجا که، این حزب دوش بدوش همه احزاب، سازمانها و شخصیتهای دمکرات و دگراندیش در مسیر همبستگی نیروهای مبارز و ملی از هیچگونه کوششی دریغ نکرده است، و از آنجا که، برای حزب مشروطه ایران (لیبرال دمکرات) جای شادی و افتخار است که اندیشه ها و باورهای پایه ای منشور این حزب و بیانگذارش، شادروان داریوش همایون، کماکان الهام بخش نسل جوان ایران شده است، و از آنجا که، حزب مشروطه ایران (لیبرال دمکرات) در طول دو دهه دوران مبارزات افتخار آمیز خود در گذارهای گوناگون نشان داده است که همواره با هرکنش و جنبشی برای رهائی، سربلندی و تامین صلح و امنیت در ایران کوشا بوده و به استقلال، تمامیت ارضی و یگانگی ملت ایران، دمکراسی، و اجرای اعلامیه جهانی حقوق بشر و میثاقهای پیوسته به آن پایبند بوده است، اکنون نیز ابتکار تشکیل " کنگره شورای ملی ایران" را به فال نیک گرفته و آرزومند پیروزی آن در راه رهائی و سربلندی ایران میباشد. پاینده ایران. زنده باد ملت ایران.>>>
بازار شام آلترناتیو هاى ارتجاعی این شعارهای دهان پرکن مد روز؛ انتخابات آزاد و سکولار دموکرات از نوع سبز یا آبی و صورتی، تلاشی است برای فریب مردم و بهتر فروختن خود به قطب تروریسم دولتی و پنتاگون. مسابقه ای میان این نیروهای ارتجاع دست راستی برای انتخاب شدن توسط غرب و آمریکا براه افتاده است. هر که بهتر بتواند ثابت کند که توانایی فریب مردم را دارد، او برای پروسه آلترناتیو سازی انتخاب خواهد شد. اما اینها خواب و رویایی شوم بیش نیستند. ایران لیبی و سوریه نیست. مردم ایران باین آسانی فریب این نیروهای ارتجاع را نخواهند خورد. جامعه ایران بسیار قطبی است؛ جنبش های اجتماعی در ایران بسیار قوی و عمیق اند؛ کمونیسم کارگری در ایران یک نیروی اجتماعی است. مردم خواهان آزادی، برابری و رفاهند. این خواستها را فقط یک انقلاب کارگری و جامعه سوسیالیستی می تواند تامین و تضمین کند. همان آرمان و امری که حزب اتحاد کمونیسم کارگری برای آن مبارزه می کند.>>> همراه با تذکری از سکولاريسم نو
باید به مسیری که از اول بودیم، برگردیم! غیر از شیطان، کسی نباید از آینده ناامید باشد. البته امیدواریم. خداوند از هیچ، این انقلاب بزرگ را خلق کرد و این نعمت آسمانی را به ما داد. برای اولین بار در تاریخ اسلام، حکومت مکتب اهل بیت(ع) در ایران بر مبانی فقهی اهل بیت(ع) شکل گرفت و همه بلاها را از سر ما دور کرد، شورشهای اولیه، کودتا، جنگ و تحریمها را گذراندیم و راه خودمان را ادامه دادیم، بخشی از فراز و نشیبهای اقتصادی تقصیر خودمان است و تقصیر کسی دیگر نیست. باز باید امید به خدا داشته باشیم و قبول کنیم و راهمان را اصلاح کنیم.>>>
شماره 1208 ــ دوشنبه 17 مهر ماه 1391 ـ 8 ماه اکتبر 2012
آنکه از گرانی و تحریم میخندد، هنوز خبر هولناک را نشنیده است تجربه های مشابهی در سایر کشورها بوده که ما را به این قطعیت برساند که تافته جدا بافته نیستم و وضعیت میتواند بسیار وخیمتر از شرایط حالا باشد. کافیست نگاهی به تاریخ چند دهه اخیر کشورهایی مثل برزیل و زیمبابوه و مجارستان و یا آلمان بعد از جنگ دوم جهانی بیندازیم تا ببینیم چگونه فروپاشی اقتصاد یک کشور میتواند ذلت و فلاکت را برای جامعه به ارمغان بیاورد. نگاهی به تصاویر جاروکردن اسکانسها در پیادهروهای مجارستان بیندازید. نگاهی به تصاویر سوزاندن و ریختن اسکناسها در بخاری در آلمان بیندازید. نگاهی به حمل اسکناسهای چند ده بستهای در زیمبابوه برای خرید یک قرص نان بیندازید و تاریخ بیست سال گذشته برزیل را بخوانید و افت بیش از یک تریلیونی ارزش پول این کشور را بین سالهای هزار و نهصد و هشتاد تا نود و هفت تا بخوانید. آن وقت است که خنده روی لبهایمان میماسد و چشمه طنزگوییمان خشک میشود. وضعیت امروز ایران، اتفاقات چند هفته اخیر بازار معاملات بورس و ارز و طلا، گران شدن هر روزه مواد خوراکی، اعتراض و اعتصاب روز گذشته بازار تهران، تنها نشانههایی از باز شدن دمل چرکین اقتصاد ایران است که نشانه تاثیر موفق تحریمها علیه جمهوری اسلامی بوده. موفقیت تحریمها حقیقتی انکار نشدنی است.>>>
سقوط ریال تنها تابع تحریمها نبوده است ایران هنوز 60 درصد درآمد نفت خود را دارد و اگر کوچکترین تفاهمی بشود و بتواند نفت خود را بفروشد، مفری خواهد داشت. برای آلمان در زمان پس از جنگ دوم هیچ راهی وجود نداشت و قرارداد ورسای این کشور را کاملاً از پا انداخته بود. زیمبابوه هم چیزی برای ارائه نداشت. کار ایران به آنجا نمیکشد اما روشن است که تورم سرسام آوری در ماههای آینده در انتظار جامعه ایران خواهد بود. قیمتها ترقی سرسام آوری خواهند کرد و این میتواند شرایطی مشابه زیمبابوه از نظر قیمتها، نه از نظر ارزش پول، در ایران ایجاد کند.>>>
ما منزه طلبان و شاهزاده رضا پهلوی من نمی خواهم بر سنگ قبرم نوشته شود که آدم خوبی بود. می خواهم يک سهم از 75 ميليون سهمی را که برای تغيير سرنوشت فرزندانم و فرزندان فرزندانم دارم، ايفا کنم. پس، بعد از مدت ها کشمکش با خويش، می گويم: بی ترديد در ميان چهره های برجسته اپوزيسيون ايرانی در داخل و خارج از کشور، شخصيت هائی هستند که به دانش، بينش و حتی سلامت نفس آن ها بيش از شاهزاده باور دارم. اما تنها بخش بسيار کوچکی از مردم ايران اين شخصيت های والا را می شناسند. بر سنگ قبر من، بنويسيد: او، هنگامی که دريافت آخرين فرصت ها دارد از دست می رود، بی هراس از برباد رفتن نيک نامی های ناشی از رعايت ملاحظات سياسی، آنچه را که دوستانش در خلوت پچ پچ می کردند، با صدای بلند فرياد کشيد.>>>
در میان طرفداران پادشاهی شاید تمیز دادن افکار مختلف بسیار ساده تر باشد. یعنی یک مدعی پادشاهی پارلمانی که در ذهن خود سودای احیای یک سلطنت فردی را می پروراند به سادگی انکشاف اخیر جناب نوری علا قابل شناسایی بوده و اینکه اینها را از باورمندان حقیقی تمیز دهیم، فتح الفتوح خاص یا انکشاف عجیب نیست. ولی در مورد جمهوری خواهان اگر کسی بتواند ذات و عمق خواست مدعیان جمهوری خواهی دموکراتیک را بشناسد قطعاً جایزهء نوبل به این منکشف بزرگ تعلق می گیرد! در این گروه از فحاش ترین انسان ها (که خود جناب نوری علا هم از تیررس آنان در امان نبوده است) تا مؤدب ترین و فرهیخته ترین ها یافت می شود با طیف وسیعی از خواست های سیاسی، از اولترا دیکتاتور تا اولترا دموکرات.>>>
احمدی نژادی در حال کمک به تحقق دموکراسی است! گفتگوی عصر ايران با صادق زیبا کلام فرض من بر این است که خیلی از چپ های دههء شصت، در دههء هفتاد واقعاً به اشتباه بودن کارهای قبلی شان پی بردند. من واقعاً معتقدم آقای هاشمی امروز واقعاً طرفدار دموکراسی است. حالا اگر ما روزی درباره احمدی نژاد هم به چنین نظری برسیم، همان طور که هاشمی و چهره های جریان چپ اسلامی را به عنوان اشخاص دموکراسی خواه پذیرفتیم، باید احمدی نژاد را هم به عنوان یک فرد خواستار دموکراسی بپذیریم. ولی در این جا یک "اگر" بزرگ وجود دارد و آن اینکه، ما باید به یقین برسیم که احمدی نژاد دموکراسی خواه شده است. اگر من از هاشمی و چپ های دهه شصت دفاع می کنم، دلیل اش این است که الان یقین دارم آنها دموکراسی خواه هستند. اگر روزی درباره احمدی نژاد هم به چنین باوری برسم، از او حمایت می کنم. دغدغه من دموکراسی است نه پیشینه افراد... اگر این روند ادامه پیدا کند، ما دقیقاً به همان دلیلی که هاشمی رفسنجانی و خاتمی و تاج زاده و حجاریان و همه کسانی را که در دهه شصت اقدامات غیردموکراتیکی را مرتکب شده بودند، بخشیدیم و دموکراسی خواهی آنها را پذیرفتیم، باید بپذیریم که احمدی نژاد هم دموکراسی خواه شده است.>>>
نامهء سرگشاده به هيئت سياسی ـ اجرائی اتحاد جمهوريخواهان ايران
فدوی گاه بین شک دو و سه در می ماند و مثلاً نمی داند که زنده یاد شهریار در آن مصرع معروف، آنجا که فرمود: "علی ای همای رحمت، تو چه آیتی خدا را" چگونه جان سالم بدر برده است؟ چرا؟ این چه پرسشی ست؟ عرض می کنم که فدوی در این ارتباط، بکلی بی تقصیر است و، پس از سه دهه زیستن در جامعه ای زیر ذره بین، ذهنیت اش دیگر، کاملاً پلیسی شده است!... یعنی، فدوی را شک، شدیداً برداشته که از کجا معلوم، منظور استاد از علی(ع)، سید علی(ع) خامنه ای، و مراد او از آیت، کوتاه شده ی آیت الله، آن هم از وجه منفی آن نبوده باشد، ها؟!>>>
پرسيد: «برای چی وارد مجتمع شدید؟» یکی از همراهان با صدای بریده و نفس زنان گفت: «مامور دنبالمون می کرد، در باز بود آمدیم تو». این بار ادا اطوراشو کمتر کرد و جدی تر گفت: برید بیرون؛ الان میان ماهارو هم می گیرن می برن یا ماشینامونو خراب می کنن. ماشین همسایه بغلی رو زدن خوردش کردن؛ برید بیرون، زود زود...» امروز اتفاقی مسیرم به آن کوچه افتاده بود و از جلوی همان مجتمع رد می شدم؛ سه سال پیش بود؛ در تمام وقتی که از آن کوچه عبور می کردم و تا همین لحظه به این فکر می کردم که مردمانی که در زیر سقف یک شهر زندگی می کنند چقدر می توانند با هم بیگانه باشند.>>>
شماره 1207 ــ جمعه 14 مهر ماه 1391 ـ 5 ماه اکتبر 2012
«انتخابات آزاد» یا اجتناب ناپذیریِ سرنگونیِ رژیم؟! اصلاح طلبان می خواهند، در بستر حضور بالقوهء بدنهء اجتماعی مخالف ــ که در جریان اعتراضات سال 88 شکل گرفته است ــ و با توجه به فضای سیاسی ملتهب ناشی از تحریم و تهدید جنگی و همچنین بحران های اقتصادی و فشارهای گرانی و بیکاری و.... یکبار دیگر بخت خود را بیازمایند. ابزار این بخت آزمائی هم مثل همیشه انتخابات است. کلیدی ترین استراتژی برای اصلاح طلبان، شرکت در انتخابات و بخصوص انتخابات ریاست جمهوری است. شرکت در انتخابات برای اصلاح طلبان ــ چون که اصلاح طلب هستند ــ یک اجبار است و نه یک انتخاب، چرا که انتخابات ریاست جمهوری برای آنان محتمل ترین و کم هزینه ترین راهکار حضور در قدرت است. این درک از اصلاح طلبی ــ که توسط خاتمی و باندش در استبداد دینی ابداع شده است ــ تا زمانی موضوعیت دارد که نظام دینی پا بر جا باشد تا با شرکت آنان در انتخابات اش چهار ستون ویران شده نظام ــ بدست مردم و مخالفین ــ را، به خاطر حفظ و ماندگاری نظام دینی، اصلاح نمایند. >>>
بازاری ها به چه کسی می گویند «ما همه با هم هستیم؟!» کسانی که ده ها هزار امضای کارگر ایرانی را دو دستی تقدیم به اصطلاح مسئولان بی مسئولیت کرده اند، باید حواس شان باشد که این امضاها مانند سفته در اختیار تحکیم موقعیت بازار قرار نگیرد. بازار باید دست کم در این مقطع به این آگاهی برسد، که حیات بعضاً انگل وارش در گرو کار کارگری است که در بازار مکاره آنان به هیچ معامله می شود...>>>
ژن اصلاح نشدهء دیکتاتورهای کوچک کسانی هستند که با وجود ده ها سال زندگی در این کشورها، از آنجایی که تن به تغییر نداده و دایم در پیله ی خود تنيده اند، نه تنها هیچ تفاوتی با زمان بودن خود در ایران نکرده اند بلکه سخت تر و منجمدتر شده و خشونت طلبی و دیکتاتوری را در بیرون از مرزهای دیکتاتوری نیز بازتولید می کنند. هرچند که ممکن است در «خارج کشور» جرات نداشته باشند که با چکمه و چماق و زندان و طناب دار عمل کنند و، در نتيجه، از زبان تهمت و شایعه پراکنی و دروغ و ناسزا و هتاکی استفاده کرده و از لانه های دیکتاتوری خود فرمان می رانند.>>>
ظاهراً معیار بنیادگرایی را دوستی یا دشمنی اسلامیستها با غرب تعیین میکند و نه رابطهء سرکوبگرانهء آنان با مردم خودشان! در جمهوری اسلامی نیز دو دار و دستهء رفسنجانی و احمدینژاد بر سر «دوستی» و برقراری رابطه با آمریکا رقابت میکنند. ولی آیا رابطهء دوستانهء اسلامگرایان با غرب، از جمله اسلامگرایان ایران، راه را بر یک جنگ بزرگ در «عصر ظهور» خواهد بست؟ این چه حرفی است؟! ما در میانهء این جنگ قرار داریم! مسئله بر سر آغاز آن نیست، بر سر این است که چگونه، با چه کیفیت و کدام نتیجه می توان آن را پایان داد!>>>
نگاه کن! / این پوکه های گلوله / این لاشه های تانک، / پول نان ماست / که در خیابان های حمص ریخته است!>>>
به ميدان آمدن اخير آقای پهلوی، بصورتی ضمنی، همچون يک «کاتاليزور» عمل کرده و ما را با انکشاف جالبی مواجه ساخته است که تأمل بر آن می تواند در شناخت تفاوت های «سلطنت طلبی» با «پادشاهی خواهی پارلمانی» آموزنده باشد. بخصوص که، طی ماه های اخير، در ارتباط با اين دو مفهوم، نظرات گوناگونی ارائه شده که، از يکسو در همهء آنها پاره هائی از واقعيت نهفته است و، از سوی ديگر، صورت بندی کلی آنها می تواند منظره ای رنگارنگ را در برابر ما بگستراند.>>>
وقايع ايران و تلاش برای ايجاد آلترناتيو گفتگو با الاهه بقراط و اسماعيل نوری علا برنامهء ياران در تلويزيون پارس ـ به مديريت عليرضا ميبدی>>>
پیشنهاداتی عجیب برای دانشجویان ایرانشهلا رستمیـ راديو فرانسهخبرآنلاین که این خبر را منتشر کرده و می نویسد حجت الاسلام قرائتی پیشنهاد کرد که: «دانشجویان پسری که امکان ازدواج ندارند اما تمایل دارند که ازدواج کنند، میتوانند با زنان بیوه جوانی که آمادگی دارند ازدواج کنند تا پس از اینکه تحصیلاتشان به پایان رسید بروند و ازدواج کنند.... ازدواج موقت تنها راه زنان بیوه است و جز ازدواج موقت، راه حلی نیست، منشا تهاجم فرهنگی در کشور ما از غریزه جنسی است.» از مهرداد درویش پور، جامعه شناس خواستم در مورد همین جمله تکان دهنده توضیح دهد که حق ارضای تمایلات جنسی را به پسران می دهد، دختران را نادیده می گیرد و حق آن زن بیوه ای را پایمال می کند که سال ها همبستر کسی می شود که ممکن است به وی دلبستگی پیدا کند اما ناچار است پس از ارضا کردن تمایلات پسر دانشجو و پس از این که او توانست ازدواج رسمی کند، از او جدا شود. مهرداد درویش پور می گوید این راه حل ها آنچنان بیمارگونه و ناهنجار است که انسان باور نمی کند در قرن بیست و یک با چنین پیشنهادهائی روبرو بشود. او این صیغه برای برخورداری از روابط جنسی را نوعی فحشای مشروع شده توصیف می کند. (بقيه در آرشيو)>>>
شماره 1206 ــ چهارشنبه 12 مهر ماه 1391 ـ 3 ماه اکتبر 2012
حذف نام مجاهدین از «لیست»
و ادعای بهم خوردن توازن قوا!
گرچه دولت
آمریکا نام مجاهدین را از لیست تروریست ها خارج کرد و این،
بزعم سازمانی که نگاه
اش به قدرت ها و بازار
سیاست است، در
حکم
شکستن طلسم قفل شدگی و ایفاء نقش تعیین کننده در صحنهء
سیاست است، اما آیا این سبب خواهد شد که نام سازمان از لیست مردم ایران،
لیستی که توسط قضاوت افکارعمومی و تجربیات
شان
نسبت به عملکرد گروها محک می خورد و به مراتب هم تعیین کننده تر
از
لیست قدرت های بزرگ است، به عنوان یک سازمان تمامیت خواه و ولایت مدار
(گیرم ولایتی متمایز از
نوع
فقاهتی آن) و با ساختار و مواضع غیردموکراتیک و از جمله بافت مذهبی و
سکتاریستی، خارج گردد؟ یا آن که با کوبیدن بر
طبل انحصار
طلبی
و مواضع بشدت غیر
دموکراتیک تاکنونی هم چنان نوازندهء نت نابهنگامی خواهد بود که بجای تقویت صفوف جنبش مقاومت و
اپوزیسیون و دموکراسی بر
پراکندگی آن خواهد افزود؟ با توجه به این که گفته اند دو
پادشاه در یک اقلیم نگنجند، آیا تن به همسازی با مدعیان دیگر
پروژه " آلترناتیو سازی" خواهد داد و یا هم چون برخی جدا
شدگان و یا تصفیه شدگان این جریان به بازی دربساط رقبا
(امثال
منشور شورای ملی سلطنت طلبان) خواهد پیوست و یا همچنان بر
طبل
" آلترناتیو" اخص خود خواهد کوبید؟>>>
سرمایه گذاری مجدد روی «دوقطبی ناموجود؟!»
آنچه همهء
پیشبینیها و محاسباتِ طایفه
سالاران و توافقات پشت پردهء
آنان از بازی «بازگشت مهدی هاشمی و دستگیری و محاکمهء
نمایشی وی» را برهم زد؛ دستگیری خود وی به فاصلهء اندکی از بازگشت
اش
به کشور نبود؛
بلکه «دستگیری شبانه و غیرمنتظرهء فائزهء
هاشمی» بود که طراحانِ بازی مزبور را غافلگیر کرد!
بهنحوی که اکنون،
هرچه تحلیلگرانِ (متصل به الیگارشی
ِ)
بیشتری به صحنه آمده و بر این نکته تاکید بیشتری داشته باشند که «مسئولیتِ
دستگیری فرزندان هاشمی رفسنجانی، نه متوجه هیچ شخص و جریان دیگری و از جمله
احمدینژاد، بلکه صرفاً متوجه شخص ولی فقیه است»، در دستیابی به اهدافِ بازی خود ناکامتر خواهند شد؛
چرا
که
نهفقط اتوریته و هژمونی هر
یک از دو
سوی
«دو
قطبی
ناموجود
ِ رفسنجانی ـ ولی فقيه» را ترمیم نکردهاند (حتا نزد پایگاه سیاسی اختصاصی آنان)،
بلکه از آن، باز
هم
بیشتر کاستهاند.>>>
انتخابات آزادچی ها خواهان آلترناتیو سازی
مستقل کلان نیستند
چرا سال
های
سال است ما ها را دور سر خودمان می چرخانید؟
چهار سال دیگر هم گذشت و نوبت انتخابات دیگری دارد می
رسد
و ما در همان نقطه ای که بودیم قرار گرفته ایم. نه فقط یک گام به پیش نرفته
ایم، بلکه شاید چندین گام هم به عقب برگشته ایم. از یک طرف ما را با استراتژی
هایی
سر در گم می
کنید
که سراب
هایی
بیش نیستند. در شرایطی که تظاهر می
کنید که در راه وحدت چپ از یک طرف،
و وحدت جبههء
سکولار دموکراسی از طرف دیگر،
حرکت می
کنید،
با این خود مشغول کردن
ها
سال
ها
پشت سر هم زمان را از دست داده و تلف می
کنید و مانع تحقق تحولات کلان نوین در جامعه می
گردید. وقتی که در بطن درونی اندیشه هاتان به آلترناتیو سازی در مقابل رژیم
معتقد نیستید، چرا با تظاهر به آن باز هم جنبش سکولار و دموکراتیک مردمی را
در سرگردانی نگه می
دارید؟>>>
همدستی با امپریالیسم؛ نتيجهء
بوته را دیدن و جنگل را ندیدن
مبارزه بر
سر کسب
نفت،
این ماده حیاتی،
روز بروز بیشتر تشدید می شود و امروز به نقطهء اوج خود رسیده است. دامن زدن به جنگ مسلمان و مسیحی در آفریقا
تا مناطق نفت خیز را از زیر نفوذ مسلمان
ها
خارج کرده و با تجزیهء
ممالک آنها و تضعیف حکومت
های مرکزی و ایجاد نفاق به منابع اولیه آنها دست پیدا کنند، در
سودان، نیجریه ، سومالی، کنیا و مالی و سایر ممالک آفریقای بخوبی مشهود است.
در همین رابطه، زمینهء
ذهنی توجیه تجاوزات را به کشورهای اسلامی فراهم می آورند و مسئلهء
حجاب زنان و یا عدم تساوی حقوق زنان و مردان در ممالک اسلامی را که
هزار و چهار
صد
سال وجود داشته است به مسئله روز و سیاست تبلیغاتی خود بدل می کنند. قرآن می
سوزانند و از محمد کاریکاتور می کشند و اسلام ستیزی را رواج می دهند، از
مسلمانان به عنوان آدم
های
تروریست، خطرناک، مردسالار، زن ستیز، ضد کودک و... نام می برند.>>>
از شهریور 20 تا
شهریور 91؛ هفتاد و يک سال نابسامانی
سیاسی
(از اشغال کشور بدست متفقین تا
تلاش در
ایجاد شورای ملّی)
بخش اول: دخالت بیگانگان و کمبود مردان سیاسی
آنچه هر
کشوری لازم دارد یک قشر قادر و مقتدر
(به معنی دانا و توانا)ی
سیاسی است که باید تربیت بشود. متأسفانه ما ایرانی
ها
همه از زمان قنداقی شدن سیاسی می
شویم. ایجاد کادر سیاسی مقتدر ولی تنها به دو شرط می
تواند بوجود بیآید. یکی اینکه حق انتخاب کردن و انتخاب شدن افراد جامعه هر
روز
بیشتر و بیشتر
مردمی گردد و دوّم هنگامی
که
کار پارلمانی ضمن داشتن صورت دمکراتیک جهت توسعه ی آن نیز مشهود باشد.
راه
بروز این دو شرط در دوران محمد رضاشاه مسدود بود. زیرا قدرت اجرائی دولت نیاز
به یک قانون اساسی پرتوان و هیئت حاکمه ی سیاسی مؤثر دارد. این هر دو ولی با
وضعیتی که با تصّرف کشور بدست متفقین پدید آمد و شورش
های
دوران مصّدق ناممکن گردید.>>>
چه باید کرد؟
به قول چپ های آماتور بهمن 57
یادی کنم از
دکتر غلامحسین ساعدی که نمایشنامه ای به نام "جانشین" دارد. موضوع خیلی ساده
است. چند نفر در اتحادی نیم بند، غولی را بی هوش کرده اند و اکنون بر سر
ماترک وی به دعوا می پردازند. خیلی از آنها فکر می
کنند
که این غول تبهکار مرده و کار تمام است
و حالا باید دید که اوضاع در کنترل چه نیروئی باید باشد؛
غافل از اینکه غول تنها بیهوش شده است. در حالی که همه به جر و بحث های
طولانی و بی فایده ادامه می
دهند، غول زخمی و بیهوش کم کم جان می
گیرد و دمار از روزگار همه درمی آورد و دوباره بر تخت می
نشیند. حالا داستان زندگی روشنفکران ایرانی تکرار تاتر "جانشین" است.
روشنفکران ایرانی از نداشتن زبان مشترکی برای تبادل افکار در شش هزار سال
گذشته رنج برده اند و تا حالا دارند تاوان سنگینی برای آن می پردازند. دیالوگ
روندی است بی بدیل که با روند و پروسه دیگری قابل جایگزین نیست. ما در این
مقوله مهارتی نداریم. و دوباره همان سئوال قدیمی: اگر "تزار الکساندر اول" در
اثر تهاجم "ناپلئون" و یا مشکلات داخلی دچار زحمت شود "چه باید کرد ؟">>>
گفتگوگر: سيامک دهقان پور ـ برنامهء افق صدای امريکا>>>
من همواره
خبرهاي آن كمتر از پنجاه درصد مردم تركيه را با اشتياق دنبال مي كنم و با
حسرت به تماشاي شان مي نشينم. حتا با آن كه گاهي سوزش گاز اشك آوري را كه
پليس آن كشور به چشم شان مي پاشد در چشم هايم احساس مي كنم و گاهي هم متحمل
درد ضربات باتومي مي شوم كه بر گرده مخالفان فرود مي آيد، بي آن كه در آن
سرزمين زندگي كنم.
يكشنبه شب،
در محله گيشا، ولي اندكي از اين حسرت كاسته شد. چرا كه مردمي را ديدم كه با
تجمع اعتراضي خود به بازداشت چند جوان – كه لابد با حجاب اعتراضي شان (!)
اسلام را به خطر انداخته بودند - چنان وضعيتي را پديد آورده بودند كه نيروي
انتظامي ناچار شود با " گله"ی
ماموران ِ "بزن بزن و بُكش بُكش" در صحنه حاضر شود. شليك تير
هوايي، چرخاندن باتوم و عربده هاي مستانه و فحاشي چماقداران اسلام، همه اش
براي چند " هُو" يي بود كه مردم سر داده بودند.>>>
شماره 1205 ــ دوشنبه 10 مهر ماه 1391 ـ 1 ماه اکتبر 2012
سخنی با حامیان دموکراسی سکولار ما پشتیبانان دموکراسی سکولار معتقدیم، تنها فضایی سکولار که در آن حقوق بشر ارج نهاده می شود و ابزار دموکراتیک برای تاثیرگذاری بر سیستم مدیریتی کشور در اختیار همگان قرار دارد، تضمین کننده ی پیدایش چنین فردایی است.اما دوستان سکولارِ دموکرات! واقعاً فعالیت هایمان، به ویژه در 2- 3 سال اخیر، چقدر ما را نسبت به هدف مان نزدیک کرده اند؟ ما سکولار دموکرات ها در فردایی که روز انتخاب است، در آن لحظه ی حساس که نظم موجود، فارغ از آنکه به چه روشی و به دست چه کسی برچیده می شود و نیاز به بنیان گذاری نظمی جدید می باشد، واقعاً چقدر سازمان یافته هستیم که بتوانیم بر انتخاب ملی و بر شکل گیری سرنوشت کشور تاثیر گذار باشیم؟ آیا آنقدر سازمان یافته هستیم که با فرمانی همچون «نه یک کلمه کمتر، و نه یک کلمه بیشتر» پیش از روز سرنوشت از گردونه ی رقابت حذف نشویم. بسیار ساده لوحانه خواهد بود اگر بپنداریم که تاریخ نمی تواند تکرار شود، یا امکان تکرار را نخواهد یافت. با همه ی تفاوت هایی که می خواهید به رخ بکشید، همچون تفاوت در زمان، نسل، شرایط، میزان آگاهی ملی و … مطمئن باشید که تاریخ امکان تکرار خواهد یافت. زیرا، این تنها برآیند نیروهای موجود است که تکرار تاریخ را ممکن یا ناممکن می سازد و ارزیابی من این است که سکولار دموکرات ها فعلاً به دلیل ضعف در سازمان یافتگی و پراکندگی نیروها، بازنده ی این برآیند خواهند بود، علی رغم اقبال عمومی که در بین فرهیختگان کشور دارند. فرهیختگی در جمله ی پیشین به آن دسته از افراد خطاب شده است که از فهم سیاسی برخوردارند و حاضر به پرداخت هزینه برای تبلور اهداف سیاسی مد نظرشان هستند. به عبارتی همه ی آنها که در سال 88 به خیابان آمدند، از جمله اصلاح طلبی که دشمن شمارهء یک سکولار دموکراسی است. گفتم دموکراسی سکولار در بین چنین فرهیختگانی از اقبال عمومی برخوردار است، زیرا معتقدم دلیل شکست جنبش سبز این بود که اکثریت این فرهیختگان دریافتند که نتیجه ی جنبش سبز در صورت پیروزی دموکراسی سکولار نخواهد بود.>>>
مهدی خلجي، متولد 1352 در شهر قم و اينک ساکن واشنگتن دی سي، خود از معدود بازآمدگانی است که به ما تا کنون برخی رازهای حوزه را گفتهاند. ذهن او نيز سخت متوجه "اسرار هزار ساله" است و با نظر به معمای نقشی که روحانيت در ايران ايفا میکند، با آنکه از خانوادهای روحانی میآيد و خود دورهای طلبگی کرده، اين پرسش را در میافکند که ملايان کيستند. او در آغاز کتاب اش میگويد که اين آشنايان تاريخی را چون بخواهيم معرفی کنيم، درمیمانيم که آنان را بايد به چه نامی بخوانيم. در سخن روزمره به سادگی از روحانيت حرف میزنيم، «اما وقتی به سمت تعريف و بازشناسی تحليلی آن پيش میرويم، دشواریها روی میکند. مسألهی اصلی آن است که از چشمانداز جامعه شناختي، اساساً روحانيت را بايد چگونه ديد؟ نهاد، طبقه، لايه يا اقتدار؟»>>>
چارچوبهای امنیتی در نظام لیبرال دمکرات لیبرال دمکراتها به آزادی و دمکراسی هر چه بیشتر و هرچه شامل تر و هرچه همه جانبه تر و هرچه پایدارتر می اندیشند اما این بدان معنا نیست که از نیازهای دیگر بشر مثل عدالت و معنویت و امنیت و رفاه غفلت کنند. اما به دلیل تمرکز بر دمکراسی و لیبرالیسم مطالبات دیگر را به شرط دمکراسی و آزادی دنبال می کنند و نه علیرغم دمکراسی و آزادی. آنها حاضر نیستند دمکراسی و آزادی را در پای ارزش و مطالبهای دیگر قربانی کنند. در این نوشته به مبانی، رهیافتها و خط مشیهای ناشی از نگاه لیبرال دمکراتها به امنیت می پردازم.>>>
نامهء سرگشادهای به اعضای کنگرهء پانزدهم از دفتر سیاسی حزب دمکرات کردستان همچنانکه اطلاع دارید، کنگرهء پانزدهم حزب دمکرات کردستان، دست کمیتهء مرکزی حزب ما را در نشست و گفتگوی مستقیم با رهبری حزب شما، بمنظور برقراری ارتباط سالم و دوستانه و همکاری مشترک و، فراتر از اینها، تلاش فزون تر برای احقاق اتحاد در یک حزب واحد طبق پرنسیپ های مورد قبول هر دو طرف، باز گذاشته است. اما تا آنجا که به حزب شما مربوط میشود، علیرغم نشان دادن آمادگی رهبری حزب تان برای گفتگوی مستقیم با حزب دمکرات کردستان – که ما از این تحول استقبال کردهایم – اکنون نیز مانع اصلی هرگونه پیشرفتی در این زمینه، کماکان بقوت خود باقی است. این مانع نیز عبارتست از خود داری از قبول هویت واقعی طرف مقابل تان.>>>
روشنفكراني كه بر عكس عمل مي كنند هر كشوري كه دچار يك حكومت تبهكار آدم كش و كشور خراب كن مي شود، روشنفكراني از آن كشور كه در خارج هستند و امكان فعاليت دارند و خطر زندان و كشتن آن ها را تهديد نمي كند با هم ائتلاف مي كنند و حكومت خودكامه مرتجع تبهكار را سرنگون مي كنند بر سر به دست گرفتن قدرت و به دست آوردن راي هاي بيشتر در داخل كشور با هم مي جنگند... اما روشنفكران جهان سومي ما برعكس عمل مي كنند، بر عكس فرانسهء اشغال شده به وسيله نازي ها... بر عكس يونان اشغال شده سرهنگ ها... بر عكس روش هاي آدميزاده مي پردازند به جنگ كردن با هم در خارج... بر سر ادارهء حكومت آينده!؟... آنها آنقدر جهان سومي فكر مي كنند كه نمي فهمند تعيين نوع حكومت آينده به وسيله ايرانيان داخل ايران تعيين مي شود نه به وسيله خارج نشين ها.>>>
محمود آقا در نیویورک و ديگر ماجراها به گزارش خبرگزاری ها، مخبط الاسلام والمسلمین، احمدی نژاد، دامت تحریکاته،در رأس انصار صد و چهل نفری قمر بنی هاشم، به قلب طپندهء شیطان بزرگ نیویورک وارد، تا در شصت و هفتمین جلسهئ سازمان ملل شرکت، و با فرمایشات داهیانه و جدی خود، جهانیان را از خنده روده ُبر کند. همان منابع استکباری و صهیونیستی، که همواره منافع اسلام و مسلمین را نادیده گرفته اند، این بار نیز، از هالهء نور، که ذاتی ِ رئیس جمهور بوده و بدون آن در هیچ جلسه ای امور وی نمی رود، عمداً سکوت اختیار کرده اند. خبرنگار ویژه ی هزل داتکام که در لباس ُمبدّل، در هیئت صد و چهل نفری همراه وی در جلسه ی مذکور شرکت کرده است، هر وقت پيدا کرد، خوانندگان محترم ضد انقلاب را در جریان روند جلسه و نیز انشائی که برادر احمدی نژاد در جلسهء مذکور، با موضوع مدیریت جهان، که البته حق مسلم ماست، خواند قرار خواهد داد.>>>
سالانه 180 هزار نخبه ایران را ترک میکنند مجله «همشهری جوان»، در گزارشی به نقل از صندوق بینالمللی پول، از خروج سالانه حدود صد و هشتاد هزار نخبه از ایران خبر داد. بر اساس این گزارش، خروج این تعداد از نخبهها معادل خروج سالانه پنجاه میلیارد دلار ارز از ایران است. مهمترین بخشهای این گزارش به این شرح است:(بقيه در آرشيو)>>>
بحران بانک ها، یا آغاز فروپاشی نظام؟ یکی از مهمترین نشانه های آغاز فروپاشی یک رژیم، عدم کفایت آن رژیم در زمینهء تامین امنیت جانی و مالی (بخوانید پولی) مردم کشوری است که بر آن حکم می راند. تصور اینکه انسان یک روز از خواب بیدار بشود و بفهمد که حساب بانکی او و دارو ندار خانوده اش، که سالها برایش زحمت کشیده، خالی و یا مسدود شده است، و یا ارواق بها داری که او برای تضمین آینده اقتصادی خود و خانواده اش، خریداری کرده بی ارزش شده اند، مو را بر اندام هر انسان عاقلی راست میکند. با توجه به سیر وحشتناک سعودی ارز و سقوط بدون کنترل ریال، و همچنین وضعیت طلا و روند سریع بسته شدن کارخانه ها و فقر و بیکاری و...، بنظر می رسد که رژیم موسوم به جمهوری اسلامی (ج.ا) و در راس آن آقای خامنه ای، با نادیده گرفتن و زیر پا گذاشتن تمام قواعد اقتصادی و اندرزهای اقتصاد دانان غیر وابسته، موفق شده اند که کشور ایران و نظام اقتصادی آن را به سمت همین کابوسی ببرند که مثال اش در بالا آمد.(بقيه در آرشيو)>>>
پيوند به مطالب ماه ها و سال های گذشته
|
© 2010 ـ New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fax: 509-352-9630 |
99999